پس از صدور قطعنامه ۱۳۷۳ کلیه دولتها مکلف شدند هرچه سریعتر به کنوانسیونهای مربوطه ملحق گردند. که همین امر باعث گردید روند پیوستن دولتها به این قبیل کنوانسیون ها بعد از آن افزایش یابد.
جدول زیر آخرین وضعیت پیوستن دولتها را به کنوانسیونهای ضد تروریسم تا ژانویه ۲۰۰۶ نشان میدهد.
ردیف
عنوان کنوانسیون یا پروتکل
تعداد دول امضاء کننده
تعداد دول تصویب کننده
۱
کنوانسیون مقابله با جرایم و سایر اعمال ارتکابی در هواپیما
۴۱
۱۸۰
۲
کنوانسیون مقابله با تصرف غیرقانونی هواپیما
۷۹
۱۸۱
۳
کنوانسیون مقابله با اقدامات غیرقانونی علیه ایمنی هواپیمایی کشوری
۶۰
۱۸۳
۱۳
کنوانسیون بین المللی مقابله با تروریسم هسته ای – سازمان ملل متحد ۲۰۰۵
۹۷
-
در کل و به عنوان جمعبندی این مبحث میتوان گفت، پاسخ به تروریسم بین المللی هنگامی میتواند در قالب توسل به زور در مقام دفاع مشروع مجاز تلقی گردد که اقدامات تروریستی، حملهی مسلحانهای را بر اساس ماده ۵۱ منشور تشکیل دهند. با تأکید این نکته که هرگونه حمله تروریستی را نیز نمیتوان در چارچوب ماده ۵۱ تعریف نمود و در مقابله با آن به زور متوسل گردید. با پذیرش تفسیر مضیق از ماده ۵۱ این باور صحیح وجود دارد که زمانی که حملات تروریستی به صورت مستمر، منظم و سازمان یافته علیه حاکمیت و تمامیت ارضی دولت قربانی صورت میگیرد، چنین اقداماتی میتواند از مصادیق حملات مسلحانه مندرج در ماده ۵۱ باشد. در چنین حالتی، توسل به زور دولت قربانی علیه تروریستها جا دارد مجاز و مشروع تلقی گردد.
با در نظر داشتن واقعه ۱۱ سپتامبر و تأثیر بسیاری که بر جامعه بین المللی بخصوص نگرش مثبت دولتها در جهت مبارزه با اعمال تروریستی، تروریستها و حامیان آنها بر جای گذاشت، اگر چه پذیرش شکلگیری عرفی آنی در خصوص کاربرد زور در مقابله با هرگونه اعمال تروریستی تا حدی مشکل و زود است، امّا نمیتوان منکر تغییرات در این حوزه نیز گردید.حقوق بینالملل عرفی تمایل دارد تا حملات تروریستی را که واجد شرایط و خصوصیات یک حمله مسلحانه مندرج در ماده (۵۱) باشد، از طریق کاربرد زور مندرج در ماده مذکور پاسخگو باشد - در حوزه حقوق بینالملل موضوعه نیز اگرچه منشور اشاره دقیقی بر این امر ندارد لکن کنوانسیونها و بخصوص قطعنامههای صادر شورای امنیت و به ویژه قطعنامه ۱۳۷۱ شورا در جهت ضابطهمندی تعهدات دولت نقطه عطف و مثبتی محسوب میگردد.
