از سوی دیگر ممکن است مرحله احیا اتفاق بیفتد، اگر چه این قطعی است که این مرحله بدون تغییر کاملی در جاذبههایی که گردشگری بر اساس آنها شکل گرفته است، واقع نمیگردد. در حال حاضر دو راه برای آن وجود دارد: یکی افزودن جاذبههای دست ساخت است. راه دیگر استفاده از منابع طبیعی که قبلاً دست نخوردهاند است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
اگرچه چرخه حیات مقصد به صورت چارچوب بالا تدوین شده است، اما باید تأکید کرد که الزاماً همه مقاصد گردشگری تمام مراحل بالا را طی نمیکنند. همچنین پایان این نمودار پس از مرحله ثبات، به صورت باز نشان داده شده است، به طوری که (منحنی A)، نشان دهنده رشد و گسترش مجدد در نتیجه توسعه موفق است. (منحنی B) نشان دهنده اصلاح جزئی و سازگاری با سطح ظرفیت تحمل و حفاظت مستمر از منابع است که میتواند رشد مداوم در نرخ بسیار کاهشی را به دنبال داشته باشد. تعدیل مجدد به منظور استفاده از تمامی سطوح ظرفیتی، سطح با ثبات تری از بازدید را ممکن میسازد به طوری که بعداً قابل نگهداری باشد (منحنی C) استفاده بیش از حد ادامه از منابع، عدم تعویض گیاهان با سن بالا و کاهش رقابت پذیری با دیگر مناطق باعث کاهش بازار منطقه میشود (منحنی D). در نهایت، جنگ، بیماری و دیگر حوادث باعث کاهش بسیار سریع تعداد بازدیدکنندگان میشود که بازگشت به سطح بالایی از بازدید مجدد را غیرممکن میسازد. اگر این کاهش برای مدت طولانی ادام پیدا کند، منطقه جذابیت خود را برای بازدیدکنندگان بعد از حل مسائل به وکد آمده از دست خواهد داد.
تفاوت فرهنگی بیشتر در مقصدی که در مراحل اولیه توسعه خود قرار دارد، میتواند به شکلگیری اثرات منفی اجتماعی و فرهنگی درک شده بیانجامد و توسعه را از مسیر اصلی خود منحرف کند.
۳-۲-۲- تعامل جامعه میزبان با گردشگران بر اساس تئوری تبادل اجتماعی (Social Exchange Theory)
ارتباط و تعامل متقابل بین میهمان و میزبان در صنعت جهانگردی، امری بدیهی است. این ارتباط، تبادل فرهنگی را به همراه دارد. در این میان، نظریه تبادل اجتماعی یکی از نظریههایی است که با ارائه یک چارچوب برای این تبادل، به درک بهتر این تعامل و تبادل بین میزبان و میهمان کمک میکند. تئوری تبادل اجتماعی در جامعه شناسی و انسان شناسی ریشه دارد و در زمینه کسب و کار به طور وسیعی پذیرفته شده است. هسته اصلی این نظریه را این فرضیه تشکیل میدهد که میتوان زندگی اجتماعی را به عنوان یک تبادل منابع و پاداشهای در قبال آنها، بین بازیگران این تبادل در نظر گرفت. با وجود اینکه دیدگاههای مختلفی درباره نظریه تبادل اجتماعی ظهور کردهاند، رویکرد اصلی آن یک سری تعاملات که به ایجاد تعهد اجتماعی می انجامد را شامل میشود (کولسون[۳۲]، ۲۰۱۴). طبق این نظریه شکلگیری روابط به عنوان مجموعهای از گامها توصیف شده که با تعامل اولیه بین اعضا شروع میشود. این تعامل اولیه به دنبال یک سری تبادلها انجام میشود که در آن افراد، دیگری را مورد بررسی قرار میدهند تا درباره اینکه آیا آنها میتوانند اجزای ارتباطی اعتماد، احترام و وظیفه متقابل را جهت شکل گیری تبادل با کیفیت بالا بسازند، تصمیم بگیرند. در مورد گردشگری، ساکنان، گردشگری را بر اساس منافع یا هزینههای حاصله درک شده در عوض خدماتی که عرضه میکنند، ارزیابی میکنند. این که ساکنان محلی، مجموع هزینهها و منافع حاصل از گردشگری را چگونه ارزیابی میکنند، بر نحوه نگرش آنها نسبت به گردشگری تأثیر خواهد گذاشت. این دیدگاه بیان میکند که تعاملات زمانی رضایتبخشتر و پایدارترند که مبادله به مثل وجود داشته باشد و پاداش برای هر همکاری کم و بیش یکسان باشد. زمانی که دو نفر با هم در تعامل هستند، مبادله پاداش یا تنبیه بین آنها انجام میگیرد. در بعضی موارد ممکن است این کار کاملاً عمدی باشد؛ اما بسیاری اوقات، بدون