الگوی شناختی از افسردگی مدعی است که پردازش سوگیرانه اطلاعات در شروع و تداوم افسردگی نقش بسزایی را ایفا میکند (تیزدل و برنارد، ۱۹۹۳؛ ویلیامز و همکاران، ۱۹۹۶). شناخت های افراد افسرده مستعد سوگیری های متعدد هستند که نشان میدهد چگونه سبک های شناختی افراد افسرده منجر به ادراک نادرست از موقعیت میشود (بک، ۱۹۹۷). بر این اساس مشخص شده است که افراد افسرده در توجه به عنوان یکی از فرایندهای شناختی از خود سوگیری نشان میهند. به گونه ای که این افراد در مقایسه با افراد غیر افسرده محرک های منفی را منفی تر، محرک های خنثی را منفی و محرک مثبت را کمتر مثبت ادراک میکنند (گاتلیب، کراسنوپروا[۷۷]، یو و یورمن، ۱۹۹۵).
۱۱-۲-نظریه های مربوط به سوگیری توجه
الگوی ارتباط گرا
الگوی ارتباط گرای کوهن، دانبار و مک کلند عنوان میکند که ماهیت خودکار توجه به صورت مرحله ای نیست، بلکه پدیدهای پیوسته و دائمی است. بنابراین، آنها معتقدند که هر گونه مطالعه در مورد پدیده ناتوانی کنترل باید با تکیه بر مفهوم توجه صورت گیرد. آن ها برای تبیین توجه، الگویی ارائه کردند که مسایل را در چارچوب پردازش با توزیع همزمان تحلیل میکند. این الگوی محاسباتی ادعا میکند که خواص خودکاری، تابع نیروی یک مسیر پردازشگر است و این نیرو با تمرین افزایش مییابد (کوهن[۷۸]، دانبار[۷۹]، مک کلند، ۱۹۹۰).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
الگوی عملکرداجرایی خود تنظیمی
این الگو توسط ولز و متیوز ارائه شد. تاکید این الگو به وجود یک سطح پردازشی پایین و یک سطح پردازشی بالا است و اعتقاد بر این است که تعاملی دائمی بین این دو سطح وجود دارد. سطح پردازش پایین تر شامل اطلاعات برانگیخته شده توسط محرک است. سطح پردازش بالاتر دربرگیرنده اهداف و دانش شخصی است. عاملی که این دو سطح پردازش را به یکدیگر مرتبط میکند، عملکردهای شناختی اجرایی یا منابع توجه است. در الگوی عملکرد اجرایی خود تنظیمی، وارسی محرک برجسته، مسبب سوگیری توجه است و بر پویایی واکنش عاطفی تاثیر میگذارد (ولز و متیوس، ۱۹۹۹).
۱۲-۲-نشخوار فکری و افسردگی
یکی از ویژگی های افراد افسرده آن است که درگیر تحلیل افراطی یا نشخوار فکری میشوند. افراد افسرده که نشخوار فکری دارند، به خاطر شیوهی تفکر بدبینانهای که دارند، جهانی بسیار منفی برای خود خلق میکنند. افراد خوشبین نیز ممکن است نشخوار فکری داشته باشند، اما وقتی آنها این کار را انجام میدهند، جهان بسیار مثبتی را برای خود خلق میکنند (نولن-هوکسما، ۱۹۹۱).
نولن-هوکسما (۱۹۹۱) طبق نظریه سبک های پاسخ تاثیر دو نوع سبک پاسخی، نشخواری و منحرف کننده حواس را در خلق افسرده با یکدیگر مقایسه کرده است.
سبک پاسخ نشخواری
پاسخ های نشخواری افکار تکرار شونده و رفتارهایی هستند که توجه فرد افسرده را بر علائم افسردگی، دلایل و پیامدهای آن متمرکز میکنند. در این نظریه پاسخ های نشخواری نقطه مقابل حل مسئله موثر و ساختار یافته در نظر گرفته شده است، به گونه ای که مانع بروز رفتارهای موثری میشود که میتوانند به درمان افسردگی کمک کنند (نولن-هوکسما، ماورو و فردریکسن، ۱۹۹۳).
