نداشتن آسایش و برنامه ی مناسب برای اوقات فراغت
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
یکنواختی محیط و الزام به تکرار.
ô وابستگی
کودکان شبانه روزی خصوصاً آن هایی که از ابتدا و از دوران تولد به بعد در شبانه روزی زندگی کرده اند از نظر احساسی و عاطفی در دو قطب افراط و تفریط به سر می برند و توانایی کنترل احساسات و عواطف خود را به صورت آگاهانه دارا نیستند. آنها افرادی آسیب پذیر بوده که وجه افتراق بین صداقت و نادرستی، محبت و نامهربانی برایشان روشن نیست، گاهی به همه کس و همه چیز بدبین هستند و گاهی خوشبین. این کودکان به جای استفاده از تجارب دیگران ترجیح می دهند خودشان مسائل و موقعیت های جدید را تجربه کنند. در عین حال تنها پناه آنها همان حصار شبانه روزی است. کودکان شبانه روزی روحیه ی وابسته ای دارند و البته آنها از زندگی چیز زیادی جز احساس آرامش و امنیت و کسی که جوابگوی این خواسته آنها باشد، نمی خواهند کسی که با اطمینان خاطر و بدون ترس از طرد شدن به حمایت او دل ببندند.
ô اعتماد به نفس
زمانی که کودکی از بدو تولد درون خانواده در کنار والدین زندگی می کند و رشد می یابد و در حقیقت یک زندگی بهنجار و طبیعی دارد، غالباً از اعتماد به نفسی نسبی و مناسب در جهت استفاده از نیروها و استعدادهای بالقوه اش برخوردار است. فرزندی که بتواند به خانواده اش به عنوان یک پشتوانه ی روانی و عاطفی نگاه کند و در کنار آنها احساس آرامش داشته باشد در نتیجه حس امنیت و اعتماد به نفس در او رشد می یابد و در غیر این صورت با گذشت زمان نه تنها عزت نفس و اعتماد خود را از دست می دهد بلکه توانایی خود را در برابر مشکلات و حل مسائلش از دست می دهد.
در شبانه روزی ها، فرزندان به دلیل نداشتن الگوی مناسب برای همانندسازی با آن دارای اعتماد به نفس بی ثباتی هستند، در حالی که اعتماد به نفس به معنی تکیه کردن فرد به توانایی های خویش و به واسطه ی آن حرکت در زندگی اجتماعی است اما آن چه در بین کودکان شبانه روزی به چشم می خورد عدم ظهور و استفاده از توانایی های خویش در جهت رشد و کمال و به بیان ساده ضعف اعتماد به نفس است. فرزندان شبانه روزی معمولاً بیشتر کارهایشان را مثل تصمیمات، اعتراض ها، حرف زدنها، پرخاشگری ها را حتی در جمع نشان می دهند، آنها حتی به تنهایی توانایی و قدرت خرید وسایل و چیزهای مورد نیازشان را ندارند و در واقع به ندرت می توانند به طور انفرادی به امور مربوط به خود رسیدگی کرده و از عهده ی آن بربیایند.
از طرفی به دلیل ساختار نامناسب شبانه روزی، کودکان فرصت شناخت و پیدا کردن آگاهی نسبت به محیط پیرامون و جامعه را ندارند پس در نتیجه نسبت به مردم و جامعه بی اعتماد بوده و نوعی ترس مخفی از محیط بیرون در ناخودآگاه آنها وجود دارد که خود زمینه ای برای عدم اعتماد به نفس و عدم راه یابی به مدارج بالای رشد و کمال است. (بیابانگرد، ۱۳۷۹)
ô سرکشی
زندگی در شبانه روزی اغلب نه میل و رغبت قلبی کودکان است بلکه نتیجه ی جبری است که محیط به آنها حاکم کرده است. از آن جایی که احساس رضایت و خشنودی در آنها وجود ندارد بنابراین جبر ایجاد شده در زندگی آنها عاملی برای سرکشی و عصیان می شود. کودک خردسال نیازمند حمایت عاطفی و روانی اطرافیان است. کودک نوجوان که در مرحله ی شکل گیری شخصیت و هویت خود قرار دارد نیازمند پذیرش و مورد قبول واقع شدن از جانب دیگران است او برای ابراز وجود خودش به میدان و عرصه ای نیاز دارد که بدون سرزنش و تعصب سرکشی های او را بردبارانه تاب بیاورد.
مجموعه عواملی که زمینه ساز سرکشی در مراکز شبانه روزی می شود عبارتند از :
بی علاقگی و عدم تمایل مثبت به محیط
نداشتن برنامه ی مناسب و کاربردی برای اوقات فراغت و نبود آسایش و آرامش روانی
یکنواختی محیط
عدم اعتماد و اطمینان به اطرافیان
ناهماهنگی در کلام و عمل بزرگسالان و نداشتن وحدت نظر در مورد تصمیم گیری ها و حل مسائل
تضادهای عاطفی و مواجه شدن با قول و وعده هایی که انجام نشده است.
