کیفیت گردشگری پایدار: که میتواند تجربهای با کیفیت بالا به گردشگر یا مسافر منتقل کند. در این خصوص بهبود کیفیت زندگی جامعه میزبان و حفظ کیفیت محیط در اثر رعایت کردن شاخص های پایداری در گردشگری دست آوردی حائز اهمیت است.
حفظ و دوام: گردشگری پایدار، دوام منابع طبیعی که اساس و پایه وجود آن بوده است و هم چنین حفظ و دوام فرهنگ جامعه میزبان را که منشاء تجربیات ارزنده آن میشود، تضمین میکند.
تعادل: گردشگری پایدار بین نیازهای صنعت گردشگری، حمایت از محیطزیست، فضای اجتماعی و جامعه محلی نوعی تعادل و توازن برقرار میکند. در گردشگری پایدار بین هدف های متقابل و مشترک گردشگران، مسافران، جامعه میزبان و مقصد یا محلی که پذیرای گردشگران است نوعی همکاری و تشریک مساعی به وجود میآید. در حالی که در گذشته این عوامل دارای هدف های متفاوت و گاهی متضاد بودند.
در گردشگری پایدار، توجه به نیازهای جامعه میزبان از اهمیت خاصی برخوردار است و به هنگام برنامهریزی و در فرایند مدیریت اثرات گردشگری، به این نیازها توجه ویژهای میشود. به خصوص در صنعت گردشگری به اینکه مبادا بر ساختار اجتماعی ـ فرهنگی جامعه میزبان اثرات ویرانگر و منفی گذاشته شود، توجه عمیقی میشود. کیفیت تجربههایی که گردشگر در طی فرایند سفر به دست میآورد، در گِرو ویژگی های فرهنگی ـ اجتماعی مقصد یا مکانی است که مورد بازدید قرار میدهد. لذا تداوم فعالیت ها و کاهش هزینههای عملیاتی از قبیل بازاریابی و غیره، در نهایت میزان بهرهوری ناشی از فعالیت های گردشگری، در گِرو میزان رضایت و مطلوبیت گردشگر از تجربه خود در جریان سفر به ویژه در جامعه میزبان است. لذا با توجه به اهمیت تنظیم سیاست ها بر اساس رویکردی پایدار، ضرورت دارد که به برخی از اصول بنیانی گردشگری پایدار اشاره شود. مهمترین این اصول عبارتند از:
گردشگری پایدار مستلزم اندیشهای درازمدت است، نه کوتاه مدت و در برنامه ریزی، خطمشیگذاری و مدیریت، مسائل مربوط به استفاده مطلوب و اجتناب از بهره برداری نامطلوب از منابع انسانی و طبیعی را در نظر میگیرد.
بنا بر آن چه آمد ، رویکرد نظریهای حاکم بر فرایند مطالعات مبتنی بر توسعه پایدار”[۱] است و هم اکنون راه جذاب دیگری نسبت به مسیر ناپایدار فعلی ما بشمار می آید. درمقیاس جهانی، توجه به بعد مفهومی و راهبردی - اجرایی توسعه پایدار درحال افزایش است و همگان بدرستی دریافته اندکه بدون این نیاز بنیادی، بسیاری از تلاش ها قادر نخواهد بود تا با ظرفیت کامل، به نتیجه مطلوب برسد (Chiras & Herman,1997,p107-108).
نیاز به یک الگوی توسعه جدید تا اواسط دهه ۱۹۸۰ به طورگسترده شناخته شد، تا آن هنگام سازمان ملل دهه های دوم وسوم توسعه خود را یک شکست اعلام کرده بود؛ زیرا، درعمل چرخه فقردرکشورهای فقیر و دارای کندترین روند توسعه در سطح جهان محو نشده بود. بنابراین، ترکیب بدهی بالا همراه با رشد اقتصادی پایین و افزایش میزان آسیب پذیری جوامع انسانی از الگوهای مرسوم رشد و توسعه، انتقاد از پارادایم غالب توسعه را شدت بخشید (Estes,1993.p2).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
افزون بر این، وجود چالش های جدی در عرصه ی زیست محیطی و اجتماعی- اقتصادی ضرورت بازآفرینی پاردایم و الگوی جدیدی از توسعه را فراهم نمود، نظیر:
فروسایی و تخریب منابع طبیعی و محیط زیست در مقیاس جهانی ؛
تغییرات اقلیمی،گرم شدن کره زمین و آسیب پذ یری لایه اوزن ؛
گسترش فقر با وجود رشد نسبی اقتصاد جهانی ( فقر به عنوان عامل تخریب محیط شناخته شده است)؛
افزایش نابرابری در دست یابی به فرصت ها در همه وجوه توسعه؛
تهدید رو به تزاید فرصت زندگی و استفاده از موهبت های خدادادی برای نسل های آینده ؛
مصرف بیش از حدو نامتعادل در مقیاس جهانی و به ویژه در سطح کشورهای پیشرفته صنعتی (Algobaisi,1999,p10-11).