فصل دوم
کاربرد زور و حمایت بشر دوستانه و مسئولیت حمایت
مقدمه:
مداخله بشر دوستانه و نقض فاحش قواعد حقوق بشر یکی از مباحث مهم حقوق بینالملل و از موضوعات بحث برانگیز در عرصه تئوری و عمل محسوب میگردد. میتوان گفت بعد از تصویب منشور مل متحد مباحث عدم مداخله و عدم استفاده از زور در حقوق بینالملل در زمره مهمترین چالشهای در حاکمیت کشورها و عدم استفاده از زور تحت عنوان مداخله بشر دوستانه می باشد ضمن آنکه اکثر مداخلات نیز با عنوان بشر دوستانه صورت گرفته است. پیچیدگی موضوع مداخله بشر دوستانه در ترکیب آن نهفته است زیرا مستلزم در کنار هم قرار گرفتن اصول مهم و متعارفی می باشد از یک طرف اصول حاکمیت، حق تعیین سرنوشت، عدم استفاده زور مطرح است و از طرف دیگر اصول مربوط به حق حیات، صیانت از آزادی و کرامت انسانی، آزادی عقیده و بیان، منع نسل کشی، کشتار جمعی و شکنجه و سکونت اجباری .. مورد توجه هستند. بنابراین چند موضوع در مداخله بشر دوستانه قابل اهمیت و بررسی میباشند. در مرحله نخست تعیین نسبتا دقیق مفهوم مداخله بشر دوستانه میباشد و بعد، تعیین مبانیحقوقی مداخله بشر دوستانه بهخصوص از منظر منشور ملل متحد، از اهمیت زیادی برخوردار است و سپس رویه دولتها که تعیین کننده عرف بین المللی میباشد که باید مورد بررسی قرار گیرد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مبحث اول: مداخله بشردوستانه[۲۱۸]
مداخله بشردوستانه مفهوم مهمی در عرصه بین المللی و حقوق بینالملل بوده است و همواره یکی از مسایل اساسی مرتبط با گستره ممنوعیت توسل به زور جلوه گر شده است. در این مبحث با توصیف مداخله بشردوستانه و بررسی تاریخی این مفهوم، به بررسی وضعیت آن در منشور و تحقیق در مفهوم «مسئولیت حمایت» پرداخته خواهد شد. لازم است در این مبحث به برخی سؤالات اساسی نظیر اینکه آیا مداخله بشردوستانه منطبق بر منشور ملل متحد است؟ آیا مداخله بشردوستانه به معنای مسئولیت حمایت را بایستی از استثنائات وارده بر ماده ۲ (۴) منشور ملل متحد در کاربرد زور دانست؟ با توجه به کاربرد این مفهوم در عرصه بین المللی و در قالب دفاع دسته جمعی، آیا شاهد تحول حقوق بینالملل در ممنوعیت توسل به زور هستیم؟ پاسخ داده خواهد شد.
الف/ توصیف مداخله بشردوستانه
از مداخله بشردوستانه تعریفهای گوناگون و متعددی صورت گرفته است. آر.جی.وینسنت[۲۱۹] و هنری کامپبل بلاک[۲۲۰] بر این باورند که مداخله به معنای کاربرد زور است[۲۲۱]. وینسنت مداخله را چنین تعریف میکند : کاری که بهدست یک دولت، گروهی وابسته به آن یا شماری از دولتها یا سازمانی بین المللی با زور در کشور دیگر صورت گیرد[۲۲۲]. استوویل[۲۲۳] مداخلهی بشردوستانه را کاربرد زور برای پشتیبانی از مردمان یک کشور در برابر حکومت آن کشور میداند که حاکمیت خود را بی توجه به اصولی همچون عدالت و نیز بی توجه به محدودیتهای حاکمیت، اعمال میکند[۲۲۴]. یان برانلی[۲۲۵] مداخله در یک کشور ضعیف را که گرفتار آشوب است، مداخله بشردوستانه میداند[۲۲۶].
در مقابل برخی نیز مداخله بشردوستانه را محدود به اقدامات قهری نمیدانند و اقداماتی غیرقهری و مسالمتآمیز نظیر پشتیبانی از انسانها از راه های دیپلماتیک، صدور قطعنامه در سازمان ملل و توزیع خوراک از سوی سازمانهای کمکرسان را نیز مداخله بشردوستانه میدانند[۲۲۷]. کنستانتین ابرادوویک[۲۲۸] مداخله بشردوستانه را این چنین تعریف کرده است؛ «دخالتی که با کاربرد زور و برای جلوگیری از پایمال شدن حقوق افراد انجام گیرد»[۲۲۹].
با توجه به آنچه در عالم واقع در خصوص مداخله بشردوستانه اعمال شده است و برداشت عمومی از این مفهوم، مداخله بشردوستانه ناظر بر اقدامات قهرآمیزی که به منظور پایان بخشیدن به رنجی شدید است که به مردمان یک کشور از سوی حاکمیت صورت می پذیرد، میباشد.
ب/ روند تاریخی مداخله بشردوستانه
در این بخش به بررسی گذشته مفهوم مداخله بشر دوستانه در رویه دولتها و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت تا بتوان در سایر بخشها به نحو صحیحتری به موضوع بپردازیم.