جدول 3-1. اندازه گیری ایستا و پویای ساختار بازار
اجزای ساختار بازار | ایستا | پویا |
جمعیت تولیدکنندگان اقتصادی | تعداد بنگاهها | اندازه ورود و خروج |
توزیع فعالیتهای اقتصادی بین تولیدکنندگان | شاخص های تمرکز CRk=∑Si i=1,…,k HHI=∑Si2 i=1,…,n E=∑ln(1/Si)Si i=1,…,n |
شاخص های تحرک |
مأخذ: فولکرینگا و وناستل،2009
3-5- رقابت و رقابت پذیری
در بررسی ساختار صنایع از نگاه ایستا یا پویا مبحث رقابت و رقابتپذیری اهمیت بسیاری دارد، چرا که رقابت یکی از محوریترین و مهمترین مفاهیم نظریه اقتصاد میباشد و نوع ساختاری است که رسیدن به آن را میتوان یک هدف معرفی کرد. بنابراین تعریفی که از این واژه می شود باید بسیار دقیق باشد(کاشی،1388 :27). دليل اهميت سنجش رقابتپذيري بين كشورها اين است كه تا قبل از دهه80-1970 میلادی، تصور میشد كه میتوان با اتكاى صرف به شاخصهاى كلان، از جمله ميزان رشد اقتصادي، درآمد سرانه، ميزان تورم، بيكاري، تراز تجاري وغيره، درباره توانمندي يك اقتصاد ملي و مقايسه كشورها با يكديگر نظر داد، اما به مرور زمان، ضعف شاخصهاى كلان براي نمايش واقعيتهاى پيچيده درون اقتصادها روشن شد. از اين رو، مديران كسب و كار داخلى و مجامع بينالمللي در جستجوي شاخصهاى ديگري بودند كه بتوانند قوتها و ضعفهاى اقتصادي كشورها را نسبت به يكديگر وبه صورت جامعتري مقايسه كنند(جانی،148:1390). درحال حاضر رقابتپذيري موضوعي محوري در سراسر دنيا تلقي شده و از آن به عنوان وسيلهاي برای دستيابي به رشد اقتصادي مطلوب و توسعه پايدار ياد ميشود. در اقتصادي جهاني شده، رقابتپذير بودن به معناي امكان به دست آوردن موقعيت مناسب و پايدار در بازارهاي بينالمللي است. مفهوم رقابتپذيري و ابعاد آن به مثابه نقشه راهي عمل ميكند كه كليد رهايي كشورها از دام توسعه نيافتگي است؛ يكي از ويژگيهاي بارز شركتهاي موفق، برخورداري از قابليتهاي رقابتپذيري است كه بيش از هر چيز، از داشتن ديدگاههاي جديد در مورد آن نشأت ميگيرد.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
تاکید بر رقابت، دارای یک پشتوانه نظری کهن است و به عنوان والاترین ابزار کارکردی در عرصه اقتصادی از آن یاد می شود، به صورتی که هیچ جایگزین مناسبتری برای آن معرفی نگردیده است. بخش صنعت سهم قابل ملاحظهای از توجهات را در این رابطه به خود جلب کرده است، زیرا توانمندی صنایع یک کشور معیاری برای قضاوت در مورد سطح توسعه اقتصادی است. به طوری که مفهوم اقتصاد صنعتی با اصطلاح اقتصاد پیشرفته یا توسعه یافته معادل در نظر گرفته می شود. در همین راستا نظریه تغییرات ساختاری در اقتصاد توسعه ادعا دارد که افزایش سهم صنعت از کل اقتصاد، به توسعه اقتصادی یک اقتصاد در حال گذار منجر می شود(مهربانی،1390: 172). قبل از دهه1980، نظام سرمایهداری حاکم بر اقتصاد جهانی در قالب لیبرالیسم اقتصادی عمل میکرد که منشا فکری آن آدام اسمیت بود. در این نظام اقتصادی، رقابت میان تولیدگنندگان اساس عملکرد بازار را تشکیل میداد و همه تلاشها در جهت نیل به ساختار رقابتی بود. در این طرز تفکر، رقابت منجر به تحقق کارآیی و انعطافپذیری بازار و همچنین بهبود بهرهوری عوامل تولید می شود(مهربانی، 1390: 173). تاثیرپذیری