رویاپردازی و غیرقابل دستیابی بودن رویاها خود از عوامل بروز ناکامی و در نتیجه متعاقب آن سرکشی است.
در واقع عصیان یا سرکشی این کودکان و نوجوانان اغلب ناشی از برخورد و نگرش ناصحیح اطرافیان است که به صورت رفتاری غیرقابل قبول از نظر اجتماعی بروز می کند و در نهایت در بیشتر موارد ریشه و دلیل آن که همان افراد و اطرافیان کودک هستند به دست فراموشی سپرده می شوند. (بیابانگرد، ۱۳۷۶)
ô نقص در رشد اجتماعی و گریز از زندگی اجتماعی
دلیل تضاد و عدم یکدستی که در رفتار مربیان و کارکنان شبانه روزی ها وجود دارد و بخاطر بی توجهی به آداب و سنن معمول جامعه و نداشتن و البته نگذاشتن و هزینه نکردن وقت و ساعتی بیش و یا حتی به قدر ساعت اداری در جهت تربیت و پرورش یک به یک این فرزندان، همچنین به جهت فاصله ی بسیار و عدم قرار گرفتن در کنار جنس مخالف، این کودکان نسبت به سایر کودکان که در محیط خانوادگی معقولی قرار دارند از رشد اجتماعی پایین تری برخوردارند. همچنین عدم ارتباط و یا ارتباط بسیار محدود با خانواده، عدم شرکت در مهمانی ها (مانند دیگر همسالان خود) و سایر مراسم خانوادگی و به دلیل این که اجازه ندارند با دوستان همکلاسی خود رفت و آمد کنند و حتی به راحتی تماس تلفنی داشته باشند، دایره ی روابط اجتماعی بسیار کوچکی دارند. آنها به واسطه وجود این محدودیت ها گستره ی عاطفی محدودی را برای خود در نظر گرفته و حتی در مدرسه نیز ارتباطات کم عمق و محدودی را برقرار می کنند. کم کم این بی اعتمادی در آنها تقویت شده نسبت به اطرافیان و جامعه تعمیم می یابد و تبدیل به ترسی نسبت به محیط شده،مشکلات جدی را بوجود می آورد. (فلاول[۱۸]، ۱۹۷۷)
ôترخیص
ترخیص به معنای ترک شبانه روزی و حضور کودک و نوجوان در اجتماع و محیط بیرون از شبانه روزی است. زندگی در مراکز شبانه روزی با وجود تلخی ها و شیرینی هایی که دارد، به هر حال ابدی نیست. حال این فرد باید البته برای بار دیگر به جبر و به ناچار (خصوصاً در مورد کسانی که با سن بالای ۱۸ سال، تحصیلات آن ها تمام شده و شغلی هم ندارند) از محیطی که فاصله ی زیادی با اجتماع پیدا کرده است و از کنار کسانی که همدرد او بوده و شباهت های زیادی به او داشته اند فاصله بگیرد، و همه ی توان خود را برای دوام آوردن در اجتماع و محیطی که شناخت کافی و درستی هم راجع به آن ندارند به کار برد. جوان و نوجوانی که به این مرحله رسیده است هیچ گونه حلقه ای میان خود و اجتماع نمی بیند و به هر صورت این مرحله از زندگی فرزند شبانه روزی یک مرحله بحرانی است. در این میان کودکانی که گستره ی عاطفی طولانی تر و روابط اجتماعی سالم و پایدارتری را داشته اند و آن دسته از کودکانی که باهوش تر بوده و در طول مدت در شبانه روزی به خودسازی بیشتری پرداخته اند با ترس کمتر و امنیت بیشتری وارد اجتماع می شوند.
ترخیص از شبانه روزی و زندگی مستقل به چه صورتی است؟
ô انواع ترخیص
تحویل فرزند به خانواده و بستگان نسبی و سببی
فرزندخواندگی (حضانت)
تحویل فرزند به افراد علاقه مند
زندگی مستقل
ازدواج
لازم به ذکر است که ترخیص از مرکز قرنطینه به معنی بازگشت کودک و نوجوان به خانواده و اقوام نزدیک و یا ورود به سیستم شبانهروزی است.
۱۵-۲ تاریخچه مرکز قرنطینه
این ساختمان با مساحت ۴۲۱ متر از سال تأسیس خود مورد استفاده چندین مرکز ارائه دهنده خدمات اجتماعی بوده است. از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۳ سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی در قالب کمک رسانی به فقرا، ویزیت پزشکی و تنظیم خانواده، انجام وظیفه می کرد. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ تحت عنوان سازمان زنان ایران خدماتی را ارائه می داد و حدود سالهای ۱۳۵۷ سازمان رفاه اجتماعی یا بهزیستی به منظور کمک به خانواده ها و آموزش مهارتهای عملی شروع به کار کرد. در دهه های اخیر مدتی مرکز مداخله در بحران جهت نگهداری از دختران خیابانی و پس از آن مرکز شبانه روزی پسران بود. حدود سال ۱۳۸۳ این مرکز با عنوان خانه موقت کودکان و نوجوانان با نام دیگر مرکز قرنطینه شروع به کار کرد. این مرکز اولین مکان ورود و پذیرش کودکان ۱۸- ۶ سال است که به هر دلیلی سرپرست موثر خود را از دست دادهاند و پس از گذراندن دوره قرنطینه به مرکز شبانه روزی مناسب با شرایطشان تقسیم می شوند، و یا به خانواده باز میگردند.
