در خصوص لغت که سلامه موسی کتابی نوشت با عنوان «امروز و فردا» که کتاب مجموعه مقالاتی است که او در آن مقالات دعوت به ترک اسلام و زبان عربی نموده است.
در خصوص وحی اولین بار دکتر طه حسین کتابی نوشت و در آن صحت برخی از داستانهای قرآنی را زیر سوال برد و گمان میکرد که قرآن حاصل تجربه شخصی نبی اکرم است.
در خصوص سیاسست و حکومت علی عبدالرزاق کتاب «اسلام و اصول الحکم» را نوشت و در آن بیان نمود که دین اسلام و حکومت هیچ ارتباطی با هم ندارند و سیاست و دین از هم جدا هستند.
در خصوص سیره نبوی دکتر محمد حسین الهیکل کتابی نوشت با عنوان «زندگانی محمد» و در آن بیشتر به زندگی و قضایای روزمره و انسانی پیامبر اکرم پرداخته و از جانب وحیانی و نبوت او غفلت نموده و در آن کتاب معجزات نبوی را انکار نموده است.
در خصوص تمدن اسلامی دکتر احمد امین دائرهالمعارف اسلامی نگاشته که مشتمل بر تاریخ حیات عقل در امت اسلامی میباشد با عنوان «فجرالاسلام، ضحی الاسلام و ظهر الاسلام» که در آن بیشتر جانب عقلگرایی تفکر اسلامی را مدنظر داشته و بیان نموده است و در برخی تحقیقات خود از عقلگرایی غربی متاثر شده است.
در خصوص سنت شیخ ابوریه کتابی با عنوان «اضواء علی السنه النبویه» که در آن حجیت سنت نبوی را زیر سوال برده و نیز به عدالت برخی از اصحاب ایراد گرفته است.
در خصوص قرآن محمد احمد خلف الله کتابی با عنوان «فن القصصی القرآن» نگاشت که در آن ادعا نموده که قرآن مشتمل بر خرافات و اساطیر است.
نویسنده در بخش دیگری از کتاب به بیان و بررسی مهمترین عوامل خارجی تاثیرگذار در عقلگرایی نوین در جهان اسلام پرداخته و توضیح کوتاهی در خصوص آنهاارائه میکند، او عوامل خارجی را به این ترتیب تقسیم می کند: مستشرقان، گروههای تبشیری و گرایشهایی مانند اگزیستانسیالیسم، مدرنیسم، عقلگرایی افراطی در غرب و نظریات اشخاصی مانند: فروید، داروین و دورکیم را به عنوان مهمترین این موثرات خارجی بر می شمارد و شواهد بسیاری برای اثبات این تاثیرپذیری ارائه میکند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
نویسنده پس از بیان مثالهای گوناگون در اثبات تاثیر فرهنگ و تمدن غربی بر عقلگرایی نوین جهان اسلام در فصل سوم به بیان و بررسی نظرات معتزله معاصر در خصوص مسائل اعتقادی و اسلامی میپردازد که به این شرح میباشد:
در خصوص دین و منشا آن و توحید عقیده دارند که انسان در ابتدای ظهورش در زمین هیچ آشنایی با خدا و معبود نداشته است و بر اثر مرور زمان و با دیدن عظمت زمین و آسمان و قدرت زیاد موجودات اطراف خود و یا به خاطر ترس و یا جلب منفعت و دفع ضرر از خود به توتم پرستی و بعدها به عبادت الاهه های مختلف و بتها پرداخت و در اثر گذشت ایام هر قوم و قبیله ای برای خود خدایی انتخاب نمودند و به مرور برای قبول توحید آمادگی یافتند و همه اینها با تلاشهای فکری و استفاده از تجربیات گذشته صورت گرفت. و در خصوص انبیا به طور مثال عباس العقاد در کتاب ابراهیم ابوالانبیاء میگوید که ارسال انبیاء فقط در نسل عرب دیده شده و دیگر اقوام پیامبری نداشتهاند.