بهرهوری از رقابت را میتوان به ضمنی در کتاب ثروت ملل یافت، اسمیت بیان می کند که:” انحصار دشمن بزرگ مدیریت خوب است که نمی شود آن(مدیریت خوب) را ایجاد نمود مگر در نتیجه رقابت آزاد” ( اسمیت،1970: 134 ). از دهه 1980 به بعد این تصور به طور فزایندهای قوت گرفت که بازار به خودی خود، تنها وسیله پیشبرد توسعه است(برتو،1377: 68 ). این طرز تفکر به نولیبرالیسم معروف شد که اهمیتی بیش از پیش به رقابت میان فعالان اقتصادی میدهد و ریشه در باورهای چارلز داروین دارد، وی در سال 1895 در کتاب اصل انواع چنین نوشته است:” طبق قانون انتخاب طبیعی فقط قدیمیترین گونه ها که برای بقای خود به رقابت برمیخیزند، تولید مثل می کنند و در واقع باقی میمانند.” این ایده که در زمینه زیستشناسی مطرح شد، در سه دهه اخیر به عرصه اقتصاد کشانده شده است و بازار جهانی و انقلاب فناوری با بهره گرفتن از همین قانون، تنها به نیرومندترین مردم، شرکتها و اقتصادهای ملی اجازه بقا میدهد. بنابراین آنها که از امکان رقابت کمتری برخوردارند،کنار گذاشته شده و از نظر اقتصادی گونه های نامناسب تلقی میشوند. رقابتپذيري مفهومي چند بعدي است كه در تعيين آن عوامل مختلفي سهيم بوده و در سطوح سه گانه بينالمللي، ملي و بنگاهها امكان بررسي و مطالعه را دارد؛ به اين مفهوم كه هر شركتي که بتواند به بهترين شكل ممكن، منابع در دسترس اعم از سرمايه، نيروي كار و فنآوري را تلفيق نموده و محصولاتي مشتري پسند و يا خدماتي مناسب را به بازار عرضه نمايد، از موفقيت بيشتري در فضاي رقابتي برخوردار خواهد بود( رحیمی کلور،1391: 3 ). رقابتپذيري يك مفهوم تطبيقي است كه توانايي يا عملكرد يك شركت يا بنگاه اقتصادي را در زمينه عرضه كالا يا خدمات خود به يك بازار را مشخص ميكند. بر مبناي اين تعاريف، رقابتپذيري در كليت خود متشكل از سه مؤلفه است:
1- عملكرد بنگاه در قبال بازار.
2-عملكرد بنگاه در قبال مشتريان.
3-عملكرد دروني بنگاه.
عملكرد بنگاه در قبال بازار، بر ايجاد هوشمندي در سراسر سازمان در ارتباط با نيازهاي فعلي و آتي مشتري، نشر هوشمندانه در بين بخشهاي مختلف سازمان و پاسخگويي به آن هوشمندي مبتني است. اين نوع عملكرد نه تنها براي خارج از سازمان، بلكه در داخل سازمان مورد توجه است. مولفههايي نظير عملكرد سهم بازار، عملكردتوسعه خدمات در بازار، بهبود شهرت وتصوير بنگاه در بازار و رعايت اصول اخلاقي و مسئوليت اجتماعي در قبال بازار به عنوان شناسههای اين شاخص تلقي ميشود. عملكرد بنگاه در قبال مشتريان، تابعي از ارزشهاي مشتريان و سهامداران بوده و قدرت مالي، تعيينكنندة توانايي عمل و عكسالعمل در محيطهاي رقابتي است و در اين بين عواملي همچون قيمت رقابتي، كاهش هزينهها، برآوردن انتظارات مشتريان و ارتباطات ارزشمند با مشتريان و… به عنوان مؤلفههاي تاثيرگذار بر عملكرد شركت از منظر مشتريان است. عملكرد دروني بنگاه، كه درآن وضعيت دروني بنگاه يا موسسه با توصيف شاخصهاي عيني نظير سرانه فروش داراييها، نرخ فروش داخلي و نيز شاخصهاي ذهني از قبيل ادراكات مديريت از بهرهوري، سودآوري، رضايت و مشاركت كاركنان مهارت كاركنان و ساير ويژگيهاي شخصيتي آنها مشخص ميشود(عباسی و محمودی میمند ،1391: 5 ).
