۵) وارد ساختن مفاهیم مدرن و بعد از مدرن در یک ابزار شبکهای.
لوینگستون[۶] موجزتر میگوید: “آنچه درباره اینترنت نو به نظر میرسد، شاید ترکیبی تعاملی از مولفههایی باشد که برای ارتباط جمعی یک نوآوری به شمار میرود. دامنه نامحدود محتوا، وسعت دسترسی مخاطب، طبیعت جهانی ارتباط". این دیدگاه گسترش را به جای جایگزینی توصیه میکند. در سنجشی که ۵ سال بعد از این توسط لیورو[۷] (۲۰۰۴) انجام شد بر این نگاه کلی که “رسانههای نوین” آرام آرام عادی شده و به"جریان اصلی” پیوستهاند و “روزمره” و حتی “پیش پا افتاده"شدهاند صحه گذاشته شد. او در ضمن مشخص میکند که"هیچ کاربرد کشندهای” از اینترنت سرنزده است آنگونه که هرنینگ[۸] (۲۰۰۴) میگوید ارتباط به واسطه کامپیوتر دارد به سوی معمولی شدن گام برمیدارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اگر ما نقشهای اساسی و ارتباطی را که درون نهاد رسانههای قدیمی یافت میشود در نظر بگیریم، میتوانیم این تفاوتهای کلی را جزئیتر بشناسیم. به ویژه آنهایی را که مربوط به تالیف (و اجرا)، نشر، تولید و پخش و دریافت میگردند. مفاهیم اصلی به ایجاز به شرح ذیل هستند:
- برای مؤلفین، موقعیتها افزایش پیداکردهاند- البته اگرآنچه از طریق اینترنت ارسال میشود و روی صفحه کامپیوتر نشر مییابد و فعالیتهای مثل وبلاگ نویسی و مشابه آن را در زمره نشر به حساب آوریم. در هرحال، موقعیت و وضعیت یک نویسنده آنگونه که تا به امروز بوده است، بستگی به اهمیت وی و محل نشر و درجه توجه همگانی داشته است. نوشتن یک نامه یا شعر شخصی یا عکسهای خصوصی در واقع تالیف به حساب نمیآیند. شرایط شناخت اجتماعی و اعتبار همگانی در تکنولوژی نوین تغییر نکرده است و حتی شاید داشتن مخاطب گسترده و شهرت فراگیر سختتر هم شده باشد. بدون همکاری رسانههای جمعی پیشین، مشهور شدن در اینترنت آسان نیست.
- برای ناشران، همان نقش قبلی ادامه دارد اما به همان دلیلی که در مورد مولفین ذکر شد وضعیت ناشرین نیز مبهمتر شده است. تاکنون یک انتشاراتی، نوعاً یک شرکت تجاری بود و یا موسسهای عمومی و غیرانتفاعی. رسانههای نوین شکلهای جایگزینی را برای نشر ارائه داده است و فرصتها و چالشهایی را در برابر نشر سنتی ایجاد کرده است. کارکردهای نشر سنتی مانند دروازهبانی، دخالتهای سردبیر و تایید مولف در برخی گونههای نشر اینترنتی، اما نه همه آنها، یافت میشود. در هر صورت، این شیوهها هم چنان در عصر فراوانی و گوناگونی شکلها استفاده میشود.
- در مورد نقش مخاطب، امکانات فراوانی برای تغییر وجود دارد به ویژه در جهت خودگردانی بیشتر و داشتن سهم مساوی در ارتباط با منابع و فراهم آورندگان. هر عضو از جامعه مخاطبین، واقعاً عضو یک جامعه یا توده نیست بلکه یا عضو شبکهای است که خود انتخابکرده و یا همگانی خاص و یا مرتبط با یک فرد. به علاوه نوع فعالیت مخاطب از دریافت به تحقیق، مشاوره و ارتباط شخصیتر تغییر مییابد. (همان)
علیرغم این مطالب، شواهدی دال بر تداوم مخاطب تودهوار وجود دارد و تقاضا از سوی مخاطب برای دروازهبانی و دستورالعمل هیئت تحریریه به چشم میخورد. رایس[۹] در مورد تناقض دامنه گسترده گزینههایی که برای مخاطب وجود دارد اظهار نظر میکند:” اکنون باید افراد تصمیم بیشتری بگیرند، دانش اولیه بیشتری داشته باشند و باید تلاش کنند ارتباط را به هم پیوسته و هدفمند کنند. تعامل و حق انتخاب منافعی جهانشمول به حساب نمیآید، بسیاری از انسانها توان، نیاز و علاقه و یا دانش لازم برای وارد شدن به چنین فرایندی را ندارند.
