تفکیک سیتوکینها از هورمونها کمی دشوار است ولی چند تفاوت راهگشا است؛ سیتوکینها غلظت کمتری در خون دارند، بر سلولهای اطراف خود موثرترند، از سلولهای مختلفی ترشح میشوند، بیشتر بر سیستم ایمنی موثرند و … ولی هورمونها از بافتهای مشخصی مانند غدد با غلظت بیشتر در خون ترشح میشوند و عملکردهای متنوعی دارند.
۱-۱۶-۳ انواع سیتوکینها:
آن دسته از سیتوکینها که از ماکروفاژها ترشح میشوند منوکین و آن دسته که از لنفوسیتها ترشح میشوند لنفوکین نامیده میشوند.
سیتوکینها بسیار متنوع هستند و از طریق گیرندههایی که روی سلولهای مختلف بدن دارند به آنها متصل شده و اثرات خود را بدین شکل اعمال میکنند. گروهی از سیتوکینها را اینترلوکین مینامند که تعداد آنها بسیار زیاد است و با شماره مشخص میشوند مانند اینترلوکین ۱۷. اریتروپوئیتین و تروموبوپویتین نیز از سایتوکینها هستند ولی عملکردی متفاوت از سیستم ایمنی دارند.
۱-۱۶-۴ عملکرد سیتوکینها در سلولها:
موادی که از سلولهای مختلف بدن از جمله سلولهای سیستم دفاعی ترشح میشود و بر فعالیتهای سیستم ایمنی تاثیر دارد تحت نام کلی سیتوکینها نامیده میشوند. سیتوکینها را بسیاری از سلولها و موادی شبیه سیتوکین را همه سلولهای بدن در شرایط خاص قادرند ترشح کنند. سیتوکینها قادر به فعال سازی ماکروفاژها هستند و لنفوسیتهای B را مبدل به پلاسماسل میکنند و تولید کلاسهای مختلف آنتی بادی را القا میکنند. سیتوکینها قادرند با تبدیل دستهای از لنفوسیتهای فعال شده به سلولهای خاطرهای در بدن ایجاد مصونیت کنند.
برخی از سیتوکینها مستقیما به سلولهای سرطانی حمله میکنند.
۱-۱۷ سیکلواکسیژنازها:
آنزیم سیکلواکسیژناز ۲۰ سال پیش برای اولین بار شناخته شد، (PGHs) سنتازآنزیم کلیدی در تبدیل اسید آراشیدونیک به پروستاگلاندین ها است. در سال ۱۹۷۶ تخلیص و فعالیت آنزیمی سیکلواکسیژناز مشخص گردید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در سال ۱۹۹۱ مشخص شد در پستانداران دو ایزوفرم از این آنزیم، بنا م های ۱Cox- و
۲- Cox با ژ ن های مستقل و الگوی بیان متفاوت وجود دارد داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی نظیر آسپرین، از ۱۰۰ سال پیش جهت مهار ایزوزیم های سیکلواکسیژناز در اختیار همگان می باشند. دو ایزوزیم مذکور از لحاظ اندازه، توالی اسید آمینه ای و فعالیت آنزیمی مشابه می باشند ولی از لحاظ الگوی بیان و عملکرد سلولی تفاوت دارند آنزیم.
۱Cox- در اکثر بافت ها بطور پیوسته بیان می شود، در حالی که ۲Cox- به عنوان جزئی از واکنش های التهابی در پاسخ به تحریکات خارج سلولی سریعاً القاء می گردد و میزان آن در اغلب بافت های طبیعی غیر قابل سنجش می باشد
۲ Cox- نقش مهمی در تنظیم تکثیر سلولی، تمایززدایی التهاب، درد، و سرطان ایفاء می کند
مهار ۲Cox-به عنوان یک استراتژی امیدبخش و مؤثر برای درمان و جلوگیری از سرطان مورد توجه قرار گرفته است.
۱-۱۷-۱ مهارکننده های سیلکواکسیژناز و نحوه عمل آنها:
داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی نظیر ایندومتاسین وایبوبروفن به کانال هیدروفوبی ایزوزیم های سیلکواکسیژنازمتصل شده و باعث مهار آن می شوند آسپرین تنها مهار کننده سیکلواکسیژناز است که با آن اتصال کووالانسی(استیلاسیون) برقرار می کند. استیلاسیون اسید آمینه سرین ۵۳۰ مانع از اتصال اسید آراشیدونیک به جایگاه فعال و در نتیجه مهار برگشت ناپذیر آنزیم می شود سایر داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی با اسیدآراشیدونیک برای اتصال به جایگاه فعال رقابت می کنند و باعث مهار برگشت پذیر دو ایزوزوم می شوند.
