امروزه از دو روش جراحی به طور شایع استفاده می شود که گاستروپلاستی با بستن عمودی[۲۷] و بای پاس معدی[۲۸] Roux- en-y می باشد. روش اول یک اقدام صرفا محدود کننده است در حالی که روش دوم ترکیبی است از محدودیت همراه با سوء جذب خفیف و همچنین ممکن است با سرکوب هرمون معدی گرلین که محرک اشتها است اشتها را کم کند. یک روش سوم موسوم به بستن معدی قابل تنظیم از طریق لاپاراسکوپی در اروپا و استرالیا کاربرد گسترده ای دارد و کاردبرد آن در ایالات متحده نیز رو به افزایش است. این روش را می توان نسبت به بای پاس معدی کمتر تهاجمی و بنیادی تلقی کرد ولی به نظر می رسد که می تواند کاهش وزن قابل ملاحظه ای ایجاد کند(۵۵).
مروری بر مطالعات مرتبط:
تحقیقی در بین سال های ۲۰۰۰-۱۹۹۱ توسط کریستیان و همکاران تحت عنوان عوامل پیش بینی کننده اضافه وزن و چاقی در کودکان ۷-۵ ساله در آلمان انجام شد.
این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود که در مناطق مختلف شهری و روستایی در شرق و غرب آلمان انجام شد.
هدف از این نوع پژوهش بررسی عوامل مرتبط با چاقی و اضافه وزن در کودکان ۷-۵ ساله آلمانی بود. حجم نمونه مورد مطالعه در این پژوهش ۳۵۴۳۴ نفر از کودکان ۵ تا ۷ ساله آلمانی بوده که ۹/۵۰ درصد از آنها پسر بودند و مابقی دختر بودند که در مطالعات مقطعی بین سال های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰ در مناطق مختلف شهری و روستایی در شرق و غرب آلمان در بدو ورود به مدرسه در این مطالعه شرکت کرده بودند.
هر سه سال (۲۰۰۰ ٬ ۱۹۹۷ ٬ ۱۹۹۴ ٬ ۱۹۹۱ )پرسشنامه هایی برای والدین در غرب آلمان ارسال شد و در شرق آلمان٬ پرسشنامه ها هر سال برای والدین فرستاده می شد. قد و وزن کودکان در امتحانات ورودی مدرسه که توسط مقامات بهداشتی محلی برگزار می شد٬ اندازه گیری می شد. قد بدون کفش و وزن نیز با لباس زیر اندازه گیری می شد. شاخص توده بدنی (BMI) از تقسیم وزن (کیلوگرم) بر مجذور قد (متر مربع) محاسبه می شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
پرسشنامه علاوه بر متغیرهای سن و جنس شامل اطلاعات مربوط به ویژگی های دموگرافیک و اجتماعی٬ مواجهه با عوامل زیست محیطی و عوامل اولیه زندگی کودک بودند که شامل متغیرهای ملیت کودک٬ سطح سواد والدین٬ سطح زندگی ،تعداد افراد در یک اتاق٬ تعداد فرزندان٬ سابقه مصرف سیگار در خانواده٬ مصرف سیگار در دوران بارداری توسط مادر٬ تغذیه با شیر مادر٬ تولد زودرس و وزن هنگام تولد بود
داده ها جمع آوری شده و توسط روش های آماری (chi square) تجزیه و تحلیل شد.
یافته های بدست آمده در این مطالعه نشان داد که میانگین شاخص توده بدنی کودکان ۸/۱۵ کیلوگرم بر متر مربع بود. از کودکان شرکت کننده در این طرح ۵/۱۵ درصد به عنوان اضافه وزن و ۳/۴ درصد به عنوان چاق طبقه بندی شدند. میانگین سن کودکان ۳/۶ سال و نیمی از کودکان پسر و نیم دیگر دختر بودند.
اکثریت دارای تابعیت آلمانی بودند و بیشتر بچه ها از مناطق شهری و از شرق آلمان بودند که یک وزن هنگام تولد بین ۲۵۰۰ گرم تا ۴۰۰۰ گرم داشتند. سطح تحصیلات والدین بالا بود و فقط ۵/۱۱ درصد از آنها تحصیلات کمتر از ۱۰ سال مدرسه را گزارش کردند. در حدود نیمی از کودکان در خانه های زیر ۷۵ متر مربع زندگی می کردند و حدود نیمی حضور روزانه در مهد کودک داشتند و تقریبا از هر دو کودک یکی در معرض دود سیگار در خانه قرار داشتند.
حدودا از هر سه کودک یکی تک فرزند بودند ٬ در سه سال اول زندگی در معرض دود سیگار قرار داشتند و بیشتر از سه ماه با شیر مادر تغذیه شده بودند. تنها تعداد کمی از کودکان زود تر از موعد به دنیا آمده بودند یا مادرشان در دوران بارداری سیگار کشیده بود.