اکنون با پی بردن به اهمیت رقابت به بیان مفاهیم آن در دیدگاه های مختلف میپردازیم، علیرغم مهم و محوری بودن رقابت و اتفاقنظر اقتصاددانان در خصوص نتیجه و محصول آن، نظریهپردازها، تصمیم گیران سیاسی و عاملان اقتصادی در خصوص مفهوم و معانی رقابت و نحوه کارکرد و تاثیر آن بر توسعه اتفاق نظر ندارند(کاشی، 1388: 27). برای درک بهتر مفهوم رقابت دیدگاه های مختلف در این زمینه را بیان میکنیم.
در ديدگاه مكتب نئوكلاسيك، رقابت به عنوان نظريه ايستاي رقابت، بيانگر موقعيت تعادلي است كه در واقع پاياني بر تلاش بنگاهها براي تسلط بر بازار است. در اين مكتب، ميزان رقابت براساس تعداد بنگاههاي مشابه و نه بر اساس رفتار رقابتي تعيين مىشود، بنابراین در دیدگاه تعادلی رقابت هرگونه تلاش و کوشش برای خلق مزیت رقابتی به مثابه تلاش برای کسب موقعیت قدرت انحصاری محکوم است و مخالفان اين نظريه معتقدندكه اين وضعيت اساساً درگير هيچ رقابتي نيست. تعداد بنگاهها، شاخص مناسبی برای تشخیص وضعیت رقابت در بازارها نیست به ویژه اگر توجه داشته باشیم که همواره تعدادی بنگاه آماده ورود به بازار هستند. وجود بنگاههای بالقوه، باعث می شود بنگاههای قدیمی با تلاش و کوشش و ابداع درصدد حفظ موقعیت خود بر آیند. تعیین وضعیت رقابت در بازار بر حسب تعداد بنگاهها فرض ضمنی شباهت بنگاهها را همراه دارد زیرا در غیر این صورت تعداد آنها ثابت نخواهد بود. این فرض چند نتیجه نامطلوب در پی دارد:
1- رفتارهای ناهمگن در بازار موضوعیت نخواهد داشت.
2- چون انحصار ریشه در تفاوت بنگاهها دارد، رقابت به عنوان مفهومی متضاد با انحصار در نظر گرفته می شود.
3- زیاد بودن تعداد بنگاهها در بازار مانع ائتلاف و همکاری نخواهد شد و در نهایت شباهت بنگاهها مبتنی بر ابداع نخواهد شد(کاشی، 1388: 30 ).
مارشال[78] با وارد کردن بعد زمان، مفهوم رقابت را تعدیل نمود. وی رقابت را به عنوان یک فرایند مورد توجه قرار داد و همواره بر این موضوع تاکید داشت که امور ثابت نیستند و واژه رقابت را با اکراه به کار میبرد و بیشتر تمایل به استفاده از واژه آزادی صنایع و کسب و کار داشت. او در رابطه با عدم شباهت و رفتار بنگاهها چنین مینویسد: ” در یک مکان یا بازار واحد هیچ دو فردی را نمی توان یافت که برای رسیدن به هدف مشابهی از روشهای دقیقا مشابه استفاده کنند. تمایل به تغییر علت اصلی پیشرفت است.” (مارشال،1961: 197 ).
به اعتقاد بامول[79]، در تعریف رقابت نباید از واژه هایی استفاده شود که تعادل را توصیف می کنند بلکه میباسیت تغییرات اقتصادی مورد توجه باشد. شومپيتر(1944) و هايك(1948) رقابت را فرايندى پويا مىدانند كه در آن روشهاي توليد و محصولات برتر معرفي مىشوند. شومپيتر اصطلاح “تخريب آفريننده” را به فرايند رقابت نسبت مىدهد و معتقد است كه رقابت در درون خود، نيروى محركى به نام ابداع و نوآورى دارد. بنگاهها از طريق نوآورى و ابداع مىتوانند هزينههاى خود را كنترل كنند و به كيفيت بهترى دست يابند و بقاى خود را در بلند مدت تضمين كنند. در دیدگاه فرایندی رقابت، نه تنها ظرفیت و توانایی بنگاهها بلکه ترجیحات افراد تابعی از نتیجه فرایند اقتصادی آزمون و خطا میباشد. با توجه به مباحث مطرح شده متوجه میشویم که واژه رقابت دو دیدگاه مغایر را در بر میگیرد: رقابت به عنوان یک ساختار و رقابت به عنوان یک فرایند. در دیدگاه اول رقابت توصیفی از ساختار صنعت است نه توصیف بنگاههای انفرادی. در دیدگاه دوم، رقابت بر حسب تغییر موقعیت رقبا اندازه گیری می شود، در واقع ویژگی بنگاهها در شکل گیری مبارزه و رقابت نقش بسیار مهمی دارد (خدادادكاشي،1388: 31-33 ).