۱-۱۸ (Angiogenesis) رگزایی:
بیشتر تومورهای سفت برای فراهم کردن مواد غذایی ضروری برای رشد و زنده ماندن نیاز به رگ های خونی جدید دارند. بیان بیش از حد ۲ Coxسبب ازدیاد تولید فاکتور های رشد رگ زا می شود.
۱-۱۹ احیاء قندها:
واکنش احیاء عکس واکنشهای اکسیداسیون است . بدین معنی که اگر ترکیبی اکسیژن ازدست بدهد ویا پروتون و الکترون جذب کند احیا می گردد.در اثر احیاء قندها ترکیبات مهمی تولید میشود برای مثال ریبوز قندی پنچ کربنه است که بر اثر انجام واکنشی از نوع احیاء بروی کربن شماره دو آن یک اکسیژن از دست می دهد و تبدیل به قند حیاتی دزوکسی رایبوز می شود . دزوکسی ریبوز یکی از سه ترکیب مهم تشکیل دهنده مولکول DNAمی باشد. (بازهای ألی و گروهای فسفات دو عامل دیگر تشکیل دهنده مولکولDNAمی باشند). علاوه بر دزوکسی قندها , بر اثر واکنشهای احیا ء بروی قندها پلی الکلها نیز از تشکیل میگردند. سوربیتول , ربیتول و گلیسرولپلی الکل هایی هستند که به ترتیب از گلوکز(یا فروکتوز) , ریبوز و گلیسرآلدئید سنتز می شوند.
۱-۲۰ اثر انسولین بر متابولیسم هیدراتهای کربن:
آشکارترین عمل انسولین،پایین آوردن سریع مقدارقندخون است.بسیاری از بافتهای بدن برای گرفتن گلوکز، از خون به انسولین متکی هستند . در غیاب انسولین،گلوکزنمی تواند به آسانی وارد سلول ها شود وبنابراین ،سوختن وتولید انرژی از آن،دچار اختلال می شود،دو مورد استثنای مهم در این میان ،مغز وکبد هستند که سلول های آنها حتی در غیاب انسولین،کاملا نسبت به گلوکز نفوذپذیری دارند . در بافت هایی چون ماهیچه وچربی،گلوکزبراساس انتشار ساده وتسهیل شده وارد سلول می شود.ناقل های گلوکزهم در غشای پلاسمایی وهم در جایگاه های درون سلولی مستقرند.انسولین سبب می شود که ناقل ها از جایگاه های درون سلولی خود به غشاء پلاسمایی نقل مکان کنند با افزوده شدن بر تعداد ناقلان حاضر در غشاء ، انسولین می تواند بر مقدارجذب گلوکز به درون سلول بیافزاید . انسولین علاوه برتسهیل ورود گلوکز به سلول ، متابولیسم استفاده از این قند را هم افزایش می دهد.در بیشتر سلول ها به ویژه سلول های کبد و ماهیچه،انسولین باعث تشکیل گلیکوژن ومانع از شکسته شدن این ماده است در نتیجه گلیکوژن ذخیره در سلول افزایش می یابد.انسولین باعث تحریک تعدادی از آنزیم های مسیر گلیکولیز هم هست بنابراین در بیشتر سلول های حساس به انسولین ،متابولیسم گلوکز از طریق گلیکولیز افزایش می یابد. انسولین علاوه بر تحریک جذب گلوکزواستفاده از آن توسط بافت های محیطی چون ماهیچه وبافت چربی ، از دو راه باعث می شود که کبد برون ده گلوکز را بکاهد.یکی اینکه انسولین فعالیت چندنوع آنزیم مهم را در مسیر گلوکونئوژنز(فرایندی است که توسط آن پیش ماده های غیر گلوکزی چون اسید های آمینه، به گلوکزمبدل می شوند)دیگر آنکه انسولین باعث مصرف اسید های آمینه در بافت های محیطی می شودودر نتیجه،از مقدار ذخیره اسید های امینه ای که به طور طبیعی پیش ماده های اصلی گلوکونئوژنز در کبدند، می کاهد.
