یکی از موانع عمده مدیریت دانش این است که انسان ها به هر دلیلی نخواهند دانش خود را تسهیم کنند و از آن منحصراً برای پیشرفت شخصی خود استفاده کنند. زیرا ممکن است این تصور اشتباه وجود داشته باشد که چون دانش، قدرت است پس نباید آن را از دست داد. شاید بتوان گفت که موانع انسانی مدیریت دانش بیش از سایر موانع دیگر حائز اهمیت است، زیرا دانش، ماهیتی انسانی واجتماعی دارد و فقط در گرو تعامل و ارتباطات است که می تواند رشد کند. رویکرد کلاسیک و سنتی براین اعتقاد بود که فقط نویسندگان با نوشتن کتاب ها، مقالات و نظایر این ها می توانند باعث افزایش دانش شوند. این رویکرد را می توان رویکردی ایستا نامید. در مقابل، رویکرد پویا بر این باور است که تعالی دانش در اثر تعامل و ارتباطات انسانی، مقدور می باشد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
-
- عوامل سازمانی
عمده عوامل سازمانی عبارتنداز:
-
-
-
- عوامل ساختاری
-
- عوامل مدیریتی
-
- عوامل شغلی
-
- سیستم های حقوق و دستمزد و جبران خدمات
-
- سیستم های آموزشی فرهنگی
-
-
-
- عوامل فرهنگی
مدیریت دانش، بدون وجود یک فرهنگ مشارکتی مناسب و مبتنی بر اعتماد، نمی تواند به گونه ای موفق به کار گرفته شود. اگر فرهنگی، توزیع و تسهیم دانش را تشویق نکند، مدیریت دانش با چالش روبرو خواهد شد.
-
- عوامل سیاسی
موانع سیاسی در سازمان های دولتی چشم گیرتر هستند. اگر باور داشته باشیم که دانش یک منبع قدرت است و شخص دارای قدرت می تواند اعمال نفوذ کند، طبیعی است که عده ای برای دستیابی انحصاری به دانش تلاش کنند. نقش گروه های فشار می تواند قابل ملاحظه باشد. هر کدام از این عوامل می توانند مانع توزیع مناسب دانش در سازمان باشند که در اینجا نیز مدیریت دانش که به توزیع گسترده دانش در سازمان نیازمند است با چالش های جدی روبرو خواهد شد.
-
- عوامل فنی و تکنولوژیکی
دانش ایجاد شده باید به طریقی مناسب حفظ و نگهداری شوند و این در حالی است که بسیاری از سازمان ها فاقد مراکز و مآخذ مناسب برای نگهداری دانش هستند مراکز دانش در سازمان ها در حقیقت، کانون جمع آوری، سازماندهی و انتشار دانش هستند. ممکن است این مراکز فیزیکی یا مجازی باشند. هدف از ایجاد این مراکز هدایت افراد به سوی منابع دانش در داخل یا خارج سازمان می باشد. در این مراکز نقشه های دانش تهیه، نگهداری و بهنگام سازی می شوند. این مراکز در اصل به عنوان نقاط انشعاب تلقی می شوند که دسترسی به هر منبع دانش از طریق آن ها صورت می گیرد. به عبارت دقیق تر این مراکز، درگاه های دانش می باشند و کلیه جریانات دانش از آن ها عبور می کند ] ۴۷[.
۲-۲-۱۵ ابعاد مدیریت دانش
طی مطالعه انجام شده توسط «علوی و لیدنر» (۱۹۹۹) برای رسیدن به مفهوم مدیرت دانش، سه بُعد نمایان شده است.
از بُعد اطلاعاتی، مدیران به جای اینکه مدیریت دانش را سیستمی برای نگهداری خود دانش تلقی کنند، وسیلهای برای ردیابی اینکه چه کسی دانش را حفظ و چطور آن را جایابی میکند، میدانند.
از بُعد فناوری، مدیران، مدیریت دانش را با فناوری موجود پیوند میدهند. این فناوری شالوده فناوری سازمانی را از قبیل مجموعههای داده، اینترانتها، وب جهانگستر و نیز ابزارهای موجود شامل موتورهای جستجو، مواد چند رسانهای و ابزارهای تصمیمگیری، تشکیل میدهد. قابلیتهای فناوری شناخته شده مشتمل است بر زیر بنای فناوری اطلاعات جهانی ، پایگاههای داده یکپارچه ، عملکرد متقابل سیستمهای موجود ، نظامهای خبره و مجموعه متداولی از محصولات وب و ایمیل.
از بُعد فرهنگ، این پژوهشگران یادگیری سازمانی، ارتباطات و پرورش مالکیت علمی را به عنوان عناصر مدیریت دانش شناسایی کردند. قابلیتهای فرهنگی شناسایی شده شامل کارگروهی و اشتراک دانش است، بر خلاف این حقیقت که بسیاری از فناوریها از قبیل ایمیل، مجموعههای جمعی و وب جهانگستر به عنوان کاتالیزور، عامل تغییرات فرهنگی در اشتراک اطلاعات هستند ، جنبههای مدیریت دانش در شکل ۲-۱ ترسیم شده است.[۱۲]
شکل ۲-۶ - ابعاد مدیریت دانش
به کارگیری فناوری اطلاعات پیشرفته، سازمانها را قادر میسازد از امتیازهای فکری خود بهره بیشتری ببرند. اعتقاد بر این است مدیریت دانش نظامی است که مستلزم تخصص ویژهای است و این تخصص در اغلب سازمانها یافت نمیشود و فناوری به تنهایی قادر به انجام آن نیست. هنوز فناوری مدیریت دانش را نمیتوان به عنوان طرح واحدی که برای هر سازمانی کار کند، در نظر گرفت. علت این است که فناوری های مکمل برای پشتیبانی از مدیریت دانش بندرت در طرحی واحد در دسترس هستند و نیز اکثر شرکتها آنقدر متکی به بخشهای خاصی از ساختار مدیریت دانش هستند که حتی اگر طرح همه جانبه و کامل جایگزین آنها شود، جداییناپذیرند. متأسفانه این امر به موقعیتی منجر شده است که بسیاری از شرکتها، مدیریت دانش را از طریق ابزارها و فناوری های مفرط زاید و جدید، مورد توجه قرار میدهند. به علاوه، اکثر شرکتها و مهمتر از آن کارکنان دانشی آنها، سرمایهگذاریهای زیادی در فناوری انجام دادهاند که تقریباً در هدفها و نقشهای مدیریت دانش پیچیدگی ایجاد کرده است.
۲-۲-۱۶ فرایند های مدیریت دانش در ادبیات پژوهش
فرایندهای مدیریت دانش در پژوهش های مختلف در جدول ۲-۱ آمده است :
جدول ۲-۱- فرایند های مدیریت دانش در ادبیات پژوهش
نام نویسندگان | فرایندهای مدیریت دانش |