در جنس مونث٬ گروه سنی بالا٬ زندگی شهری٬ تک فرزندی٬ سیگار کشیدن در محل زندگی٬ سیگار کشیدن مادر در هنگام بارداری و افزایش وزن هنگام تولد احتمال افزایش اضافه وزن را به وجود می آورد. و زندگی در شرق آلمان٬ افزایش سطح سواد والدین٬ فضای زندگی بیش از ۷۵ متر مربع٬ افزایش تعداد افراد در اتاق کودک٬ حضور در مهد کودک٬ تغذیه با شیر مادر در بیشتر از سه ماه و زایمان زود رس با احتمال ایجاد اضافه وزن نسبت عکس داشت.
در نهایت این مطالعه نشان داد که تغذیه با شیر مادر( بیشتر از سه ماه) و زندگی در فضای بیش از ۷۵ متر مربع یک اثر محافظتی در برابر چاقی و اضافه وزن دارد و همچنین افزایش سطح تحصیلات والدین٬ سیگار کشیدن در محل زندگی و افزایش وزن هنگام تولد با خطر چاقی و اضافه وزن نسبت مستقیم دارد(۵۹).
مطالعه توصیفی با عنوان عوامل خطر سبک زندگی برای چاقی در کودکان ۷ ساله مدارس ابتدایی شهر اولو در شمال فنلاند در سال ۲۰۰۴ توسط ون هال و همکاران انجام گرفت. این تحقیق از نوع مقطعی بود که با هدف تعیین شیوع اضافه وزن و چاقی و عوامل خطر مربوط به آن در کودکان ۷ ساله مدارس ابتدایی در فنلاند انجام شد.
حجم نمونه در این مطالعه ۱۲۷۸ نفر کودک ۷ ساله بدو ورود به مدرسه بود که ۸۵۵ نفر از آنها یعنی حدود ۹/۶۶ درصد در این طرح شرکت کردند. این کودکان در مدارس ابتدایی شهر اولو شروع به تحصیل کرده بودند.
همه کودکان توسط مدرسه برای شرکت در این طرح دعوت شدند و سپس پرسشنامه ای به آنها داده شد که می بایست توسط والدین پر می شد. ۸۵% پرسشنامه ها توسط مادران ۱۲ % توسط پدران و۱% توسط افراد دیگر پر شده بود.
از پدر و مادر خواسته شد که تاریخچه وزن کودک خود را از بدو تولد تا سن حاضر بر اساس پرونده سلامت ثبت کنند. همچنین از والدین خواسته شد که سطح چاقی کودکانشان را ارزیابی کنند. اندازه قد و وزن و جنس کودکان سن ۷ سال برای ۷۴۹ نفر (۶/۵۸ درصد) در دسترس بود. اضافه وزن کودک به عنوان یک نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی صدک ۸۵ و چاقی به عنوان نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی ۹۵ نسبت به داده های مراجع بین المللی تعریف می شد. و اضافه وزن پدر و مادر به عنوان نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی ۲۵ و چاقی به عنوان نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی ۳۰ تعریف شد.
فعالیت فیزیکی توسط یکسری از سؤال های اقتباس شده از پرسشنامه فعالیت فیزیکی مورد بررسی قرار گرفت.
تعداد ساعات صرف شده در فعالیت های فیزیکی و کم تحرکی (بازی٬ ورزش٬ تماشای تلویزیون٬ کار با کامپیوتر٬ بازی های ویدئویی و خواندن ) در این پرسشنامه پرسیده شد.
نظر پدر و مادر در مورد فعالیت فیزیکی کودک با این سؤال پرسیده شد که “به نظر شما آیا کودک شما از نظر بدنی فعال می باشد؟” سؤالاتی نیز در مورد الگوهای غذا٬ عادات تغذیه ای و دفعات خوردن مواد غذایی پرسیده شده بود.
دفعات مصرف مواد غذایی با عبارات: چند بار در روز٬ روزانه یا تقریبا هر روز٬ ۵-۳ بار در هفته٬ ۲-۱ بار در هفته و به ندرت پرسیده می شد. پرخوری کودک نیز با سؤال زیر مورد ارزیابی قرار گرفت که"به نظر شما اغلب تخمین می زنید که کودک شما چقدر پرخوری می کند” که با عبارات: هرگز٬ یک بار در هفته٬ چند بار در هفته و بسیاری از زمان در روز پاسخ داده می شد.
اطلاعات در مورد قد و وزن و سن٬ وضعیت ﺗﺄهل٬ شغل پدر و مادر٬ سابقه سلامت خانواده٬ استفاده از داروها و سیگار کشیدن نیز پرسیده می شد.
مدت زمان خواب کودک با سؤال:” خواب کودک شما در روز چند ساعت است؟” ۱۲ ساعت یا بیشتر٬ ۱۱-۱۰ ساعت٬ ۹/۹-۹ ساعت٬ ۹/۸-۸ ساعت٬ ۹/۷-۷ ساعت و کمتر از ۷ ساعت.
داده های جمع آوری با بهره گرفتن از روش های آماری (u-test,mann-whitney ) ونرم افزار(spss) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته های بدست آمده در این مطالعه نشان داد که: شیوع اضافه وزن در کودکان ۳ ساله ۳/۸ درصد٬ در کودکان ۵ ساله ۱۳ درصد و در کودکان ۷ ساله ۷/۱۶ درصد بود. شیوع چاقی ۹/۱ درصد در کودکان ۳ ساله٬ ۴/۳ درصد در سن ۵ ساله و ۵/۴ درصد در سن ۷ ساله بود. کودکانی که در سن ۳ و۵ سال مبتلا به اضافه وزن یا چاقی بودند احتمال بیشتری برای چاقی در سن ۷ سال داشتند. ۵۷ درصد از پدر و مادرانی که کودک آنها اضافه وزن داشت٬ کودک خود را دچار اضافه وزن نمی دانستند. تفاوتی بین درک پدران و مادران از وضعیت وزنی کودکشان وجود داشت.
چندین عامل در رژیم غذایی کودک با اضافه وزن یا چاقی کودک ارتباط مثبتی داشت. پر خوری و نخوردن صبحانه عوامل خطر مستقل برای چاقی کودکان محسوب می شدند.در میزان مصرف شیرینی٬ نوشابه و آب میوه تفاوتی بین کودکان با وزن نرمال و چاق وجود نداشت.
۳/۴۶ درصد از کودکان با اضافه وزن و۴/۴۱ درصد کودکان با وزن نرمال روزانه یا تقریبا روزانه میوه مصرف می کردند. ۵۰ درصد از کودکان دارای اضافه وزن و ۴۹ درصد کودکان با وزن نرمال روزانه یا تقریبا هر روز سبزیجات مصرف می کردند.
پس از تجزیه و تحلیل داده ها چندین فاکتور فعالیت فیزیکی و سبک زندگی جزء عوامل خطر اضافه وزن بودند٬ برای مثال: خطر ایجاد اضافه وزن در کودکان با افزایش تعداد ساعات تماشای تلویزیون نسبت مستقیم داشت.
تماشای تلویزیون برای بیشتر از یک ساعت در روز خطر ایجاد اضافه وزن را تا ۳ برابر نسبت به کودکانی که کمتر از نیم ساعت در روز تلویزیون تماشا می کردند٬ افزایش می داد.
در نهایت چاقی مادر٬ فعالیت بدنی کم کودک٬ سن مادر بالای ۴۰ سال٬ نخوردن صبحانه٬ اضافه وزن پدر و عادات پرخوری به عنوان عوامل ایجاد خطر چاقی معرفی شد(۱۲).
تحقیق دیگر در سال ۲۰۰۶ توسط بوداک و همکاران با عنوان بررسی عوامل خطر چاقی در کودکان ترکیه ای انجام شد.این تحقیق با هدف تعیین ارتباط چاقی با عوامل خطر خاص در کودکان ۱۴-۶ ساله ساکن در استانبول انجام شد.
اطلاعات از ۵۹۲ کودک که سن بین ۶ تا ۱۴ سال داشتند و به درمانگاه اطفال از ژانویه تا ژوئن ۲۰۰۶ مراجعه کرده بودند٬ جمع آوری شد. قد و وزن کودکان و والدین آنها توسط یک متخصص تغذیه مجرب اندازه گیری شد. وزن آنها با لباس زیر و با ترازوی با دقت ۱/۰ کیلوگرم اندازه گیری و قد آنها با یک متر قابل حمل که روی دیوار فیکس شده بود و دقت ۵/۰ سانتی متر داشت اندازه گیری شد. در حالی که کودک راست ایستاده٬ پاشنه به دیوار چسبیده است.
نمایه توده بدنی بر اساس فرمول وزن (کیلوگرم) تقسیم برمجذور قد (متر) محاسبه شد و کودکانی کهBMI[29] آنها بالاتر ازصدک ۹۵ بود به عنوان چاق و کسانی که BMI بین صدک ۵و۸۵ قرار داشت به عنوان غیر چاق مشخص شدند. والدین با BMI مساوی ۳۰ به عنوان چاق معرفی شدند.