سبک پاسخ منحرف کننده حواس
در سبک پاسخ منحرف کننده حواس افکار یا رفتارها به گونهای هستند که به ذهن فرصت رهایی از علائم افسردگی را میدهد و فرد را به سوی فعالیت های لذت بخش و خنثی سوق میدهند. این چنین پاسخ هایی رفتارهای پرخطر و خود تخریبگر را در برنمیگیرند که تنها برای مدت کوتاهی ذهن را از تمرکز بر روی مشکل دور میسازند.افرادی که از چنین سبک پاسخ هایی استفاده میکنند، امکان بیشتری وجود دارد در قدم بعدی از روش حل مسئله موثر برای غلبه بر مشکلات که به افسردگی منجر شده، استفاده کنند (همان).
همچنین لازم به ذکر است که در پژوهشی مشخص شده است که بیماران افسرده ای که نشخوار فکری دارند، با احتمال قوی تر سوگیری توجهی به سمت اطلاعات منفی در راستای ارزیابی از خود نشان میدهند (دونالدسون[۸۰]، لم [۸۱]و متیوس، ۲۰۰۷).
۱۳-۲-درمان های رایج برای افسردگی
درمان های ضد افسردگی به دو دسته کلی دارویی و غیر دارویی تقسیم میشوند.
۱-۱۳-۲-درمان دارویی
داروهای ضد افسردگی مغز افراد مبتلا به افسردگی را به تولید مواد شیمیایی که فاقد آن هست وادار میکند. در موارد شدید استفاده از داروها بهترین گزینه درمان است. داروهای متعددی برای درمان افسردگی پیشنهاد شده است. از جمله داروهای سه حلقهای، مانند ایمی پرامین، آمی تریپتیلین و نورتریپ تیلین.
نخستین علائمی که پس از مصرف این داروها بهبود مییابد، خواب و اشتها است که پس از حدود دو هفته شروع میشود. دسته دیگر داروها مهار کننده اختصاصی باز جذب سروتونین هستند، همچون فلوکستین و سیتالوپرام (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹، ترجمه رضاعی).
۲-۱۳-۲-درمان های غیر دارویی
شوک درمانی، نورو فیدبک و روان درمانی از جمله درمان های غیر دارویی مورد استفاده در اختلال افسردگی هستند.
شوک درمانی به هنگامی که بیمار قادر به تحمل دارو نباشد و در صورت شدت بیش از اندازه علائم افسردگی به ویژه افکار خود کشی مورد استفاده قرار میگیرد. در این روش جریان الکتریکی را به سر شخص وارد میکنند و حمله تشنجی ایجاد میشود (همان).
نوروفیدبک جز روش های جدید درمان افسردگی است که به تحریک مغناطیسی مغز بیمار میپردازند (همان).
روان درمانی انواع گوناگون دارد که اساس همه آنها گفت گو با بیمار است. رایج ترین آنها عبارتند از شناخت درمانی، رفتار درمانی و روانکاوی.
در روانکاوی به جهت دهی بینش بیمار درباره ریشه های بیماری میپردازند یا آگاهی فرد را از انگیزش ناخودآگاهش افزایش میدهند. و اما در شناخت درمانی و رفتار درمانی تمرکز بر تغییر فرایند های اندیشه و تغییر رفتار مرجع است (همان).
از جمله رویکرد های جدید در شناخت درمانی ذهن آگاهی میباشد که اساس آن از تمرین های مراقبه بودائیسم گرفته شده است که ظرفیت توجه و آگاهی که فراتر از فکر است را افزایش میدهد. و به عنوان شیوه “بودن” و “فهمیدن” که مستلزم درک کردن احساسات شخصی است (بائر[۸۲]، ۲۰۰۳). همچنین میتوان آن را نوعی آگاهی بدون قضاوت در مورد تجربه شخصی در نظر گرفت که این آگاهی لحظه به لحظه آشکار میشود (روبینز[۸۳]، ۲۰۰۲). همچنین کابات-زین در ۱۹۹۰ ذهن آگاهی را به عنوان آگاهی قضاوتی لحظه به لحظه تعریف میکند و در سال ۱۹۹۴ توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیر قضاوتی را ذهن آگاهی میداند و در سال ۲۰۰۳ تعریف خود را کامل تر کرده و ذهن آگاهی را نوعی از آگاهی میداند که از طریق توجه به اهداف واقعی و بودن در زمان حال، بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار میگردد (کابات-زین، ۲۰۰۳).
در واقع ذهن آگاهی مهارتی است که به ما اجازه میدهد که در زمان حال حوادث را کمتر از آن میزان که ناراحت کننده اند دریافت کنیم. وقتی ما نسبت به زمان حال آگاه هستیم دیگر توجه ما روی گذشته یا آینده درگیر نیست این در حالی است که بیشتر مشکلات روانی ناشی از تمرکز بر گذشته خود است (کابات-زین، ۲۰۰۲).
آموزش ذهن آگاهی مستلزم یادگیری فراشناختی و استراتژی های رفتاری جدید برای متمرکز شدن روی توجه است و باعث گسترش افکار جدید و کاهش هیجانات ناخوشایند میشود (آذرگون، کجباف، مولوی و عابدی، ۱۳۸۸).
۱۴-۲-پیشینه تجربی
مطالعات مختلفی در رابطه با نشخوار فکری و پردازش توجهی و ذهن آگاهی در بیماران افسرده به انجام رسیده است. در این قسمت ابتدا به ارائه خلاصه از پژوهش های انجام شده در داخل و خارج کشور، پرداخته میشود و سپس به تفصیل جمع بندی کلی از آنها به عمل میآید.
۱-۱۴-۲-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده داخل کشور
مطالعات مختلفی در رابطه با پردازش توجهی، نشخوار فکری و ذهن آگاهی در بیماران افسرده به انجام رسیده است. در پژوهشی تحت عنوان رابطه بین افسردگی و نشخوار فکری با باورهای فراشناخت مثبت و منفی که بر روی ۶۰ نفر از افراد با دامنه سنی ۲۰-۵۰ سال انجام شد مشخص شد که بین باورهای فراشناخت با افسردگی و نشخوارفکری همبستگی وجود دارد و این باورها بین زنان بیشتر از مردان بود. بر این اساس میتوان بیان داشت که زنان بیشتر از مردان به فایده استفاده از شیوه مقابله ای نشخوار فکری و همچنین غیر قابل کنترل بودن آن معتقدند و این مسئله به افزایش میزان استفاده از این شیوه مقابله ای ناکارآمد در نتیجه افسردگی و عود آن منجر میشود (بهرامی، قادر پور و مرزبان، ۱۳۸۸).
یافته های مطالعهای با هدف بررسی پردازش توجهی در خلق افسرده بیانگر این مطلب بود که افراد افسرده در مقایسه با افراد غیر افسرده زمان واکنش بیشتری را جهت پاسخ به محرک های منفی صرف میکنند. این به معنی وجود سوگیری توجه منفی در گروه افسرده بود (محمدی نسب، فضیلت پور و رحمتی، ۱۳۹۲).
در همین راستا یافته های پژوهش باقری نژاد، فدردی و طباطبایی (۱۳۸۹) بیان گر این مطلب بود که که سوگیری توجه مثبت و سوگیری مرتبط با دغدغه با میزان افسردگی رابطه معکوس دارند. ورابطه بین سوگیری توجه منفی و افسردگی به زنان گروه افسرده محدود بود. اما در ارتباط با نشخوار فکری هر دو گروه مردان و زنان را شامل میشد. همچنین در این پژوهش مشخص شد که افزایش نشخوار فکری افزایش افسردگی را به همراه دارد. در بخش دوم این مطالعه به بررسی اثر بخشی برنامه آموزش کنترل توجه بر نشخوار فکری و سوگیری توجه در افراد افسرده پرداخته شد و مشخص شد که این برنامه تنها در دوره پس آزمون و نه در دوره پیگیری بر نشخوار فکری و سوگیری منفی اثر گذار بوده است و این دو متغیر را کاهش داده است اما تاثیر آن بر افزایش سوگیری مثبت مشاهده نشد.
در مطالعه ای مقطعی که به بررسی رابطه بین ذهن آگاهی و کارکرد های توجهی پایدار و انتخابی بر روی ۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه تهران پرداخته شده بود، مشخص شد که ذهن آگاهی نه با کارکرد توجه انتخابی، بلکه با کارکرد توجه پایدار مرتبط است (نجاتی، ذبیح زاده و نیک فرجام، ۱۳۹۱).
یافته های پژوهش کاویانی و همکاران (۱۳۸۴) نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و افکار خودآیند منفی و همچنین پیشگیری از عود موثر واقع بوده است
۲-۱۴-۲-خلاصه ای از تحقیقات انجام شده خارج کشور
در مطالعه ای با عنوان سوگیری توجه، تفسیر و حافظه در افسردگی تحت بالینی و با هدف آزمون فرضیه اصل ترکیبی سوگیریها شناختی، مشخص شد که افراد مبتلا به افسردگی به گونه ای در تمامی منابع پردازش اطلاعات از خود سوگیری نشان میدهند. به این شکل که موقعیتی از توجه انتخابی همراه بوده است با سوگیری تفسیر که به نوبه خود با سوگیری متجانس با حافظه همرا است (اوریت، دکی و کاستر، ۲۰۱۴).
در پژوهش دیگری در همین راستا به بررسی رابطه بین سوگیری توجه، شدت علائم و مولفه های خاص افسردگی پرداخته شده بود (شناختی، عاطفی و جسمانی). در جهت مقایسه سوگیری توجه در سه گروه (غیر افسرده، افراد با علائم خفیف افسردگی و افراد با علائم متوسط تا شدید افسردگی) کلمات مثبت و منفی را به مدت ۱۵۰۰ میلی ثانیه به هر سه گروه ارائه دادند. نتایج در بردارنده این مطلب بود که توجه به اطلاعات منفی در افراد با علائم متوسط و شدید افسردگی بیشتر بوده است (بیرس[۸۴]، ریت[۸۵] و کاستر[۸۶]، ۲۰۱۰).
در بررسی که بر روی دانشجویان انجام شده بود یافته ها بیانگر این مطلب بود که افراد با افسردگی خفیف زمان بیشتری صرف نامگذاری رنگ واژه ها با مفاهیم افسرده کننده میکنند به نسبت واژه های شاد یا خنثی. در حالی که افراد غیر افسرده تفاوتی را در هیچ یک از این سه نوع واژه نشان نمیدهند، که این بیانگر وجود سوگیری توجه منفی در افراد افسرده است (گاتلیب و مک کین[۸۷]، ۱۹۸۴).
مطالعهی دیگری مشابه پژوهش قبل به انجام رسیده که نشان دهنده این مطلب بود که افراد افسرده هنگام مواجه با یک چهره غمگین که با یک چهره خنثی به مدت یک ثانیه همراه شده بود، به طور انتخابی به چهره غمگین تمایل نشان میدادند، در حالی که چنین سوگیری در گروه کنترل دیده نشد (گاتلیب و همکاران، ۲۰۰۴).
در همین راستا اما با کمی تفاوت یافته های پژوهش گاتلیب، مک لاکان وکاتز، (۱۹۸۸) نشان داد که افراد افسرده سوگیری توجه مثبت خود را از دست دادهاند، در حالی که این نوع سوگیری مشخصه افراد غیر افسرده است.
در مطالعهی مشابه دیگر که با بهره گرفتن از دات پراب به انجام رسید مشخص شد که شرکت کنندگان افسرده به چهره غمگین توجه انتخابی نشان میدهند در حالی که شرکت کنندگان سالم نسبت به چهره شاد توجه انتخابی دارند (یورمن و گاتلیب، ۲۰۰۷).
در مطالعه ای همسو با پژوهش قبل که بر روی سه گروه از افراد غیر افسرده، افسرده القایی و افسرده واقعی انجام شد به این ترتیب که از مشارکت کنندگان خواسته شد که مجموعه صفات مثبت و منفی را در مورد خود درجه بندی کنند و پس از آن از آنها یک آزمون حافظه رویدادی گرفته شد. همچنین یک تکلیف حافظه توجهی در مورد یک سری اشیا خنثی و منفی انجام شد. نتایج بیانگر این مطلب بود که دو گروه غیر افسرده و افسرده القایی سوگیری های مثبت داشتند در حالی که افراد افسرده واقعی پردازش یکسان و بدون سوگیری داشتند. در واقع نتایج این پژوهش نشان میدهد که خلق افسرده به تنهایی مسئول تحلیل سوگیری های مثبت درافراد افسرده نیست (گیلبوآ، رابرتس[۸۸] و گاتلیب، ۱۹۹۷).
در پژوهشی جهت بررسی ارتباط توجه با واکنش های خلقی از آی ترکینگ استفاده شد. در این پژوهش بر آن بودند که توجه افراد افسرده را از مواد هیجانی دور کنند. در این راستا دو گروه از مشارکت کنندگان را در گروه آزمایش (افراد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی) و گواه (افراد عادی) قرار دادند. الگوی آی ترکینگ به گونه ای بود که توجه مشارکت کنندگان را از مواد هیجانی به سوی محرک های خنثی سوق دهد و سپس مدت زمانی که صرف تغییر منبع توجه میشد را با بهره گرفتن از ثبت مستقیم حرکات چشم محاسبه کردند. نتایج این پژوهش بیانگر این مطلب بود که مشارکت کنندگان افسرده در مقایسه با افراد عادی مدت زمان بیشتری را صرف کردند تا از قید محرک های مربوط به افسرگی رهایی یابند (آلوارو و همکاران، ۲۰۱۳).
پژوهشی تحت عنوان سوگیری توجه و تداوم خلق غمگین در اختلال افسردگی اساسی به دنبال پاسخ گویی به این سوال بود که آیا سوگیری توجه برای اطلاعات هیجانی مرتبط است با بازیابی اختلالات خلقی به دنبال یک خلق غمگین القا شده در میان افراد با و بدون اختلال افسردگی اساسی که به این نتیجه دست یافتند که سوگیری توجه از طریق تداوم خلق خوی غمگین منجر به حفظ افسردگی میشود (کلاسن[۸۹]، ولز، الیس و بورز، ۲۰۱۳).
در مطالعه ای به طور خاص بزرگسالان افسرده بالینی وغیر افسرده ها به طور همزمان تصاویری از چهار دسته از هیجانات را مشاهده کردند، (غمگین، تهدیدآمیز، مثبت و خنثی) به مدت ۳۰ ثانیه در حالی که مسیر زل زل نگاه کردن دیداری مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه مشخص شد که افراد افسرده نسبت به همتایان غیر افسرده خود به طور قابل توجهی زمان بیشتری را صرف مشاهده تصاویر غمگین کردند و زمان کمتری را به تصاویر مثبت اختصاص دادند. البته زمان تجزیه تحلیل نشان داد که این سوگیری در طول آزمایش باقی مانده. نتایج این پژوهش نشان میدهد که در افراد افسرده، سوگیری توجه هست پایدار برای اطلاعات غمگین برای دوره نسبتا طولانی حتی زمانی که دیگر محرک های عاطفی حضور دارند. یافته های این مطالعه دلالت بر این دارد که حالت متجانس سوگیری پردازش اطلاعات یکی از ویژگی های قوی در اختلال افسردگی است و ممکن است نقش مهمی در تداوم اختلال داشته باشد (کلوف[۹۰]، بورز[۹۱]، الیس[۹۲] و ولز، ۲۰۰۸)
در پژوهشی دیگر که بر روی افراد افسرده و افراد مبتلا به اضطراب منتشر انجام شد به این ترتیب که تصاویر غمگین و شاد و خشمگین را به مدت ۱۰۰ ثانیه به هر دو گروه از مشارکت کنندگان ارائه دادند، مشخص شد که افراد افسرده به طور انتخابی به چهره غمگین توجه نشان میدهند، در حالی که افراد مضطرب نه به چهره غمگین و نه به چهره شاد سوگیری نشان نمیدهند، اما به چهره های مرتبط با اضطراب (همچون خشم) سوگیری نشان میدهند بزین[۹۳] و همکاران، ۱۹۹۴).
در مطالعه ای مشابه بررسی قبل از یک الگوی پردازش اطلاعات استفاده شد تا سوگیری توجه در بیماران افسرده مورد آزمون قرار گیرد. این مطالعه بر روی ۱۰۰۰ نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد انجام شد. در این مطالعه از بیان چهره غمگین، خشمگین و شاد استفاده شد و مشخص شد که بیماران افسرده هیچ سوگیری نسبت به چهره خشمگین و شاد از خود نشان نمیدهند در مقابل آنها نسبت به چهره غمگین از خود سوگیری نشان میدادند (گاتلیب، یورمن و یو، ۲۰۰۴).