چارمیخ: نوعی شکنجه که چهار دست و پای کسی را به چهار میخ ببندند و شکنجهاش کنند (معین- ذیل چهار میخ). ظاهراً اینجا کنایه از تن و جسم مادی است.
هاتف سر: هاتف غیب: آواز دهنده غیبی (فرهنگنامه شعری)
بین چار، دو و ده تناسب وجود دارد.
معنی بیت: تو در تن خود محبوس هستی و با چار میخ تن شکنجه میشوی و گرنه هر لحظه و هر آن آواز دهندهی غیبی بارها ترا ندا می دهد و میگوید که از چارمیخ تن به در آوری.
۹)ملک رجا طلبی بر خوف پای بنه کز خوف دید توان سرحدّ ملک رجا
خوف و رجا: بیت ۱ همین قصیده
در این بیت صنعت ردالعجز علی الصدر و بین خوف و رجا تناسب وجود دارد.
معنی بیت: اگر طالب ملک رجایی و خواهان رجا و داشتن امید به نزدیکی خداوندی، به مرحلهی خوف قدم بگذار چرا که بیم و خوف مقدمه رسیدن به ملک رجاست (بیم و امید در حکم دو بال است که سالک به مدد آنها در فضای قرب میپرد).
۱۰)مهر از جهان مطلب زانکه بر عروس چنین باشد امید زهش در عقل عین خطا
جهان به عروس نازایی تشبیه شده است.
زهش: عمل زهیدن (معین)
معنی بیت: از این دنیا انتظار مهرورزی نداشته باش چرا که دنیا به منزله عروسی است که امیدوار بودن به زایش این عروس، خطای عقل محسوب میشود.
۱۱)زآب و گیاه جهان صورت چه مینگری تمساح خفته نگر در زیر آب و گیا
آب و گیا: قصیدهی ۱ بیت ۱۲
تمساح: (اسم عربی) تیرهای از سوسماران آبی که به داشتن دندانهای قدامی فک پایین مشخص است. دندانهای خلفی جانور متناسب برای شناست (معین).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دهان تمساح یا سوسمار یا نهنگ، بسیار بزرگ و کثیف است و پرندگان فریب خورده به طمع طعمه به دهان او می روند. ظاهراً سوسمار از آنجا که در آب میزید میپنداشتند که چیزی نمیخورد (فرهنگ اشارات، ص ۲۸۲).
بین آب و تمساح تناسب وجود دارد.
در بیت آرایه ردالعجز علی الصدر وجود دارد.
معنی بیت: چرا فقط به صورت و ظاهر فریبندهی طبیعت دنیا توجه داری. دیده بصیرت باز کن تا تحت این صورت فریبنده، خوی درندگی دنیا را ببینی که مانند تمساح خفته آماده بلعیدن طامعان طعمه است.
۱۲)از بس که خورد هوا خون تو شب همه شب غالب شود ز شفق خون بر مزاج هوا
هوا: فضا
شب همه شب: هر شب در تمام مدت شب (معین)
در بیت نوعی حسن تعلیل وجود دارد.
معنی بیت: ای انسان، از بس که فضای آسمان دنیای خون آشام، خون امثال تو را خورده از موقع غروب و شفق هر شب در تمام شب، خون بر طبع و مزاج فضا غلبه میکند و آسمان، سرخ و تیره و بالاخره تاریک میگردد.
۱۳)در زیر حقه چرخ ار بود مهره مهر از حقه دیده ببرکان مهره نیست بجا
حقه در مصرع دوم با ایهام به کار رفته است.
بین حقه و حقه، جناس تام وجود دارد.
مهره: شعبده بازان با مهره و حقه، تردستی و کارهای شگفت میکردند.
«منظور از مهره، مهره خاصی بوده است که شعبده بازان و حقه بازان و شب بازان و بلعجبان در برابر چشم تماشاگران آنها را ناپدید میکردند و گاه آنها را به اشکال و صورتهای گوناگون از میان حقه بیرون میآوردهاند».
اثیر اخسیکتی گفته است:
یک مهره نامدهست برون مثل این جوان از زیر هفت حقّه این پیر بلعجب
(فرهنگ اشارات، ص ۱۰۶۷)
دیده ببریدن: کنایه از صرفنظر کردن
بین مهر و مهره، جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: اگر در زیر این فلک، حقه مهر و محبتی وجود داشته باشد، به آن حقه دلگرم مباش، چرا که در میان این حقه، مهرهای باقی نمانده است و این حقه مهره ندارد و پوچ است. (مهر و محبت حقیقی در این دنیا وجود ندارد).
۱۴)عزلت به نقد وجود از روزگار بخر ایرا خرد همه کس گوهر به نیم بها
نقد وجود: هستی چون زر و سیم سره و رایج، سرمایه زندگی. (اضافه تشبیهی)
خرد را به گوهر تشبیه کرده است (تشبیه مضمر)
بین نقد و بخر و خرد و گوهر و نیم بها تناسب وجود دارد.
معنی بیت: عزلت و گوشهگیری را به سرمایه هستی و زندگی از روزگار بخر. زیرا مسلماً همه آدمها وقتی که جواهر را به نیم بهای آن فروشند الساعه میخرند. (هستی و وجود در مقابل گنج عزلت چندان ارزش و بهایی ندارد).
۱۵)دل کن به دست نخست کاین صورتست نه دل بس هست بر من و تو صحرای چین و ختا
نزد قدما چین و ختا به داشتن زیباییهای طبیعی و زیبا رویان و کنیزان جمیل معروف بوده اند، چنانکه حافظ نیز گفته است:
هر کو نکند فهمی زین کلک خیال انگیز نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
معنی بیت: نخست قلب سلیم و دل بینا بدست آور، زیرا چیزی که بدست آوردهای، صورت بی معنییی بیش نیست و بر آن نام دل منه. اگر در پی صورت هستی گشت و گذار در عالم مادی و صور ناپایدار جهان کفایت می کند.
۱۶)عیسی قدسی بدان رسی کزین و از آن کاینجا زرست و درم آنجا دمست و دوا
وزن مصراع اول مختل است.
در این و آن «تکرار» وجود دارد و بین عیسی و دم (دم عیسوی شفابخش است) تناسب هست.
معنی بیت: تو مانند عیسی از عالم قدسی، هنگامی به عالم پاک ملکوت میرسی که از عالم مادیات مانند عیسی مجرد شوی زیرا عالم صورت و ماده مانند زر و درم، فریبنده انسانهای مادی است. دم عیسی که شفابخش است موهبتی از عالم ملکوت است نه از عالم بی مقدار خاک.
۱۷)با عقل قاصر تو چه مه چه چنبر دف در بزم کودک چه ارغنون چه سه تا
چه…چه: حرف ربط برای تساوی است.
مصرع دوم اختلال وزن دارد.
چنبر: محیط دایره را گویند مطلقاً اعم از دف و چنبر گردن و افلاک و غیره (برهان).