توجه و آگاهی به تبادل پاداش یا به تبادل عوامل ناخوشایند پرداخته میشود. نظریه تبادل اجتماعی، تعامل میان فردی را بر مبنای سود و زیان آن برای هر شیوه احتمالی تعامل تحلیل میکند. نظریه تبادل اجتماعی به ویژه برای موقعیتهای داد و ستدی که در آنها دو طرف علیرغم علایق متفاوت خود باید به یک توافق مشترک دست یابند، مفید است(کریمی، ۱۳۸۹). مشابه همه تئوریهای رفتاری، تئوری تبادل اجتماعی نقدهایی را به دنبال داشته است. به این موضوع میتوان اذعان کرد که شبکه تعاملات اجتماعی آنقدر وسیع است که احصای همه متغیرهای دخیل و مؤثر بر آن تقریباً غیر ممکن است. تئوری تبادل اجتماعی، مشابه دیگر چارچوبهای اجتماعی، میتواند محدودیتهایی داشته باشد. نظریه تبادل اجتماعی پیشبینی میکند، در طول زمان، روابط با ایجاد اعتماد از طریق رضایت، همکاری و ارزشهای مشترک تقویت میشوند (لی و همکارن[۳۳]، ۲۰۱۴). نظریه تبادل اجتماعی پیشنهاد میکند که قابل اعتماد بودن منبعی مهم است که اغلب به عنوان ادراکات از توانایی، خیرخواهی و همپیوندی تعبیر میشود و بیان میکند که از آنجا که تبادل اجتماعی نیاز به یک اعتماد دوطرفه دارد، مشکل اولیه اثبات قابلیت اعتماد خود است (زاپاتا و همکارن[۳۴]، ۲۰۱۳). این قابلیت اعتماد زمانی به وجود میآید که طرفین به درک صحیحی از یکدیگر دست یابند. چارچوب نظریه تبادل اجتماعی به شناسایی بهتر ادراکات جامعه میزبان از گردشگران و اثرات فرهنگی اجتماعی گردشگری کمک میکند.
۴-۲-۲- توانمند سازی جامعه میزبان
توانمندسازی جامعه میزبان، در راستای توسعه صنعت گردشگری هماهنگ با نیازها و خواستههای جوامع میزبان به طوری که برای آنها قابل پذیرش باشد، سیستم اقتصادشان را نسبت به سایر نظامهای اقتصادی مقاومتر کند و باعث اختلال در فرهنگ، سنتها و باورهای رایجشان نشود، عمل میکند. اگر ساکنان مقصد در فرایند توسعه مشارکت داده نشوند، اجرای برنامههای توسعهای که حتی به بهترین نحو برنامه ریزی شده باشند، توسط افرادی که میتوانستند پیشبرنده آن باشند، جلوگیری خواهد شد. گردشگری متکی به حسن نیت و همکاری مردم جامعه میزبان است، زیرا آنها بخشی از تجربه گردشگری میباشند. اگر توسعه و برنامهریزی متناسب با خواستهها و ظرفیت جامعه میزبان نباشد، مقاومت و خصومت میتواند به پتانسیلهای گردشگری منطقه صدمه بزند. در رویکرد برنامهریزی جامعه محور، بخشهای عمومی و خصوص، جامعه میزبان، نمایندگان کسب و کارها و گروههای فشار، همگی به عنوان ذینفعانی وابسته به یکدیگر دیده میشوند که در دامنهای پیچیده و پویا از گردشگری فعالیت میکنند که هیچ فرد یا گروهی به تنهایی قادر به حل مسائل استراتژیک گردشگری بدون همکاری دیگر بخشها نخواهد بود(ضرغام بروجنی، رسولی و کهزادی، ۱۳۹۰). توانمندسازی در گردشگری در بخشهای اقتصاد، روانشناسی، اجتماع و سیاست صورت میگیرد. توانمندسازی اقتصادی، به بهرمندی مالی جوامع میزبان از گردشگری می انجامد. توانمند سازی روانی برای افزایش عزت نفس و غرور در فرهنگهای محلی، دانش سنتی و منابع طبیعی، حیاتی است. توانمندسازی اجتماعی به حفظ تعادل اجتماعی جامعه میزبان کمک میکند و قدرت سوق دادن همکاریهای به سوی موضوعات مهم مانند آموزش و بهداشت را دارد و به انسجام اجتماعی برای داشتن یک گردشگری موفق کمک میکند (تیموتی[۳۵]، ۲۰۰۲). توانمندسازی سیاسی نیز منجر به حق انتخاب جامعه و ابراز نظرات و نگرانیهایشان در مورد طرحهای توسعه میگردد. توانمندسازی سیاسی واقعی مستلزم آن است که سازمانها و گروههایی که پروژههای گردشگری را آغاز میکنند، به دنبال کمک گرفتن از اعضای جامعه و سایر ذینفعان در تصمیم گیریها باشند. توانمندسازی جوامع میزبان در رویکرد برنامه ریزی جامعه محور گردشگری، دو بعد «مشارکت در تصمیمگیری» و «بهرهمندی جامعه از مزایای گردشگری» را در برمیگیرد.