تا آنجا که به رابطه بین نقشهای گوناگون مربوط میشود، میتوانیم نوعی از هم گسیختگی و استقلال عمل بیشتر را برای مولفین و مخاطبین قایل شویم. رایس اشاره میکند که” مرز میان ناشرین، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان، مصرفکنندگان و منتقدین محتوا نامشخص و مبهم است.” این مسئله نهادی بودن به عنوان داشتن یک شکل مشخص و تمرکز فعالیتها و هنجارهای مشترک را در سایهای از ابهام فرو میبرد. در نگاه کلی احتمال دارد که ظهور مجموعه نهادهای مجزا و تخصصیتر را در فعالیتهای رسانهای به رسمیت بشناسیم. نهادهایی که براساس تکنولوژیها و یا محتوا و کاربریهای خاص (مثل ارتباط با ژورنالیسم خبری، فیلمهای تفریحی، تجارت، ورزش، پورنوگرافی، توریسم، آموزش، حرفهها و غیره) و بدون هیچگونه هویت نهادی مشترکی شکل میگیرند. از این لحاظ، مفهوم رسانه جمعی رو به زوال خواهد بود. (همان)
۲-۲-۱-۲ انواع رسانههای نوین ارتباطی
رایس (۱۹۹۹) چنین میگوید که تلاش برای تعریف هر رسانهای بر اساس ویژگیهای خاص خودش چندان سودمند نیست. در عوض باید تلاش کنیم ویژگیهای رسانهها را به طور کلی مطالعه کنیم و ببینیم رسانههای نوین در این موارد چگونه عمل میکنند. بررسی تفاوتها و تشابه بین رسانهها برخی کارکردهای یک رسانه را به شکل مطلوبی مطرح میکند(به عنوان نمونه، ارتباط چهرهبهچهره و امتیازات کتابهای سنتی) و تناقضات نتایج مثبت و منفی رسانه را در نظر نمیگیرد. تنوع طبقهبندی و گروهبندی در"رسانههای نوین"، محدودیت واضحی را بر شکلگیری یک نظریه درباره “پیامدهای” آنها اعمال میکند. شکلهای وابسته به تکنولوژی متنوع ولی موقتیاند. در عین حال میتوان چهار دسته اصلی رسانههای نوین را شناسایی کرد که در شباهتهای خاص مجرای انتقال پیام اشتراک دارند و تقریبا به دلیل نوع استفاده، محتوا و محیط به شرحی که میآید متفاوت هستند:
۲-۲-۱-۲-۱ رسانههای ارتباط میان فردی
این رسانهها شامل تلفن (به شکل فزایندهای موبایل) و پست الکترونیک (ابتدا برای کار ولی در حال شخصیتر شدن) میشوند. محتوا در اینجا شخصی و ناپایدار است و رابطه شکل گرفته و قوت یافته اهمیتی بیش از اطلاعات مبادله شده دارد.
۲-۲-۱-۲-۲ رسانههای مربوط به بازیهای تعاملی
این رسانهها مرتبط با بازیهای کامپیوتری و ویدئویی و ابزاری برای ایجاد واقعیت مجازی هستند. ابتکار اصلی نهفته در این، تعامل و شاید تسلط ” فراگرد” بر” لذت ” کاربری است.
۲-۲-۱-۲-۳ رسانههای جستجوگر اطلاعات
این گروه دارای وسعت است. اینترنت و شبکههای جهانی وب مهمترین نمونههای آن هستند که به مانند یک کتابخانه، یا مرکز اطلاعرسانی با اندازه، واقعیت و دسترسی نامشخصی دیده میشوند. در کنار این شبکه (موبایل) تلفن نیز به شکل فزایندهای به مجرایی اطلاعاتی برای انتقال اطلاعات تبدیل شده است به گونهای که پخش تلهتکست، رادیو و مبادله دادههای دیجیتال را نیز انجام میدهند. هم اکنون پخش تلویزیون ماهوارهای نیز به آن اضافه شده است و شاید بعدها عملکردهای نوینتری نیز اضافه شود. (همان)
۲-۲-۱-۲-۴ رسانههایمشارکتی
اینگروه شامل، به ویژه، کاربریهای اینترنت مانند اشتراک و تبادل اطلاعات، نظرات و تجربیات و توسعه ارتباطات شخصی فعال (در کامپیوتر) میگردد و از کاربردهای ابزاری تا کاربری های بسیار شخصی و درونی را شامل میشود. (همان)
تنوعی که در این گونهها وجود دارد هر گونه توصیف موجز از ویژگیهای مربوط به یک رسانه را که کاملاً ویژه رسانههای نوین باشند و یا در هر چهار گروه کاربرد داشته باشند، دشوار میسازد. در هر حال میتوانیم برخی ابعاد و متغیرهایی را نشان دهیم که به ” کاربر” مربوط میشوند تا به این وسیله بتوانیم تمایزاتی را بین رسانههای نوین و قدیمی قایل شویم.
