ماهیت افشاگر رفتارهای تبدیلخواه در دوران مدرسه: انگشتنما بودن
کد ۶۱۰: بازنماییِ سرشت دخترانهی تبدیلخواه در دوران تحصیل: ایجاد تصویر همجنسگرا
مشارکتکننده شماره ۵:
«همیشه فکر میکردم که من منحرف جنسی هستم. چون همین دوستم هم که باهاش رابطه داشتم بهم گفته بود که تو همجنسگرا هستی. منم همیشه فکر میکردم که یه همجنسبازم».
کد ۶۲۰: بازنماییِ سرشت پسرانهی تبدیلخواه در دوران تحصیل: ایجاد تصویر همجنسگرا
مشارکتکننده شماره ۷:
«تو مدرسه هم بهم میگفتند همجنسباز».
مشارکتکننده شماره ۹:
«تو دانشگاه چون همه فهمیده بودند که من دوستدختر دارم، به حراست گزارش داده بودند و من سر این موضوع پرونده داشتم. چون اونجا بهم گفته بودند که شما همجنسگرا هستید».
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۶۱۰ و ۶۲۰)
سرشت متفاوت از جنسیت هر دو گروه از تبدیلخواهان در دوران تحصیل، برای آنان دردسرهایی به همراه دارد. از جمله این مسائل میتوان به انگ همجنسگرایی به آنان اشاره کرد. از آنجا که تبدیلخواه جنسی به جنس مخالف خود گرایش دارد و این جنس مخالف را مبتنی بر سرشت دخترانه/ پسرانهی خود بازتعریف می کند که با جنسیت ظاهری او تطابق ندارد، تصویری که در مدرسه از او شکل میگیرد، یک همجنسگرا است! توجه به این نکته ضروری است که از دوران پس از بلوغ این گرایشهای جنسی را میتوان در بیشتر کودکان مشاهده کرد اما در بسیاری از موارد، امکان بروز چنین تمایلات جنسیای برای کودکان راضی از جنسیت وجود ندارد. حال آنکه، یک ترنسکشوال در میان انبوهی از همکلاسیها و هممدرسهایها و معلمین (برای MtF) از جنس مخالف قرار گرفته و در چنین وضعیتی، پنهان کردن تمایلات مذکور، به مراتب دشوارتر است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
کد ۶۱۱: «دخترک تنها» در مدرسهی پسرانه: تجربه طرد و انزوا به دلیل روحیات دخترانه در دوران مدرسه
مشارکتکننده شماره ۱:
«دوران مدرسه بهخاطر متفاوت بودنم بچهها تمایلی نداشتند که منرو تو جمع خودشون راه بدن و یا اینکه همش مسخرم میکردند، حتی اگه راه میدادنم من معذب بودم و زیاد باهاشون راحت نبودم. تو دوران دانشجویی فقط درس میخوندم. همش سالن مطالعه و در حال درس خوندن بودم».
مشارکتکننده شماره ۳:
«در مدرسه هیچ دوست پسری نداشتم با دخترها هم دوست نبودم. بسیار منزوی بودم».
مشارکتکننده شماره ۶:
«دوران مدرسه خیلی خوب نبود. دوران ابتدایی که تو تنهایی مطلق گذشت البته نه اینکه کسی نخواد با من دوست نشه نه. من خودم فراری بودم. تقریبن یه بچهی غیراجتماعی بودم که وضعیت تحصیلم هم چندان تعریفی نداشت. من بیشتر ترجیح میدادم که با دوستِ خیالیم بازی کنم. یه دوست خیالی داشتم که باهاش حرف میزدم. باهاش خالهبازی میکردم».
کد ۶۲۱: «پسربچهی فعال» در مدرسهی دخترانه: تجربیات شیرین شیطنتهای پسرانه در دوران مدرسه
مشارکتکننده شماره ۱۰:
«تو دوران دبیرستان کلن من جزو اراذل بودم. دوستانی هم که داشتم همه یکی یه جین دوستپسر داشتند».
مشارکتکننده شماره ۹:
«تو مدرسه هم که همه شرگیریام پسرونه بود».
مشارکتکننده شماره ۱۱:
«من تو مدرسه مشکل حادی نداشتم. فقط اینکه مسئولین مدرسه همیشه از دست من شاکی بودند. فقط از شیطنتهام شاکی بودند. مثلا هر وقت مامانم میومد مدرسه بهش میگفتند که چرا هیچوقت آروم و قرار نداره. یه جا بند نمیشه. من سر هیچ کلاسی آرامش نداشتم. همیشه هم ته کلاس مینشستم. هر معلمی که منرو میدید میگفت بیا جلو بنشین که جلوی چشمم باشی».