در خصوص ایمان به غیب نظرات عقلگرایان در نفی غیب و یا تاویل آن به امور محسوس را بیان میکند و نتیجه میگیرد که ایشان با انکار امور غیبی درصدد ضربه زدن به دین و ایمان مسلمانان هستند و در این راه جوانان و دانشجویانی که با فکر پیشرفت و آزادی از عقاید خرافی و غیبی منحرف شدهاند بیشتر درمعرض تاثیرپذیری از این افکار قرار دارند.
افکار ایشان در خصوص توحید ربوبی و اسماء و صفات الاهی که نویسنده معتقد است ؛ عقلگرایان نوین توحید ربوبی را قبول دارند اما لوازم و ملزومات آن را انکار میکنند و یکی ازمهمترین این لوازم که همانا اطاعت خدا وتسلیم شدن در برابر اوست را قبول ندارند و گوشههایی از عقاید ایشان را که بر خلاف توحید الاهی است را بر میشمارد:
ایشان مانند اسلاف خود از جهمیه و معتزله و شاعره و ماتریدیه، توحید را در توحید ربوبی واسماء و صفات منحصر میکنند و از توحید عبادی غافل هستند چنان که شیخ محمدعبده میگوید: (توحید علمی است که در خصوص اثبات وجود خدا و صفاتی که واجب است داشته باشد و یا نداشته باشد بحث میکند…)
نفی انتساب وحی به خداوند متعال و تلاش برای نسبت دادن وحی و شرایع الاهی به شخص نبی و تفسیر وحی و کلام بر اساس اصولی که با کلام بشری بررسی میشود.
ادعای این که برخی از احکام و حدود الاهی برای زمان معاصر مناسب نیستند مانند: حجاب و برخی حدود شرعی دیگر.
مقدم نمودن عقل بر شرع و کلام الاهی و امور غیبی و بزرگداشت بیش از اندازه عقاید دانشمندان و برتری دادن آن عقاید بر عقاید اسلامی.
دوستی و اعتماد، محبت و احترام و نیز تواضع و فروتنی برای غیر خدا و اشخاص غیر مومن مانند: فلاسفه غربی و دانشمندان غربی.
نویسنده بعد از بیان معنای لغوی و اصطلاحی وحی در اسلام، آرای مدرسه جدید معتزله در خصوص وحی و قرآن را چنین بیان میکند که مدرسه قدیم عقلگرایی در صدد تاویل و تحریف وحی بودند اما مدرسه جدید پا را از این هم فراتر نهاده و در صدد انکار وحی و انتساب آن به پیامبر اکرم میباشد و وحی را نتیجه تفکرات و احساسات درونی نبی اکرم شمرده و آن را جلوه ای از نبوغ ذاتی آن حضرت قلمداد میکنند و قضیه نزول فرشته وحی را امری غیر معقول و غیر قابل قبول میدانند و جملاتی از کتابهای امیرعلی و حسن حنفی که شائبه انتساب وحی به خود نبی اکرم را دارند را بیان میکند.
در خصوص قرآن و تاویل آن نیز مینویسد:عقلگرایان احترام قرآن را حفظ نکرده و آنرا آمیخته با اساطیر و داستانهایی که واقعیت نداشتهاند،میدانند و با آن مانند کتاب نویسندهای معمولی برخورد میکنند . و در مواردی که مطالب با عقل سازگار نباشند سعی در تاویل آیات قرآنی میکنند تا با علوم امروزی و محسوسات بشر قابل درک باشند.