از دیدگاه مفهومی، توسعه پایدار فرایندی است که نیازهای نسل کنونی را بدون تهدید توانایی نسل های آینده در برآورده نمودن نیازهایشان تامین و تضمین نماید. متخصصان علوم محیطی و به ویژه جغرافیا دانان از گذشته های دورمتوجه وابستگی متقابل بین انسان و محیط برای بهره برداری از منابع طبیعی بدون تهدید “ظرفیت برد"محیط بوده اند؛ گرچه اصول توسعه پایدار جدید نبوده، از لحاظ علمی نیز قابل اجرا بشمار می آید، ولی کاربرد مفهوم آن در برنامه ریزی توسعه، پدیده ای است که در دهه ۸۰ میلادی توسط کمیسیون جهانی محیط زیست و توسعه به طور رسمی وارد محافل آکادمیک و اجرایی شدو هم اکنون به عنوان چارچوبی برای فهم وابستگی ها و هم پیوندی میان ظرفیت ها و چالش های توسعه در ابعاد محیط زیست، اجتماعی و اقتصادی بکار می رود (Haris,2000,p12) و ناظر بر اصول یکپارچگی محیطی، اثربخشی اقتصادی وبرابری اجتماعی است (Kumar,1993,p116).
شکل شماره = ۱ اصول پایداری
منبع : (Kumar,1993,p116)
هم اکنون بر همگان آشکار است که نیل به توسعه پایدار مشروط به تحقق الزامات زیر است :
ریشه کن کردن فقر و محرومیت؛
گسترش مفهوم توسعه به همه جنبههای حیات( باید دانست که توسعه منحصر به رشد اقتصادی نیست، بلکه باید شامل رشد اجتماعی و فرهنگی نیز باشد)؛ و
بالاخره مهمترین بُعد و اقدام در این زمینه ایجاد هماهنگی و همسویی بین اقتصاد و محیط زیست به عنوان پایه ای برای تصمیمسازی در همه سطوح است. (جاودان،۱۳۸۸۰، ص ۴۰)
شکل شماره = ۲ ساختار نظریه پایداری : برقراری توازن میان ابعاد اصلی برنامه ریزی توسعه
منبع : (جاودان،۱۳۸۸۰، ص ۴۰)
بدین اعتبار، ساختار اصلی نظریه توسعه پایدار به ترتیبی بنا شده است که برقراری امنیت و توازن در سه حوزه اصلی محیط زیست، اجتماع و اقتصاد با حفظ فرصت های برابر در ابعاد جغرافیایی، درون نسلی و بین نسلی و با جهت گیری اهداف راهبردی زیر را در دستور کار قرار می دهد(شکل شماره ۳) :
خوداتکایی، یکپارچگی و محافظت از محیط زیست؛
ثبات،رشد و کارایی (والبته اثربخشی) اقتصادی؛
برابری( درکسب فرصت ها و شرایط بهتر زندگی)، ،همبستگی و مشارکت اجتماعی: (Pichs & Ramon,2000,p31).
شکل شماره = ۳ ساختار نظریه پایداری
منیع: (Pichs & Ramon,2000,p31)
مراجعه به متون اولیه و در حال حاضر توسعه پایدار نشان می دهد که توسعه پایدار دارای سه حوزه ی برهم کنش محیطی، اجتماعی و اقتصادی است که در فرایند برنامه ریزی توسعه پایدار به عنوان ارکان اساسی به طور همزمان و توامان و با اهمیتی یکسان مطمح نظر واقع می شوند .