۱-۲۱ اثر انسولین بر متابولیسم لیپیدها:
در نتیجه چندین اثر ویژه انسولین بر متابولیسم لیپیدها، این هورمون سبب می شود که سوخت های اضافی به صورت تری گلیسریدها ذخیره شوند . انسولین در کبد وبافت چربی برسنتز اسیدهای چرب می افزاید.در بافت چربی، اسید های چرب با گلیسرول فسفات ترکیب می شوند وبه صورت تری گلیسرید ذخیره شدنی درمی آیند .در مقابل ،کبد فقط مقدار اندکی از اسید های چرب محصول خود را ذخیره می کند در عوض بیشتر اسید های چرب به صورت لیپوپروتئین بسته بندی شده در خون می ریزند.این مواد را بافت چربی می گیرد واسید های چرب آنها را مبدل به تری گلیسرید می کند. ودر خود ذخیره می سازد.انسولین در بافت چربی ،محرک فعالیت آنزیم لیپو پروتئین لیپاز می شود که بر مقدار جذب لیپوپروتئین ها از خون می افزاید.اثر انسولین بر تحریک جذب گلوکز توسط بافت چربی هم بر مقدارذخیره تری گلیسرید ها می افزاید . گلوکز در درون سلول های بافت چربی ممکن است برای ساخته شدن اسیدهای چرب بسوزد ومصرف شود یا آنکه برای تولید گلیسرول فسفات به کار رود.گلیسرول فسفات،اسکلتی را می سازد که اسید های چرب با آن می چسبند وتری گلیسرید را تشکیل می دهند . پس با افزایش ورود گلوکز به سلول های بافت چربی،انسولین،هم سنتزاسید های چرب وهم گلیسرول فسفات را که هر دو،اجزای ساختمانی تری گلیسریدها هستند، بالا می برد.انسولین علاوه بر اثر تحریک کنندگی بر سنتز چربی ،مانع تجزیه تری گلیسریدها (لیپولیز) می شود.شکسته شدن تری گلسیریدها به اسیدهای چرب وگلیسرول توسط نوعی آنزیم به نام لیپازحساس به هورمون-hormon-sensitive lipase صورت می گیرد. انسولین در کبد وبافت چربی مانع فعالیت این آنزیم است پس لیپولیزرادراین دواندام کم می کند.بدین ترتیب اثر کلی انسولین بر متابولیسم لیپید،زیاد کردن ذخیره تری گلیسرید ودرهمان حال ،مانع شکسته شدن تری گلسیرید است.
۱-۲۲ اثرانسولین برمتابولیسم پروتئین ها:
انسولین،اثرات عمیقی بر متابولیسم پروتئین ها در بدن دارد.این اثرها به ویژه در ماهیچه های اسکلتی وکبد آشکارترند،امّا اثرات آنابولیکی انسولین ، یعنی زیاد کردن تجمع پروتئین در بیشتر بافت ها صورت می گیرد. اثرهایی که انسولین بر متابولیسم پروتئین ماهیچه دارد،از اهمیتی ویژه برخوردار است زیرا در حدود ۴۰درصد پروتئین بدن در ماهیچه هاست پس بیشتر اثری که انسولین بر توازن کلی پروتئین در بدن دارد از اثرات آن برمتابولیسم پروتئین ماهیچه ای ناشی می شود.انسولین در ماهیچه باعث می شود که اسیدهای آمینه به طریقه انتقال فعال از خون به داخل سلول های ماهیچه وارد شوند در نتیجه ،اسیدهای آمینه زیادتری برای سنتز پروتئین ماهیچه در دسترس قرار می گیرد.انسولین با افزودن بر تعدادریبوزوم های درون هرسلول ماهیچه و همچنین ،افزودن بر فعالیت هر ریبوزوم بر فرایند سنتز پروتئین در ماهیچه می افزاید در همان حال به شدت انسولین جلوی تجزیه پروتئین را در ماهیچه می گیرد پس اثرکلی انسولین درماهیچه،افزایش مقدار پروتئین است . انسولین اثرات مشابهی بر متابولیسم پروتئین در کبد وبافت چربی دارد یعنی سنتز پروتئین را زیاد وتجزیه آن راکم می کند .علاوه برآن چنانکه قبلا گفته شد انسولین باعث جلوگیری ازگلوکونئوژنزدر کبد است درنتیجه اسید های آمینه کمتری به گلوکزتبدیل می شوند بیشترآنهابه مصرف سنتز پروتئین در کبد می رسند .انسولین، درنتیجه اثرات آنابولیکی برمتابولیسم، پروتئین باعث بوجود آمدن نوعی” توازن مثبت نیتروژن"می شود یعنی پروتئین رادر بدن جمع می –کنددرمقابل در صورت کمبود انسولین،چنانکه در دیابت ملیتوس اتفاق می افتد مقدار پروتئین بدن کم می شود یعنی توازن منفی نیتروژن پیش می آید پس انسولین به عنوان یک تنظیم کننده ی مهم رشد بافتی عمل می کند.