۲-۲-۱-۳ ویژگیهای کلیدی رسانههای نوین ارتباطی
تعامل: از آن جهت که نسبت اقدام به پاسخ و یا اقدام به بر قراری ارتباط از سوی کاربر به “پیشنهاد” فرستنده/ منبع را نشان میدهد.
حضور اجتماعی (اجتماعی بودن): تجربه کاربر به معنی ارتباط شخصی با دیگران که به وسیله استفاده از یک رسانه شکل میگیرد. (همان)
غنیبودن رسانهها: به گونهای که رسانهها میتوانند چهارچوبهای متفاوت بیشتری را به هم پیوند بزنند، ابهام را کاهش دهند، راهنمایی بیشتری را ارائه کنند، حواس بیشتری را در برگیرند و شخصیتر باشند.
خودگردانی: در حدی که کاربر احساس میکند بر استفاده از محتوا و مستقل از منبع نظارت دارد.
اگر چه تعامل بیشتر به عنوان کار کرد اصلی رسانههای نوین مطرح میگردد، اما میتواند معنا و نقشهایگوناگونی داشته باشد و تاکنون بررسیهایی فراوان با این موضوع صورت گرفته است کیوسیس[۱۰] به یک” تعریف عملیاتی” از تعامل با ارجاع به چهار شاخص رسیده است: مجاورت (نزدیکی اجتماعی با دیگران)، کنشوری حسی، سرعت درک و دریافت، حضور از دور دست. (همان) در این تعریف، وابستگی بیشتر بر دریافت کاربر است تا هر کیفیت بیرونی و عینی مربوط به رسانهها. داونز و مک میلان[۱۱] پنج بعد تعامل را به شرح زیر نام میبرند:
جهت ارتباط
انعطافپذیری درباره زمان و نقشهای درگیر در تعامل
داشتن احساس “مکان” در محیط ارتباط
سطح کنترل محیط ارتباطی
مقصود دریافتشده(معطوف به ایجاد تغییر یا اقناع). (همان)
به این شکل مشخص میشود که شرایط تعامل به چیزی بیش از تکنولوژی مورد استفاده وابسته است.
به گفته پرس و دان[۱۲] تحقیقات درباره کامپیوترهای خانگی و دیگر رسانهها نشان داده است که کامپیوتر کمتر برای نیازهای ارتباطی مطرح میشود. نتیجه اینکه کامپیوترها هنوز مجراهای اولیه برای پرکردن نیازهای مرتبط با رسانهها نیستند. در واقع مطرحترین کاربرد ارتباط جمعی سرگرمی و وقتگذرانی بوده و با گذر سالها همچنان بر قوت خود باقی است. (همان)
این ویژگیها با کاربرد “آیینی” رسانههای جمعی به عنوان چیزی متمایز از رضامندی ایجاد شده به وسیله محتوایی خاص که رابین[۱۳] مشخص میکند، قابل مقایسه هستند. (همان)
موریس و اوگان[۱۴] برای مفهومسازی اینترنت به عنوان رسانهای جمعی آن را از نقطه نظر مخاطب بررسی کردند. آنها مفاهیم رضامندی، سطح و نوع درگیری و میزان حضور اجتماعی را در برنامه کاری خود قرار دادند اما نتوانستند در یافتن ویژگیهای اساسی اینترنت به عنوان یک رسانه به نتیجهای قطعی برسند. البته این حکایت همچنان باقی است. (همان)
لیندوف و شاتزر[۱۵] با توجه به قومنگاری مخاطب، به اینترنت نگاهی کردند و درباره تنوع شکلهای آن نقطه نظرهایی را بیان داشتند که شامل گروههای خبری، فضاهای شبیهسازی شده و وبسایتها و مانند آنها میشد. از نگاه آنها، ارتباط از طریق کامپیوتر، با سایرکاربریهای دیگر رسانهها تفاوت دارد. چرا که این نوع ارتباط چند شکلی و گذرا و با رمزهای اندک برای هدایت و نظارت کاربر است و به دستکاری نهایی پیام توسط کاربر فرصت میدهد. آنها یادآوری میکنند که وضعیت فاقد مکان بودن فرصتهای جدیدی را برای زندگی شهری، یادگیری مشترک و برخورد بین فرهنگی فارغ از محدودیتهای جغرافیایی ارائه میدهد. در عین حال فضاهایی برای محتواهای آشکار جنسی، گفتار نفرتانگیز، ترویج شایعات، تبلیغ الکل و هدفگیری کودکان ایجاد کرده است. (همان)