- بررسی و تحلیل تم و مقایسه دو گروه مبتنی بر سیطرهی جنسیت (۶۱۱ و ۶۲۱)
آنچه در توضیح تم فرعی پیش ذکر شد، از منظر تاثیر بودن در محیط جنس مخالف تاثیری متفاوت دارد: دخترسرشت همچون دخترکی تنها در میان پسربچهها روزگاری سخت را میگذارند. از یکسو در معرض طمع جنسی آنان قرار دارد (که بدان پرداخته خواهد شد) و از سوی دیگر در جریان کنش متقابل با گروه همسالان، نوعی انزوا را تجربه می کند زیرا علاوه بر طرد از سوی همسالان، نوعی احساس هراس و عدم امنیت نسبت به آنان در تبدیلخواهان گزارش شده است تا آنجا که یکی از مشارکتکنندگان (شماره ۶) داشتن دوست خیالی در دروان مدرسه را به روابط واقعی ترجیح میدهد:
«من بیشتر ترجیح میدادم که با دوستِ خیالیم بازی کنم. یه دوست خیالی داشتم که باهاش حرف میزدم. باهاش خالهبازی میکردم».
برخلاف تبدیلخواهان MtF، دختران پسرسرشت در مدرسه پسربچههای فعالی بودند که نه تنها چنین انزوایی را مانند گروه دیگر تجربه نکردند بلکه از خاطرات شیرین خود در آن دوره به نیکی یاد می کنند! از مقایسه این دو گروه میتوان به ترجیح آشکار جنسیت مردانه پی برد. در اینجا نیز، آنچنان که مشهود است، عبور از هنجارهای شکل گرفته شده مبتنی بر جنسیت برای دختران به مراتب با دشواری کمتری همراه است زیرا آنان با الگوی جنس برتر رفتار می کنند.
کد ۶۱۲: جذابیت رفتارها و ظاهر زنانه: شکل گیری دخترانگیِ شبیهسازی شده
مشارکتکننده شماره ۴:
«تو دوران مدرسه بیشتر وقت من توی مدرسه بود و اونجا هم همش قاطیه پسرا بودیم. دیگه از دخترها خبری نبود. خیلی تنها شده بودم. همش تو خودم بودم اصلا با پسرها قاطی نمیشدم. رفتارهامم خاصتر شده بود. مثلا همش به زنها توجه میکردم که چهکار می کنند، من هم کارهای اونارو تقلید میکردم. وقتی میدیدم که زنها ابروهاشونرو بر میدارن من هم با قیچی ابروهامو قیچی میکردم».
مشارکتکننده شماره ۵:
«دوران راهنمایی اوضاع یه کم فرق کرد چون دیگه اون حسهای دخترونهم داشت خودشرو نشون میداد. دوست داشتم آرایش بکنم. خیلی خط چشم دوست داشتم. همش وسایل آرایش مادرمرو کِش میرفتم. ابروهامرو تمیز میکردم. سال سوم راهنمایی که بودم دیگه کارم شده بود آرایش کردن».
مشارکتکننده شماره ۲:
«من همیشه آرایش داشتم و به خاطر آرایشم چندین بار از مدرسه اخراج شده بودم. حالت حرف زدنم دخترانه بود. خیلی از بچهها بهم میگفتند که تو اواخواهری. ابروهامو تمیز میکردم. این کارها خیلی به من آرامش میداد. دوست داشتم قیافهام زنانه باشد. از قیافه مردانه خودم بدم میومد. از ریش و سیبیل متنفر بودم. هیچوقت نمیگذاشتم بلند شه».
کد ۶۲۲: جذابیت رفتارها و ظاهر پسرانه: شکل گیری پسرانگیِ شبیهسازی شده
مشارکتکننده شماره ۱۰:
«تو راهنمایی همش دنبال شرارت بودم. همش میخواستم بهزور با این کارم ثابت کنم که با دخترها فرق میکنم چون دوران بلوغمم بود. شاید اگر از اول جنسیتم این بود یه آدم آروم میشدم که شلوار پارچهای میپوشند و خیلی ساده میگردن. ولی تو مدرسه واسه اینکه ثابت کنم اینجوریم شلوار شش جیب و یه لباسایی در حد چی بگم. هر روز هم بهخاطر پوششم دفتر بودم».
مشارکتکننده شماره ۷:
«مدرسه که میرفتم، از مدرسه که بیرون میومدم، مانتومرو درمیاوردم میگذاشتم تو کیفم. همیشه هم مقنعهام از سرم افتاده بود».