۱-۲۳ نقش مسیر سوربیتول:
یک مسیر بیوشیمیایی بنام مسیر سوربیتول را دلیل عمده ایجاد عوارض دیابتی میدانند . نکته جالب آن است که بافتهای هدف که دچار آسیبهای دیابتی میشوند بافتهایی هستند که سلولهای آنها برای انتقال گلوکز از غشا سلولی و بداخل سلول به انسولین نیازی ندارد. دو نوع سلول اصلی در بدن که جهت انتقال گلوکز بداخل سلول نیازمند انسولین هستند عبارتند از سلولهای چربی و سلولهای عضلانی .
اکثر انواع سلولهای دیگربه انسولین نیازی نداشته و گلوکز از طریق انتشار ساده از غشا سلولی گذشته و به یک حد تعادل با گلوکز مایع interstitial میرسد. گلوکز یک منبع تامین انرژی برای سلول است.
گلوکز از طریق یک مسیر بیوشیمیایی که در آن آدنوزین دی فسفات کم انرژی به آدنوزین تری فسفات پرانرژی تبدیل میشود ، در میتوکندری متابولیز میشود. مسیر این تبدیل چرخه کربس نام دارد.
مسیر دیگری نیز بنام مسیر سوربیتول وجود دارد که موجب ورود گلوکز به چرخه کربس میشود. این مسیر زمانی فعال میگردد که سطح گلوکز داخل سلول به حدود ۱۸۰ یا بالاتر میرسد. در این مسیر گلوکز به سوربیتول و سپس فروکتوز تبدیل و وارد چرخه کربس میگردد. سوربیتول و فروکتوز بآسانی از غشاهای سلولی انتشار نیافته و در داخل سلول محبوس میشوند . فشار اسمزی حاصل موجب ادم و تغییرات سلولی و در نهایت اختلال عمل سلولی و حتی مرگ سلولی میشود. بنابر این قند خون بیمار باید کنترل و در صورت امکان هرگز از۱۸۰-۱۷۰ ، حتی پس از صرف غذا بالاتر نرود . سوربیتول باعث تغییر فشار اسمزی سلول می شود.
۱-۲۴ تعامل پروتئین پروتئین:
زمانی که دو یا بیش از دو پروتئین به یکدیگر متصل شوند تعامل پروتئین–پروتئین رخ میدهد، که غالباً عملکردهای بیولوژیکی را انجام میدهند. بسیاری از فرایندهای مولکولی مهم در سلول مانند تکثیر DNA توسط کمپلکسهای بزرگ مولکولی انجام میشوند که این کمپلکسها از تعداد زیادی پروتئینهای سازمان دهی شده به وسیله تعامل بین پروتئینها ساخته شدهاند.
فعل و انفعالات پروتئین از دیدگاه زیستشیمی، شیمی کوانتوم، دینامیک مولکولی، انتقال سیگنالها و دیگر سوخت و سازو یا ژنتیک / شبکههای اپی ژنتیک مورد مطالعه قرار گرفتهاند. در واقع، تعامل بین پروتئینها در هسته تمام دستگاه میاناتمی هر سلول موجود زنده وجود دارد. این تعاملات اخیراً در فناوری نانو زیست مورد مطالعه قرار گرفتهاست.
تعاملات بین پروتئینها برای اکثر عملکردهای زیست شناختی مهم هستند. به عنوان مثال، سیگنالهای سطح خارجی یک سلول توسط تعامل پروتئینی بین مولکولهای سیگنالی به داخل سلول هدایت میشوند.