نظرات عقلگرایان در باب نبوت و انبیاء و معجزات ایشان را این گونه بیان میکند:عقلگرایان نبوت را امری انسانی و شخصی دانستهاند که از صفای نفس و نیز نبوغ فوق العاده نبی نشات میگیرد و ارتباط آن با عالم ملکوت را نفی کرده و آن را نوعی از سحر و جادو قلمداد میکنند و بر همین اساس ادیان آسمانی را حاصل تلاش فکری و روحی انسان میدانند که تابع زمان و مکان مخصوص به خود میباشند که در زمانهای دیگر قابل نقد و بررسی هستند، او اشاره میکند که گروهی از عقلگرایان معتدل وجود دارند که وحی ونبوت را امری الاهی و آسمانی میدانند و به رسالت آسمانی بنی اکرم و دیگر انبیاء الاهی ایمان دارند. او در ادامه میگوید:عقلگرایان در صدد انکار معجزات هستند و با بیان این که معجزات با عقل سنخیت ندارند و توسط عقل قابل ادراک نیستند آنهارا مردود می شمارند و یا درصدد تاویل معجزات هستند. ایشان مانند معتزله قدیم و برخی از فلاسفه در صدد هستند تا تمام معجزات نبی مکرم اسلام غیر از قرآن را نفی کنند، چنان که محمد حسین هیکل نسبت دادن معجزات به پیامبر اسلام را ناشی از مبالغه مسلمانان اولیه جهت تقدیس و احترام به نبی اکرم دانسته است.
در مبحث ششم نویسنده نظر عقلگرایان جدید درخصوص شخصیت پیامبر اسلام را مورد بررسی قرار می دهد و برخی ازصفاتی که نویسندگان متجدد، به نبی اسلام نسبت میدهند را نقل میکند، صفاتی چون: پیام آور سوسیالیسم، پیام آور آزادی، پیام آور ناسیونالیسم عربی و یا پرچمدار ملت عرب، که در صدد هستند تا جنبه آسمانی و الاهی شخصیت پیامبر را مخدوش نموده و تمام سخنان نبوی و نیز قرآن کریم را اموری زمینی و انسانی تلقی کنند.
درمبحث هفتم نویسنده به بررسی سنت و حجیت آن و نیز سیره سلف نزد عقلگرایان نوین پرداخته و عقاید ایشان را مورد استقراء قرار داده، سپس به نقد آنهامیپردازد. او مینویسد بهترین موضع عقلگرایان درخصوص سنت و حجیت آن، شک در اصالت و توقف در حجیت آنهامیباشد و به طور خلاصه موضع ایشان را این گونه بیان می کند:
شک درصحت نقل روایات نبی اکرم توسط اصحاب و اعتقاد به تحریف سخنان نبوی.
شک در تمامی روایات نقل شده توسط راویان متاخر.
دعوت به تمسک قرآن که تنها منبع تشریع است که از تحریف به دور مانده است.
ادعای فساد و نقص در مقیاس های محدثان بزرگ در خصوص روایات.
ادعای عدم امکان برای حفظ و نقل صحیح روایات.
و در ادامه نمونههایی از رد احادیث توسط افرادی چون محمد احمد خلف الله، احمد امین، احمد زکی ابوشادی و دیگران ارائه میکند و مدعی میشود کسانی چون محمدعبده، محمود شلتوت، احمد امین، محمد الغزالی و محمد العماره معتقدند که اگر احادیث و روایات از نظر سند و دلالت صحیح هم باشند باز هم مفید علم ویقین نیستند و نمیتوان عقاید اسلامی را از آنهااخذ نمود. در خصوص صحابه و عدالت ایشان نیز عقلگرایان جدید را متهم به دشمنی و عداوت با اصحاب نبی اکرم نموده و می نویسد که این گروه ازعقلگرایان معتقدند که گروهی از اصحاب بعد از رحلت نبی اکرم دچار انحراف و فساد شدند و برای حکومت با یکدیگر درگیر شدند و به خونریزی پرداختند.
در مبحث هشتم و نهم به بررسی عقاید عقلگرایان جدید درخصوص ایمان به ملائکه و امور غیبی و نیز روز قیامت و اخبار قیامت میپردازد، نویسنده تاویل محمدعبده و رشیدرضا از جن به میکروب و باکتری را انکار امور غیبی میداند و نمونههایی دیگر از تاویل امور غیبی را ذکر میکند مانند: تاویل ملائکه به نظام و سنت های الاهی در اداره کائنات توسط ابی زید نویسنده کتاب «الهدایه و العرفان فی تفسیر القرآن بالقرآن» و نمونههای دیگر.