اگرچه میتوانیم رسانههای نوین را با توجه به استعداد آنها تعریف کنیم اما امکان یک برخورد آزمایشگاهی و تجربی در این میان وجود ندارد. موضوع مورد بحث در اینجا استعداد اجتماعی بودن و تعامل است. در حالیکه ارتباط افراد با افراد به وسیله کامپیوتر امکانپذیر است، اما در لحظه کاربری شاهد رفتاری منزوی و در تنهایی هستیم. انتخابها و پاسخها فردگرایانه و در ناشناسی فراگیر صورت میگیرد. (همان)رابطههای شکل گرفته توسط یا به واسطه ابزارهای جدید ارتباطی،اغلب زودگذر، کمعمق و فاقد تعهد هستند. آنها را کمتر میتوان درمانی برای فردگرایی، بیریشگی و تنهایی ناشی از زندگی مدرن به حساب آورد و همچنین به مثابه توسعهای منطقی برای دستیابی به تعاملات اجتماعیکه پیش از این بوده است، قلمدادکرد. بنابراین نیازهای فرهنگی برای مشارکت و لذت بردن از ارتباط به واسطه کامپیوتر همانگونه که در پنج مورد اشاره وار آمده است پدیدهای پست مدرن است.
۲-۲-۱-۴ شکلگیری اجتماع کامپیوتر محور
ایده اجتماع محلی برای مدتهای طولانی در نظریه جامعه موقعیت مهمی داشته است؛ به ویژه به عنوان ابزاری برای سنجش تاثیر تغییر جامعه و به عنوان وزنه متعادلکننده در مقابل توده (جمع). در تفکرات پیشین اجتماع محلی به دستهای از مردم گفته میشد که در یک مکان یا هر فضای محدودی با یک هویت حضور داشتند و هنجارها و ارزشها و مناسک فرهنگی آنها مشترک بود؛ و معمولا آنقدر کوچک بودند که بتوانند همدیگر را بشناسند و با هم تعامل داشته باشند. اجتماعی ازین دست غالباً برخی از ویژگیهای متفاوت و متمایز میان اعضای را به خاطر موقعیت ایشان و در نتیجه سلسله مراتب رسمی یا غیررسمی سازمانی به نمایش میگذارد. (همان)
رسانههای جمعی سنتی در رابطه با اجتماع محلی با نوعی تردید نگریسته میشوند. از سویی ابعاد بزرگ رسانه و وارد کردن ارزشهای بیرونی و فرهنگ وارداتی باعث تحلیل رفتن اجتماعات محلی شده اند که با روابط شخصی شکل میگرفتند و از سوی دیگر، رسانههایی که در قالبهای محلی به کار گرفته میشدند میتوانستند به بهترین نحو اجتماعات محلی راتقویت کرده و به آن خدمترسانی کنند. در ضمن مشاهده شده که رسانههای با اندازه کوچک اما قابل ارائه به توده مردم، (رادیو محلی یا انتشارات تخصصی) میتوانند به تقویت"اجتماع محلی بر حسب علایق” کمک کنند. اگرچه این کاربرد دیگری برای عبارت” اجتماع محلی"است. آنچه به طور کلی مطرح بود، این بود که هرچه مقیاس توزیع گستردهتر باشد برای زندگی اجتماعی محلی و اجتماع مضر است. اما همچنین این دیدگاه هم به خاطر وجود دلایلی بر تداوم رفتار محلی بین افراد مورد چالش و نقد قرار گرفت. این واقعیت که رسانههای تودهای اغلب موضوعاتی را برای گفتگو مطرح میکنند و کمک میکنند زندگی اجتماعی بین خانوادهها و کارگاهها و محلهای کار و حتی بین غریبهها رونق بگیرد به موضوع بحث مرتبط است. (همان)