این فرایندرا انتقال سیگنال مینامند که نقش اساسی در بسیاری از فرایندهای بیولوژیکی و در بسیاری از بیمارها (به عنوان مثال سرطان) بازی میکند. پروتئینها ممکن است برای مدت طولانی به شکل بخشی ازیک کمپلکس پروتئینی در تعامل باشند. یک پروتئین ممکن است در حال حمل یکی دیگر از پروتئین هاباشد. (برای مثال، از سیتوپلاسم به هسته و یا بالعکس به وسیله ایمپورتین منافذ هستهای)، و یا به طور خلاصه یک پروتئین ممکن است با یک پروتئین دیگر تعامل داشته باشد فقط برای اینکه آن را تغییر دهد (برای مثال، پروتئین کیناز یک فسفات را به پروتئین هدف اضافه میکند).
این تغییر خود به خودی پروتئین میتواند تعامل پروتئینها را تغییر دهد. برای مثال، برخی از پروتئینها با دومین SH-SH فقط زمانی به پروتئینهای دیگرمتصل میشوند که در آنها اسید آمینه تیروزین فسفریله شده باشد و یا اینکه اسید آمینه لایزین در برومودومین استیله شده باشد. در نتیجه، تعامل پروتئین - پروتئین برای هر فرایندی در سلول زنده از اهمیت مهمی برخوردار هستند. اطلاعات در مورد این تعاملات درک ما را از بیماریها بهبود میبخشند و میتوانند پایه و اساس روشهای جدید درمانی را فراهم کنند.
۱-۲۵ سوالات تحقیق:
۱- آیا اسید الاجیک و اسید جاسمونیک بر روی فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدانی SOD, CAT, GPX درریه موش در شرایط invitro موثر هستند؟
۲- آیا اسید الاجیک و اسید جاسمونیک بر مقادیر شاخص های بیوشیمیایی گلوکوزون پنتوزیدین ومالون دی الدئید درریه موش در شرایط invitro موثر هستند؟
فصل دوم
سوابق تحقیق
محمودی م و همکارانش ( ۱۳۹۲ )بیان داشتند که دیابت، یک اختلال در متابولیسمی کربوهیدراتها، چربیها و پروتیئنها میباشد که در اثر فقدان یا کاهش تولید انسولین و یا مقاومت نسبت به عمل انسولین به وجود می آید. تحقیقات نشان میدهند که علاوه بر عوامل ژنتیکی و خودایمنی، عوامل محیطی هم در ایجاد دیابت نقش دارند در دیابت نوع یک، سلولهای بتای پانکراس تخریب شده و قادر به تولید انسولین نیستند ویا مقدار تولید انسولین توسط آنها بسیار کم میشود. دردیابت نوع دو مهمترین علت، مقاومت به انسولین بوده که منجر به کاهش پاسخ به انسولین در بافتها و افزایش برونده کبدی گلوکز و افزایش قند خون میشود. این نوع دیابت، شایعترین شکل در میان جوامع انسانی بوده و اغلب در سنین بالای چهل سال و در افراد چاق دیده میشود. استرس اکسیداتیو القاء شده در پیشرفت بیماری دیابت نقش دارد. افزایش تولید رادیکالهای آزاد ناشی از تقلیل آنتی اکسیدانهای دفاعی احتمالاً منجر به اختلال عملکرد سلولی و آسیب اکسیداتیو به غشاها میگردد و حساسیت به پراکسیداسیون لیپیدها را افزایش میدهد.
از طرف دیگر، هایپرگلیسمی شدید( افزایش قند خون ) در دیابت باعث قندی شدن پروتیئنهای بدن شده که این حالت به نوبه خود میتواند ایجاد عوارض ثانویه در چشم، کلیه، اعصاب و عروق شود. واکنش قندی شدن به طور خودبه خود و در هر زمان که پروتئینها درمعرض قندهای احیاءکننده قرار گیرند، انجام میشود ومیزان آن بستگی به شدت هایپرگلایسمی و مدت حضورآن در بدن دارد. تشکیل پروتئینهای قندی باعث تغییرساختار و فعالیت بیوشیمیایی پروتئینها میشود و تولیدرادیکالهای آزاد از طریق اتواکسیداسیون گلوکز(اتواکسیداسیون به هر فرایند اکسایشی گفته می شود که در هوای آزاد یا در حضور اکسیژن و یا تابش UV اتفاق افتاده و سبب تشکیل پروکسید یا هیدروپروکسید شود) را به دنبال دارد که این رادیکالهای آزاد میتوانند به لیپیدها،پروتئینها و نوکلئوتیدها آسیب بزنند و احتمالاً باعث آسیب بافتی در مبتلایان به دیابت گردند.