مايكل پورتر[80] رشد مستمر و ماندگاري يك كشور را در صحنه جهاني، به توانايي آن كشور در ايجاد محيطي براي خلق مزيت رقابتي توسط بنگاههای داخلی مرتبط مىداند و بر نقش دولتها در ايجاد چنين محيطي تأكيد مىكند (پورتر،1990: 127 ). از نگاه دیگر، مفهوم رقابتپذيري كه در سير تكامل نظريههاى مزيت و به ويژه مزيت رقابتي قرار دارد، از جنبههاي خرد و كلان قابل بررسي است. اين مفهوم به لحاظ كلان در بعد اقتصاد ملي مطرح می شود، اما مفهوم خرد رقابتپذيري، گستردهتر از مفهوم كلان آن است و خصوصيات اساسي توليدكنندگان در زمينه رقابت در سهم بازار، سود حاصل از توليد و صادرات را شامل می شود. سنجش رقابتپذيري در سطح كلان را بنياد مديريت توسعه[81] و مجمع جهاني اقتصاد[82] مطرح كرده و رويكرد خرد در مفهوم رقابتپذيري را سازمان همكاريهاى اقتصادي و توسعه[83] مورد استفاده قرار داده است. هر كدام از سازمانهاي فوق، تعاريفي درباره رقابتپذيري بيان كرده و محاسباتي نيز براساس تعاريف انجام دادهاند.
از ديدگاه مجمع جهاني اقتصاد، تعاريف ذيل براي رقابتپذيري بيان شده است:
“رقابت پذيري توانايي اقتصاد ملي در پايداري رشد يا حفظ استاندارد زندگی (درآمدسرانه)” یا ” توانايي يك كشور در به دست آوردن رشد پايدار توليد ناخالص داخلي سرانه ” است(مجمع جهانى اقتصاد، 2010).
بنياد مديريت توسعه( IMD) درتعريفي بيان كرده است كه” رقابتپذيري حوزهاي از اقتصاد است كه به تحليل عوامل و سياستهايي مىپردازد كه شكلدهنده توان ملل در ايجاد و نگهداري محيط است و موجب ايجاد ارزش بيشتر در محيط كسب وكار و موفقيت بيشتر مردمش می شود"( بنياد مديريت توسعه، 2003).
سازمان همكاري اقتصادي و توسعه (1996) معتقد است رقابتپذيري عبارت است از: “سطحي از توليد كالا و خدمات كشور كه در شرايط بازار آزاد، بتواند تقاضاي بازارهاي جهاني را جذب كند و سطوح مختلف اين تقاضا را برآورده كند و در عين حال، از اين طريق درآمد واقعي رقابتپذيري شهروندان را در بلندمدت افزايش دهد” همانطور كه ملاحظه می شود، در تعاريف بيان شده درباره رقابتپذيري با رويكرد خرد، بر بحث رقابت بين بنگاههاي داخلي و خارجي براي كسب سهم بيشتر از بازار داخلي و خارجي تأكيد شده است، درحالى كه در تعاريف با رويكرد كلان، بر ايجاد محيط رقابتي تأكيد میشود كه در راستاي تعريف بيان شده درباره مزيت رقابتي است(جانی،1390: 150).
3-6- مدل زنجیره مارکوف[84] و محاسبه شاخص های تحرک
3-6-1- زنجیره مارکوف
در این پایان نامه از روش زنجیرهی مارکوف و ماتریس انتقال برای به دست آوردن شاخص تحرک و بررسی پویایی صنعت استفاده می شود. در ابتدا مفاهیم را توضیح می شود :
زنجیره مارکوف که به افتخار آندره مارکوف ریاضیدان اهل روسیه نامگذاری شده است، یک سیستم ریاضی است که در آن انتقال از یک حالت به حالت دیگر صورت میگیرد که البته تعداد این حالات قابل شمارش است(قهرمانی،1390: 702).
متغییر تصادفی x وابسته به زمان t را در نظر بگیرید؛ مجموعه ای از این متغیرهای تصادفی را فرایند تصادفی میگویند.
در حالت کلی احتمال اینکه امین متغیر تصادفی، یعنی Xn مقداری برابر با اختیار کند، وابسته به کلیه مقادیر متغیرهای تصادفی قبل از آن است. پس در حقیقت، یک احتمال شرطی به صورت زیر مورد بحث قرار میگیرد: