کمیاب: از آنجایی که دانش سازمانی، به دانش و تجربیات کارکنان فعلی و گذشتهی شرکت وابسته است و بر مبنای دانش پیشین سازمان بنا نهاده میشود، کمیاب محسوب میشود.
ارزشمند: دانش جدید سازمانی منجر به بهبود محصولات، فرایندها، تکنولوژیها یا خدمات میشود و سازمانها را قادر میسازد تا رقابتی باقی بمانند و به حیاتشان ادامه دهند. پیشتاز بودن در دستیابی به دانش جدید، به سازمان کمک میکند به مزیت رقابتی ارزشمندی دست پیدا کند.
غیرقابل جایگزینی: سینرژی(همافزایی) گروههای معین، قابل کپیبرداری نیست. بنابراین، گروه، نمایانگر نوعی صلاحیت متمایز است که قابل جایگزینی نمیباشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۲-۵- اهمیت دانش
با گذر از انقلاب صنعتی و ورود به هزارهی جدید، دیگر موتور محرک رشد سازمانها، به سرمایه و نیروی انسانی محدود نمیشود. مهمترین متغیر رشد همهجانبه سازمانها و بنگاههای اقتصادی در عصر حاضر، دانش است. جهانیشدن[۵۰]روزافزون کسبوکارها، مهندسی مجدد[۵۱]، کوچکسازی[۵۲]سازمانها، برونسپاری[۵۳]فعالیتها و خدمات و توسعه عظیم فناوری همگی نشان از این دارد که بهکارگیری اثربخشتر و کارآتر داراییهای دانش، بهعنوان منبعی ارزشمند و راهبردی، اهمیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است. با ظهور اقتصاد دانشمحور، اقتصاد جهانی یکپارچه شده و توسط فناوری اطلاعات، مبدل به یک اقتصاد جهانی واحد میشود. نتیجه، یک انقلاب اقتصادی عظیم خواهد بود. در این شرایط جدید، شرکتها باید به طور مستمر درگیر فرایند تغییر و سازگاری با واقعیتهای اقتصادی جدید باشند. بدیهی است که کلید موفقیت در این اقتصاد جدید، دانش است. بهطوری که در این اقتصاد، دانش بهعنوان مهمترین عامل تولید محسوب میشود و از آن بهعنوان مهمترین مزیت رقابتی و راهبردی سازمانها نام برده میشود(سیزمن و همکاران[۵۴]، ۲۰۰۲).
دانش، مخلوط سیالی[۵۵]از تجارب، ارزشها، اطلاعات موجود، و نگرشهای کارشناسی و نظامیافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهکارگیری تجارب و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود میآید و بهکار میرود. دانش در سازمانها نهتنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویههای کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها تجلی مییابد. عملکرد و فعالیت سازمانها به میزان زیادی به تولید اطلاعات منتهی میشود. سازمانها بر اثر تعامل با محیط پیرامون خود، اطلاعات را جذب و آنها را به دانش تبدیل میکنند؛ سپس این دانش را با تجارب، ارزشها و مقررات داخلی خود در هم میآمیزند تا به این ترتیب، مبنایی برای اقدامات خود به دست آورند. سازمان بدون دانش نمیتواند خود را سامان دهد و بهعنوان نظامی زنده و پویا به حیات خود ادامه دهد(داورپناه، ۱۳۸۲). از مزیتهای دیگر دانش میتوان، ایجاد قابلیت قضاوت، ایجاد مزیت رقابتی پایدار، ایجاد همگرایی در تولید، خدمات، افکار و تأثیرگذاری در اقتصاد سازمان برشمرد(لونگ[۵۶]، ۲۰۰۵).
در جهان پویا و رقابتی امروز، شرکتها و سازمانها برای موفقیت به بهرهی هوشی بسیار بالایی نیاز دارند. منظور تنها در اختیار داشتن تعداد زیادی از کارکنان فرهیخته و هوشمند نیست، اگر چه این افراد نخستین سنگ بنای هوشمند سازمانی هستند بلکه بهرهی هوشی معیاری است که نشان میدهد سازمانها با چه سهولت و گستردگی، توان توزیع و بهکارگیری اطلاعات را دارند و کارکنان در سازمان چگونه از یکدیگر یاد میگیرند. بهرهی هوشی دربرگیرندهی همزمان دانستههای گذشته و حال است. آنچه بهرهی هوشی سازمان را بالا میبرد، یادگیری فردی کارکنان و نیز فراگیرشدن آن در سایهی تعامل کارکنان با یکدیگر است(گیتس، ۱۳۸۰).
سازمانهای فعلی، بهمنظور بقا حتی برای یک دهه، باید پیوسته تغییر کنند، اما تغییر بهتنهایی کافی نیست. تغییر باید مبتنی بر جمع آوری دادههای مناسبی از محیط خارجی و داخلی و تبدیل آنها به دانش باشد. امروزه دانش، منبع ضروری و پایدار برای مزیت رقابتی است. در عصر تحول و عدم اطمینانهای محیطی، سازمانهایی موفق هستند که به طور مستمر دانش تولید کنند و آن را در سراسر سازمان اشاعه داده و در فناوریها، محصولات و خدمات بهکار گیرند(نوناکا، ۱۹۹۱). در سالهای اخیر، به علت تغییرات سریع و بیوقفه ای که در تکنولوژی اطلاعات اتفاق میافتد، سازمانهای سنتی باید به جای این که در وضعیت فعلی خود باقی بمانند آمادهی رویارویی با محیط کسبوکار در حال تغییر خود باشند و تنها سازمانهایی که در ابتدا این تغییرات را پیشبینی کنند و از دانش بهرهگیری کنند میتوانند امیدوار باشند که از مزایای کسبوکار در اقتصاد دانشمحور امروز لذت برند(هانگ و همکاران، ۲۰۰۵).
ناگفته نماند بخشهایی مانند خدمات مالی، مشاوره و صنعت نرم افزار به دانش بهعنوان هدف اصلی خود برای ایجاد ارزش اقتصادی وابستهاند. بدینترتیب، دانش بهعنوان منبع اساسی اقتصادی جایگزین سرمایه، منابع طبیعی و نیروی کار میگردد(دراکر[۵۷]، ۱۹۹۵). بنگاههای موفق آنهایی هستند که بتوانند سرمایههای دانشی خود را به صورت پایدار در قالب فعالیتهای عملیاتی مدیریت کنند تا اهداف خود را به انجام برسانند و به بهرهوری بالاتری دست یابند(دراگ[۵۸]و همکاران، ۲۰۰۳). در واقع امروزه، اقتصاد مبتنی بر دانش، توجه شرکتها را آنقدر از مباحثی مانند نقدینگی و سودآوری سلب و متوجه دانش نموده که شاید بتوان گفت، سودآوری به میزان دانش سرمایههای انسانی آنها بستگی دارد(سورنسون[۵۹]، ۲۰۰۰).
۲-۳-مدیریت دانش
کسبوکار در هزارهی سوم دارای شرایط ویژهای است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی هر روز فشردهتر شده و نرخ نوآوری رو به افزایش است. رقابت بین بنگاههای اقتصادی باعث شده است تا آنها بهمنظور کاهش هزینهها، تعداد نیروی انسانی خود- که منابع ارزشمند دانش محسوب میشوند- را کاهش دهند. کاهش تعداد نیروی انسانی، سازمانها را بر آن داشته است تا نسبت به صریح کردن دانش ضمنی موجود نزد کارکنان اقدام کنند. در دنیای امروزی کسبوکار، بخش اعظمی از کارها و فعالیتهای ما مبتنی بر اطلاعات هستند و زمان کمتری برای کسب تجربه و بهدست آوردن دانش در دسترس است. در این شرایط سازمانها بر اساس میزان دانش خود با یکدیگر به رقابت میپردازند. محصولات و خدمات سازمانها هر روز پیچیدهتر شده و سهم اطلاعات در آنها بیشتر میشود. در این میان مدیریت دانش با در اختیار داشتن ابزارهای لازم، فرصت خوبی برای ایجاد بهبود در عملکرد منابع انسانی و همچنین مزایای رقابتی ایجاد میکند(نوروزیان، ۱۳۸۵).
۲-۳-۱- تعاریف مدیریت دانش
مفهوم اصلی مدیریت دانش، چگونگی مواجهه با اطلاعات و دانش در سازمان است و به این منظور میباید اطلاعات داخلی و خارجی سازمان تعریف، بازیابی، ارزیابی و تحلیل شود(پریرخ[۶۰]، ۲۰۰۵). از مدیریت دانش، تعاریف مختلفی به عمل آمده است. اما دقت در تعاریف روشن میسازد که بیشتر تفاوتها در تعاریف، ناشی از ظاهر و بیان تعریف است و در اصل همه صاحبنظران بر یک مفهوم واحد از مدیریت دانش تأکید دارند. در جدول(۲-۲) تعدادی از تعاریف مدیریت دانش از دیدگاه صاحبنظران مختلف بیان شده است.
جدول۲-۲: تعاریف مدیریت دانش منبع: یافتههای محقق
ردیف | تعاریف | نویسندگان |
۱ | مدیریت دانش، فرایند کشف، کسب، توسعه ، ایجاد، نگهداری، ارزیابی، و بهکارگیری دانایی مناسب در زمان مناسب توسط فرد مناسب در سازمان است که از طریق ایجاد پیوند میان منابع انسانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات و ایجاد ساختاری مناسب برای دستیابی به اهداف سازمانی انجام میشود. | کینگ[۶۱]، ۲۰۰۹ |
۲ | مدیریت دانش، عبارت است از تغییر داده به اطلاعات و سپس اطلاعات به دانش. | وانکارو و همکاران[۶۲]، ۲۰۱۰ |
۳ | مدیریت دانش، تلاش استراتژیک سازمان است که سعی می کند از راه کنترل و استفاده از سرمایه های فکری کارکنان و پشتیبانیهای سازمان در رقابت به برتری برسد. | سرلک و همکاران، ۱۳۸۹ |
۴ | مدیریت دانش، یک دیدگاه برنامه ریزی شده و ساختارمند برای ایجاد ، بهاشتراکگذاری و ذخیره کردن دانش بهعنوان یک دارایی سازمانی برای ارتقای توانمندی، سرعت و اثربخشی سازمان در ارائه محصولات یا خدمات برای مشتریان در راستای استراتژی کسبوکار میباشد. | بهترینژاد، ۱۳۹۰ |
۲-۳-۲- اهداف مدیریت دانش