محققین مطالعات زیادی را انجام داده اند تاترکیباتی بیابند که مانع از قندی شدن پروتئینها گردند بدون این که اثرات جانبی نگران کننده داشته باشند وداروهایی عرضه شده است که میتوانند کراسینکهای پروتئینهای قندی را بشکنند و در بهبود اختلالات دیابت نقش داشته باشند. اما با توجه به عوارض این داروهای شیمیایی، نیاز به داروهایی با حداقل عوارض وحداکثر درجه اطمینان که بتوان آنها را برای مدت طولانی استفاده کرد، بیش از پیش احساس میشود و دراین زمینه به طب سنتی توجه زیادی شده است. گیاهان دارویی از جمله مواد طبیعی هستند که احتمال عوارض جانبی آنها بسیار کمتر است. مطالعات اخیر خواص آنتی اکسیدانی، ضددیابتی و هایپوگلایسمیک را درگیاهان دارویی به تأیید رسانده اند.
اغلب گیاهان حاوی مقادیر قابل توجهی از آنتی اکسیدانها شامل: کاروتنوئیدها، اسیداسکوربیک ، توکوفرولها ، ویتامین ای ، سی و فلاونوئیدها که شامل اسید جاسمونیک و اسید الاجیک می باشد و تاننها هستند. یکی از این ،گیاهان که خواص ضد دیابتی و هایپوگلایسمی آن درمطالعات قبلی نشان داده شده، گیاه هندوانه ابوجهل است. این گیاه به نام علمی Citrullus Colocynthisبه طور طبیعی در بیابانهای بسیاری از کشورهای حارهای نظیرایران و غرب عراق رشد میکند. عصاره هندوانه ابوجهل در تمام غلظتها توانست باعث مهار واکنش قندی شدن آلبومین شود که غلظت ۲/۰ گرم بر دسی لیتراز آن بیشترین اثر مهاری را داشت. از طرفی، توانست پیوند آلبومین و گلوکز را بشکند که بیشترین تأثیر را غلظت ۱/۰گرم بر دسی لیتر نشان داد و اختلافات معنی دار بود. نرخ شکستن پیوند، ارتباط مستقیم با زمان تیمار داشت.
یک رژیم غذایی غنی از پلی فنل ها اثرات سودمندی در کاهش خطر ابتلا به بیماریها دارد. نوروبلاستوم سرطان دوران کودکی است که به عنوان یک تومور جنینی در عملکرد ژن ها اختلال ایجاد کرده و باعث آپتوزیس می شود.
) Landete, J.M2012) نشان داد که اسید الاجیک باعث کاهش رشد تومور از طریق مهار چرخه ی سلولی و کاهش فعالیت پرولیفرا تیو (تکثیری) میشود. اسید الاجیک با مهار فاکتور رشد NGF ( یک نوع پروتئین است که برای بقا و نگهداری سلول های عصبی سمپاتیک و حسی بسیار مهم است. بدون آن، این سلول های عصبی تحت آپوپتوز قرار می گیرند ).و مهار جریان سیگنالی پایین دست باعث کنترل تنظیم کننده ی پروتئین کیناز PKB/AKT (یک مسیر سیگنالینگ در سلول است که منجر به زنده ماندن سلول از طرق بلوک کردن آپوپتوز می شود)میشود و در نتیجه آن از تکثیر سلولی و رگ زایی جلوگیری میکند. درمانهای هدفدار سرطان به شیوههای مختلف و در مراحل گوناگون ایجاد، رشد و گسترش سرطان از رشدوتقسیم سلول سرطانی جلوگیری میکنند.
شکل (۲-۱)
بسیاری از این روشهای درمانی بر پروتئینهایی که در -فرایند پیام رسانی نقش دارند متمرکز شدهاند. درمانهای هدفدار سرطان با مسدود کردن پیامهایی که به سلولها دستور رشد و تقسیم مهار نشدنی را میدهند، به توقف رشد و تقسیم سلولهای سرطانی کمک میکنند. ( کیناز یا فسفوترانسفرازها آنزیمهایی هستند که گروه فسفات پرانرژی را از مولکولهایی مانند ATP (آدنوزین تری فسفات) به سوبستراهای خود منتقل میکنند. کینازها جزو دسته ترانسفرازها هستند. سوسبتراهای کینازها میتوانند پروتئین، کربوهیدرات و یا چربی باشند).