شکل شماره = ۴ ابعاد ساختاری توسعه پایدار
منیع: (Pichs & Ramon,2000,p31)
از این رو، پیش فرض های پایه توسعه پایدار را می توان به ترتیب زیر بر شمرد:
امنیت اکولوژیکی: با تأکید بر یکپارچگی و محافظت از سرمایههای طبیعی و فرایندهای اساسی حیات و توسعه در چارچوب “ظرفیت برد” محیط زیست؛
امنیت اجتماعی: با تاکید بر برابری در فرصتها، ارتقای اعتماد و همبستگی جامعه و حفاظت از سرمایههای فرهنگی و اجتماعی در فرایند توسعه و در نهایت توزیع عادلانه منافع؛
امنیت انسانی: مبتنی بر ارتقای سطح سلامت، آگاهی، دانش و در نهایت رفاه جامعه انسانی؛
امنیت اقتصادی: بر پایه اثر بخشی استفاده از منابع، استمرار رشد و توسعه بازار متناسب با ظرفیت برد تأسیسات و زیرساخت ها ، افزایش فرصت های شغلی – درآمدی و در نهایت کاهش فقر؛
یکپارچگی کالبدی- فضایی: با تاکید بر حفاظت و صیانت از سرمایههای کالبدی و انسان ساخت و توسعه به هم پیوسته مکان ها(شهر و روستا و…) و مناطق متناسب با ظرفیت و عملکرد هر یک در مقیاس سرزمین.
در حوزه گردشگری، با تصویب دستورکار۲۱ و اجرایی شدن مفاد توسعه پایدار، سازمان جهانی گردشگری و دیگر نهاد های بین المللی ذی نفوذ در این عرصه نیز، رهیافت ” توسعه پایدار گردشگری” را در سر لوحه امور راهبردی و اجرایی خود قرار داده اند؛ بدین اعتبار، با تاسی به مبانی توسعه پایدار، گردشگری پایدارناظر بر هم زمانی و هم پوشانی جنبه های محیطی، اقتصادی و اجتماعی– فرهنگی در فرایند توسعه توریسم است، به نحویکه، تعادل مناسب بین این سه جنبه در دراز مدت بر قرار باشد ؛ توسعه پایدار توریسم بر اساس تعریف WTO مبتنی بر رئوس زیر باشد :
استفاده بهینه از منابع محیطی به عنوان عناصر کلیدی در توسعه توریسم و یکپارچگی فرآیندهای اصلی و حیاتی اکولولوزیکی برای حفاظت از منابع طبیعی و تنوع زیستی؛
پایبندی به ارزش های جامعه پذیرنده توریسم (به ویژه ارزش های فرهنگی زندگی روزمره) و مشارکت موثر در فهم فرهنگی و حساسیت های جامعه و در نهایت حفاظت از میراث فرهنگی؛
اطمینان از امکان عملکرد دراز مدت اقتصادی، وتوزیع عادلانه فواید اقتصادی – اجتماعی حاصل از توریسم به تمامی ذی نفعان که گستردگی قابل توجهی نیز در جامعه دارند (شامل فراهم آوردن موقعیت های شغلی دائم با درآمد مناسب، تامین خدمات اجتمائی جامعه میزبان و بالاخره فقر زدائی)؛
رضایت مندی توام با تجربه خوب در نزد گردشگران .
لذا در فرایند توسعه، مشارکت موثر تمامی ذی نفعان از یک طرف و خواست سیاسی بسبار قدرتمند نقش اساسی در دست یابی به اهداف گردشگری پایدار دارد. به عبارت دیگر توسعه پایدار گردشگری، فرایند دائمی است که در آن پایش اثرات به عنوان ابزار مدیریتی کارا برای پرهیز و جلوگیری از برخی اقدامات و روش ها ویا تصحیح روش ها و جایگزینی مناسب برای آنها همواره بکار گرفته وادامه می یابد. این فرایند مداوم می باید در کلیه سطوح کالبدی – فضایی توسعه توریسم ،یعنی مناطق ، محور ها و قطب ها ودر اشکال مختلف آن بصورت یکسان تلقی گردد.
در مجموع، تجربیات جهانی نشان می دهد که تعامل و همپیوندی موزون میان سه ستون اصلی محیط زیست، جامعه و اقتصاد (فعالیت)، هنگامی پایدار خواهد بود که فرایند برنامه ریزی توسعه گردشگری، بر پایه اصول زیر استوار گردد:
امکان پذیری اقتصادی توسعه توریسم ؛
تامین ا نتظارات جوامع محلی ؛
ارتقاءکیفیت مشاغل ؛
تضمین عدالت اجتماعی ؛
تامین خواسته و رضایت مندی گردشگر؛