در خصوص روز قیامت و حوادث پیش از آن عقلگرایان میکوشند تا روایات نزول حضرت عیسی و خروج دجال و ظهور حضرت مهدی «عج» را رد کنند و یا تاویل نمایند و شبهاتی نیز در خصوص حساب و کتاب روز قیامت دارند که به شرح ذیل می باشند:
به گمان عقلگرایان بهشت و دوزخ و جهان آخرت روحانی است و انسان در آنجا آرزوهای خود را به دست میآورد.
برانگیخته شدن و حسابرسی برای روح است و جسمانی بودن قیامت را عقلا نمیپذیرند.
دنیا و آخرت، حساب و کتاب، عذاب و پاداش همه مربوط به این دنیا هستند و آنچه درقرآن و روایات آمده جهت تشویق و یا ترساندن است.
فلسفه وجود دنیای دیگر و آخرت چیزی است که بشر خود ساخته و یا ساخته و پرداخته گروهی از انسانهامانند پیامبران و علمای دین است تا حرکات و اعمال خود را توجیه کرده افراد ساده لوح را به خود جلب کنند.
در مبحث دهم به بیان اعتقادات نومعتزلیان در خصوص قدر الاهی و اختیار انسان بحث میکند و عمده عقاید ایشان را در این مساله بدین شرح بیان میکند:
عقلگرایان معتقدند که علت اصلی عقبماندگی امت اسلامی اعتقاده به قضا و قدر الاهی و ارجاع تمام امور به خداوند متعال میباشد.
انسان در تمام امور خویش اختیار و آزادی مطلق دارد و هیچ قدرتی نمیتواند در این اختیار تاثیر داشته باشد و اعتقاد به قضا و قدر الاهی این اختیار انسانی را محدود می کند.
اسلام برای آزاد کردن انسان از قید و بند قضا و قدر حاکم بر زندگی آمده است.
که عقاید ایشان در این زمینه بیشتر شبیه عقاید معتزله قدیم است، از این عقاید است سخن محمد احمد خلف الله که مینویسد: قرآن انسان را از ترس حوادث طبیعی که به صورت وهمی تفسیر میشد و تفسیر علمی نبود رها نمود چرا که انسانهاتمام حوادث و بلایای طبیعی را به خشم و غضب الاهی نسبت میدادند و از علل طبیعی و قانونهای حاکم بر طبیعت غافل بودند و یا محمد عماره در این خصوص سخن معتزله را قبول کرده و اهلسنت را مجبره نامیده است.
در مبحث یازدهم به بیان عقیده عقلگرایان در خصوص تشریع و احکام و منابع آن پرداخته و می نویسد این گروه در صدد هستند تا اصول و ضوابط اجتهاد سنتی را که توسط سلف امت پایهریزی شده را خدشهدار نموده و اصول و ضوابط جدیدی در این عرصه ابداع نمایند و ازتلاش کسانی چون سید احمد خان، شیخ شلتوت، محمد سلیم العواء، عبدالمنعم النمر، احمد کمال ابوالمجد و دیگران نام میبرد که دراین زمینه به فعالیت پرداختهاند و آثاری ارائه نمودهاند.
در مبحث دوازدهم به بیان سخنان و اعتقادات ایشان درباره دین اسلام میپردازد.
درفصل چهارم از کتاب به بررسی عقاید و اصول و روشهای عقلگرایان برای تحقیق در اسلام میپردازد و اصول روشی عقلگرایان معاصر را چنین بیان می کند:
مقدم داشتن عقل بر نصوص شرعی.
تشکیک و تاویل اصول عقیدتی و ادله آنها .
انحراف در استدلال و استفاده از استدلالات منابع غیر اسلامی.
انکار علوم شرعی.
تقدیس علوم مادی معاصر.
تمجید فرهنگ و زندگی غربی و تلاش برای گسترش آن در جامعه اسلامی.
فرق نگذاشتن و برتر ندانستن مسلمانان و غیر مسلمانان.
بنا نهادن پروژه سکولاریسم .
تلاش برای حیات دنیوی و غفلت از زندگی اخروی.
در ادامه به بیان و بررسی اهداف مدرسه عقلگرایانه جدید میپردازد و اهداف آنهارا چنین عنوان میکند:
تلاش برای جدا کردن بین دین و دنیا و ترویج سکولاریسم.