در نقطه مقابل این پیشینه، بحث درباره نتایج و عواقب هر ابداع مربوط به رسانه ادامه دارد. در دهه های ۱۹۶۰ و۱۹۷۰معرفی تلویزیون کابلی نه تنها به عنوان راهی برای فرار از محدودیتها و نقطه ضعفهای تلویزیون عمومی بلکه به خاطر اینکه وسیلهای مثبت برای خلاقیت اجتماعی بود مورد استقبال قرار گرفت. سیستمهای کابلی محلی توانستند خانههای یک محله را به هم و به یک مرکز متصل کنند. برنامهها را میشد توسط ساکنین محلی انتخاب کرد. (همان)
بسیاری از خدمات اطلاعات و کمکرسانی را میشد با هزینه پایینی اضافه کرد. به طور ویژه، دسترسی به خواستههای گروهی و حتی فردی ممکن میشد. پهنای باند محدود در پخش تلویزیونی به صورت عمومی دیگر یک محدودیت عمده عملی نبود و تلویزیون کابلی حداقل به صورت نظری نوید نزدیک شدن به فراوانی موضوعات رسانههای چاپی را میداد.
ایدههای “اجتماع سیمکشی شده” و “شهر سیمکشی شده” مشهور و محبوب شدند. آزمایشهایی که در کشورهای زیادی برای سنجش توان بالقوه تلویزیون کابلی صورت گرفت. این اولین “رسانه نوین” بود که به شکل جدی و به عنوان جایگزین رسانههای تودهای به “سبک قدیم” تلقی میشد. در نهایت به خاطر عدم تداوم بسیاری از تجربیات و عدم توفیق آنها در برآورده کردن انتظارات به وجود آمده، اصطلاح “افسانه کابلی” به آن داده شد. بیشترین امیدهای آرمانگرایانه بر بنیانهای غلط شکل گرفته بودند به ویژه این پنداشت که اینگونه اجتماع که بر بنیان شکلهای کوچک شده رسانههای حرفهای شکل گرفته بودند از طرف مردم به اندازه کافی متقاضی دارد. غالب آمدن بر مشکلات مالی و سازمانی اغلب ناممکن بود. توزیع و پخش کابلی جایگزینی برای رسانههای تودهای نشدند بلکه عمدتاً به منظورهای دیگر برای پخش تودهای تبدیل شدند و لو در برخی فضاها و برای اتصال محلی در برخی مکانها. واقعیت روشن درباره تصور پدیده کابلی، وجود ارتباطی بود که به دلیل فقدان استعداد لازم احتمالا در حد ارتباطات درونی و محدود میتوانست کارایی داشته باشد. (همان)
۲-۲-۱-۵ اجتماع محلی مجازی
مجموعه انتظارات جدیدی حول و حوش ارتباطات مبتنی برکامپیوتر توسعه پیدا کردهاند. هسته مرکزی این ایده این است که یک"اجتماع محلی مجازی"میتواند با هر تعداد از افراد از طریق اینترنت به انتخاب خودشان یا در پاسخ به یک محرک شکل بگیرد. (همان)
لیندورف و شوارتز اجتماع محلی مجازی را اینگونه تعریف میکنند، “اجتماعی محلی که تعمداً توسط افرادی با علایق مشترک، اغلب حول محور متون خاص و یا مواردی که از حوزههای غیر از ارتباطات مبتنی برکامپیوتر مانند برنامههای تلویزیونی و شخصیتهای آنها وارد میشود، تشکیل میگردد. (همان)
برخی دیگر از ویژگیهای اجتماعات محلی واقعی مانند ارتباط دو سویه، هدف مشترک، احساس هویت و تعلق، هنجارها و قوانین نانوشته گوناگون و امکان رد و یا حذف چیزی در این اجتماع حفظ شدهاند. ضمن اینکه آداب و آیین و شکل اظهار و بیان هم از این جمله به حساب میآیند. اینگونه اجتماعات محلی اینترنتی زنده ویژگی در دسترس بودن، باز بودن را هم دارند. در حالیکه به اجتماعات محلی واقعی به راحتی نمیشود وارد شد. اگرچه تفکر سنتی اجتماع محلی برای شروع یک نظریه درباره پیامدهای رسانههای نوین مفید است، قالبهای ارتباط که در رسانههای نوین ارائه میشوند احتمالاً از نوع دیگری باید باشند. آنها شاید غیرقطعی و سیال و بینالمللی باشند تا بومی و محلی. (همان)