۱۶-۲ بهداشت روانی
سازمان جهانی بهداشت، بهداشت روانی را چنین تعریف می کند : »بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای می گیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقش های اجتماعی و روانی و جسمی؛ بهداشت، تنها نبود بیماری نیست. بلکه به ارتباط شخص با محیط اجتماعی اش مرتبط است.
در این تعریف همان طور که ملاحظه می شود سازگاری با محیط اهمیت زیادی دارد. طبق این تعاریف، شخصی که بتواند با محیط خود خوب سازگار شود از نظر بهداشت روانی بهنجار خواهد بود. این شخص با تعادل روانی رضایت بخش پیش خواهد رفت، تعارض های خود را با دنیای بیرون و درون حل خواهد کرد و در مقابل ناکامی های اجتناب ناپذیر زندگی مقاومت خواهد داشت. اگر کسی توان انجام این کارها را پیدا نکند و در نتیجه با محیط خود به شیوه نامناسب و دور از انتظار مواجه شود از نظر روانی به بیماری نزدیک خواهد شد.
بنابراین بهداشت روانی به عنوان یکی از شاخص های کیفیت زندگی از اهمیت بسزایی برخوردار است و ضرورت دارد که عوامل تضمین کننده نیازهای بهداشت روانی را خاصه در مورد کودکان شناخته و به نقاط ضعف آن پی برده شود.
سازمان بهداشت جهانی، بهداشت روانی را براساس جنبه های زیستی و اجتماعی تعریف می کند. به نظر این سازمان، بهداشت روانی برای فرد استعداد ایجاد روابط موزون با دیگران و استعداد شرکت در تغییرات محیط اجتماعی و مادی یا استعداد کمک به تغییرات، به شیوه سازنده همچنین بهداشت روانی ایجاب می کند که بین تمایلات غریزی فرد هماهنگی وجود داشته باشد، حدود سال های ۱۹۹۶، انجمن کانادایی بهداشت روانی، بهداشت روانی را در سه قسمت تعریف کرده است :
قسمت اول، نگرشهای مربوط به خود
قسمت دوم، نگرش مربوط به دیگران (با دیگران راحت بودن)
قسمت سوم، نگرش های مربوط به زندگی (رویارویی با الزام های زندگی)
به علاوه، برای بهداشت روانی خوب، شرایطی وجود دارد : رو به رو شدن با واقعیت، سازگار شدن با تغییرات، گنجایش داشتن برای اضطراب ها، کم توقع بودن، احترام قایل شدن برای دیگران، دشمنی نکردن با دیگران وکمک رساندن به مردم.
نگرش های مربوط به خود شامل :
تسلط به هیجان های خود
آگاهی از ضعف های خود
رضایت از خوشی های ساده
نگرش های مربوط به دیگران شامل:
علاقه به دوستی های طولانی و صمیمی
احساس تعلق به یک گروه
احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی
نگرش های مربوط به زندگی شامل :
پذیرش مسئولیت ها
ذوق توسعه امکانات و علایق خود
توانایی اخذ تصمیمات شخصی
ذوق خوب کار کردن
به طوری که ملاحظه می شود این انجمن، بهداشت روانی را در ارتباط با سازگاری با محیط و نگرش های مربوط به خود و دیگران تعریف می کند و به مفاهیم بیماری و آسیب شناختی مرتبط شناخته نمی شود. (گنجی، ۱۳۸۰) بلکه بهداشت روانی با حالت سازگاری خوب، احساس بهزیستی، و شکوفایی توان و استعدادهای شخصی تعریف شده است.
“جان دان[۱۹]” می گوید : هیچ کس جزیره نیست، ما اجتماعی هستیم. ما درمانده به دنیا می آییم و تقریباً در ثلث اول زندگی به والدین خود وابسته ایم و حتی در دوران بزرگسالی نیز در زمینه تکالیف لازم برای زنده ماندن از دیگران کمک می گیریم. بهزیستی جسمانی ما بستگی به حفظ رابطه با دیگران دارد و حتی بنا به اعتقاد بسیاری از نظریه پردازان، بهزیستی روانی ما نیز به کیفیت همین روابط وابسته است. روابط ضعیف می توانند منبع فشار روانی باشند و روابط خوب منبع کمال و شکوفایی گردند.