اطلاعات در مورد عوامل خطر چاقی توسط یک پرسشنامه خود ساخته جمع آوری شد که این پرسشنامه توسط والدین کودکان پر می شد. این پرسشنامه اطلاعاتی در مورد وزن هنگام تولد٬ طول مدت تغذیه با شیر مادر٬ چاقی در کودکی٬ سطح تحصیلات والدین و شغل آنها٬ تعداد اعضای خانواده٬ وجود چاقی در میان بستگان درجه یک والدین٬ فعالیت فیزیکی و مصرف انرژی روزانه کودکان را شامل می شد.
همچنین مصرف مواد غذایی در سه روز گذشته در کودکان بررسی می شد و از والدین خواسته می شد که میزان مصرف غذاها و نوشیدنی ها را توسط کودک خوددر سه روز گذشته ثبت کنند.
وضعیت فعالیت بدنی کودکان به وسیله یک سؤال بررسی می شد که” آیا کودک شما فعالیت بدنی به طور منظم انجام می دهد؟“
ماهیت٬ تعداد دفعات و طول مدت فعالیت و همچنین چند بار فعالیت در هفت روز گذشته٬ شرکت در فعالیت های ورزشی( برای حده اقل ۲۰ دقیقه ) که باعث عرق کردن می شدپرسیده می شد. داده ها جمع آوری شد ٬ و توسط آزمون های آماری کولموگروف- اسمیرنف وتی تجزیه و تحلیل شد.
یافته های بدست آمده از این مطالعه نشان داد که از مجموع ۵۹۲ کودک بین سن ۱۴-۶ سال که مورد بررسی قرار گرفتند ۱/۳۱ درصد کودکان چاق و ۹/۶۸ درصد آنها غیر چاق بودند. میزان فعالیت منظم بدنی بطور روزانه در کودکان چاق ۶/۱۳ درصد و در کودکان غیر چاق ۹/۴۰ درصد بود. و تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود داشت.
اگرچه ۴/۱۷ درصد از مادرانی که کودکان چاق داشتند چاق بودند اما تنها ۸/۹ درصد از مادرانی که کودکانشان چاق نبودند مبتلا به چاقی بودند. میزان چاقی در پدران کودکان چاق و غیر چاق به ترتیب ۸/۲۲ درصد و ۹/۱۷ درصد بود.
در تجزیه و تحلیل عوامل مرتبط با چاقی مشخص شد که چندین عامل به طور قابل توجهی با چاقی همراه هستند که انرژی دریافتی٬ چاقی والدین٬ وجود چاقی در خانواده مادری٬ داشتن سبک زندگی بی حرکت و داشتن مادر شاغل در بیرون خانه عوامل مرتبط با چاقی بودند که سابقه ی چاقی والدین به عنوان عامل مؤثر در ایجاد چاقی ارزیابی شد.
در کل نتایج این مطالعه حاکی از این بود که: شاغل بودن مادر و کاهش فعالیت بدنی ﺗﺄثیر مهمی در شیوع چاقی در کودکان استانبول داشت(۶۰).
تحقیقی در سال ۲۰۰۷ توسط لشان و همکاران تحت عنوان عوامل خطر چاقی در کودکان پیش دبستانی در منطقه شهری در چین انجام شد.
این مطالعه از نوع مورد- شاهدی و با هدف بررسی عوامل خطر چاقی دوران کودکی در شهر هونان چین در کودکان پیش دبستانی انجام شد.حجم نمونه در این مطالعه ۲۵۳۰ کودک بود که از ۱۰ مهدکودک در شهر هونان انتخاب شدند. قبل از شروع مطالعه از والدین رضایت گرفته شد. قد و وزن کودک را بر اساس پرونده معاینات فیزیکی سالانه در مهدکودک بدست آوردند.
کودکانی که چاقی ثانویه٬ بیماری های گوارشی٬ بیماریهای متابولیک٬ قلبی٬ عروقی٬ بیماری های غدد درون ریز و نرمی استخوان شدید داشتند از این مطالعه خارج شدند.
نمایه توده بدنی کودکان براساس سن و جنس مشخص شد و برای هر کودک چاق یک کودک با نمایه توده بدنی طبیعی با همان کلاس مهدکودک و همان سن و جنس و قد به عنوان گروه شاهد انتخاب شد.
اطلاعات توسط یک پرسشنامه که توسط والدین پر می شد جمع آوری شد ، پرسشنامه در جلسه اولیا و مربیان به والدین داده شد و با همکاری مربی مهدکودک جمع آوری شد.
پرسشنامه شامل سؤالاتی در مورد سابقه ی خانوادگی٬ درآمد خانواده٬ سطح تحصیلات والدین٬ حاملگی٬ تغذیه نوزاد و عوامل شیوه زندگی کودک مانند ورزش٬ رژیم غذایی و خواب بود.