تحقیقات فراوانی در مورد “اجتماعات محلی” آنلاین شکل گرفته است که معمولاَ بر علایق مشترک مثل هواداری از یک گروه موسیقی یا به خاطر یک ویژگی مشترک مثل تمایلات جنسی یا یک موقعیت اجتماعی و بهداشتی خاص شکل میگیرند. شرایط نوعی برای ایجاد یک جامعه مجازی ظاهراً شامل وضعیت اقلیمی، پراکندگی فیزیکی اعضا و سطح پیوستگی علایق میشوند. شاید قابل تقدیر باشد که ارتباط مبتنی بر کامپیوتر، فرصتهایی را برای ایجاد اجتماع با انگیزه و فعال به دست میدهد که از طریق رسانههای جمعی و یا محیط فیزیکی پیرامون به دست نمیآید. (همان) مطالعه ترنر و دیگران (۲۰۰۱) درباره اجتماعات حمایت از بهبود ارتباط آنلاین نشان میدهد که برخوردهای آنلاین و چهره به چهره یک سویه نیستند و دو سویه و تعاملی هستند.
طرفداران ایده اجتماع محلی آنلاین معمولاَ آگاهند که این اصطلاح یک"استعاره” است تا یک واقعیت. (همان)از دیگر سو “چیزهای واقعی” خود اغلب خود دیر فهم و گاه اسطورهای هستند. جونز (۱۹۹۷) نظریه بندیکت اندرسون[۱۶] (۱۹۸۳) را مطرح میکند که اجتماعات محلی نه به خاطر اصیل بودن و غیراصیل بودنشان که به وسیله سبکی که در آن تصور میشوند متمایز میشوند. جونز مینویسد: “تصور میشود اجتماعات محلی اینترنتی از دو سو برای اجتماعات محلی انسانی مضرند، یکی عدم اهمیت فراوان آنهاست و دیگری این واقعیت است که نوعی ارتباط با اتصال اتفاقی و بیهدف درباره یک تجربه وجود دارد". اصطلاح “اجتماع محلی کاذب” که بنیگر[۱۷] بیان میدارد، برای اظهار شک درباره اصالت اجتماع محلی اینترنتی کاربرد دارد.
واقعیت واسطه بودن یک ماشین در ارتباط باعث کاستهشدن آگاهی در تماس با انسانهای دیگر میشود. حتی مدافعین اجتماع محلی مجازی، مانند رینگولد (۱۹۹۴)، هویتهای آنلاین را غیراصیل میدانند. آنها “نقابهایی” هستند که برای پنهان کردن بخشهایی از هویت مثلاً سن و جنس بهکار میروند. (همان) بنابراین شرکت در بسیاری از گفتگوها و روابط آنلاین بینام و نشان صورت میگیرد و این شاید بخشی از جذابیت آن باشد بایم (۲۰۰۲). در مورد عدم وجود اطلاعات درباره شرکتکنندگان به اندازه وجود اطلاعات غلط اظهارنظر میکنند. ویژگی مشکوک این اجتماعات حضور “کمین کردهها” و “شکارچیان” است که اصلا به عنوان مشترک مطرح نمیشوند.
ادعای “اجتماع محلی” به معنای واقعیاش به خاطر عدم شفافیت و سندیت گروههای که به وسیله ارتباط از طریق کامپیوتر شکل میگیرند، زیر سوال قرار میگیرند. علاوه براین عدم تعهد “اعضا” نیز مورد قابل طرح دیگری است. پاستمن (۱۹۹۳) استفاده از استعاره “اجتماع محلی” را مورد انتقاد قرار داده است. چرا که فاکتور اصلی پاسخگویی و التزام وجود ندارد. اگرچه ارتباط به واسطه کامپیوتر فرصتهای جدیدی را برای گذر از مرزهای اجتماعی و فرهنگی ایجاد میکند، اما میتواند غیرمستقیم همین محدودیتها را تقویت کند. آنها که میخواهند عضو اجتماعی محلی در فضای مجازی باشند باید با هنجارهایش و قوانینش سازگار شوند تا مقبول واقع و شناخته شوند.
(مککوایل، دنیس، ۱۳۸۷،www.anthropology.ir/node/1319)