مشارکت در تصمیمگیری به این معنا که ساکنان این فرصت را داشته باشند که خواستهها و نگرانیهایشان را از توسعه گردشگری بیان کنند و به فرایند برنامهریزی گردشگری با تجربه و تخصصشان به لحاظ بومی بودن و آشنایی با شرایط فرهنگی و اجتماعی منطقه، کمک کنند. به لحاظ فرهنگی، مشارکت جوامع در تصمیمگیری به لحاظ اینکه منطبقتر با سنن فرهنگی جامعه و تقویت کننده غرور ملی است، اهمیت دارد. وقتی کنترل تصمیمات در دست نیروهای خارجی باشد، انسجام اجتماعی و روح همکاری کاهش مییابد، و شیوههایی مانند رقابت ناسالم و فردگرایی به جای تاکید سنتی بر رفاه گروهی جای میگیرند. به دلایل هماهنگی، برابری و رشد همه جانبه، برنامه ریزی گردشگری همچنین باید سایر ذینفعان، علاوه بر ساکنان، از جمله گروههای فشار، سازمانهای دولتی، انجمنها و سازمانهای غیر دولتی را نیز در برگیرد.
بخش دیگر گردشگری جامعه محور، مشارکت و بهره مندی از منافع حاصل از گردشگریست که بدین معناست که ساکنان شخصاً از توسعه صنعت گردشگری بهرهمند گردند. برنامهریزی گردشگری جامعه محور همچنین باید شامل ایجاد فرصتهایی برای کسب و کارهای ساکنان جامعه میزبان و اشتغال در بخشهای مربوط به گردشگری، کسب مهارت و آموزش در مورد نقش و اثرات گردشگری در منطقه آنها باشد (تیموتی و توسان[۳۶]، ۲۰۰۳). از آنجا که کسب و کارهای محلی کوچک مقیاس مشارکت محلی بیشتر و حساسیت فرهنگی و اکولوژیکی بیشتری را میطلبد، در گردشگری از نمونههای توانمندسازی جامعه میزبان است.
۵-۲-۲- ظرفیت سازی اجتماعی جامعه میزبان
نقش حیاتی گردشگری در حمایت از توسعه منطقهای هم در ادبیات دانشگاهی و همچنین در ادبیات حرفهای گردشگری به خوبی منعکس شده است. همچنین، در ادبیات مربوطه به توانایی مقاصد در تحقق و بهره مندی از جنبههای مثبت توسعه گردشگری در کنار به حداقل رساندن و کنترل اثرات منفی آن اشاره شده است. عوامل عمده مؤثر در رابطه با اثرات منفی گردشگری، مواردی از قبیل فقدان ظرفیت کارآفرینی محلی برای بهره مندی از فرصتهای کسب و کاری گردشگری، درک ناکافی از بازارهای گردشگری و آگاهی محدود جوامع از گردشگری و اثرات آن را در برمی گیرد. این فقدان آگاهی جوامع در مورد گردشگری، منجر به محدودیت جامعه محلی در پیشبرد گردشگری، برنامهریزی و هماهنگی محدود و ناکارآمد و مشارکت ناکافی ذینفعان محلی میگردد (باتلر[۳۷]، ۲۰۱۰). به منظور پرداختن به این مسائل، ظرفیت جامعه به عنوان مفهومی کلیدی که در جوامع مقصد گردشگری باید ساخته و توسعه داده شود، مطرح شده است. ظرفیت تحمل در گردشگری، حداکثر ظرفیت یک مکان و یا منطقه برای حفظ فعالیتهای گردشگری بدون کاهش در کیفیت تجربه بازدید کننده از محیط است. همچنین، ظرفیت تحمل دارای ابعاد فیزیکی، اجتماعی (ادراکی) و زیست محیطی میباشد که معمولاً در قالب تعداد کاربران همزمان مثلاً یک جاذبه تاریخی، ساحل یا مجتمع تفریحی بیان میشود (مدلیک[۳۸]، ۲۰۰۳). از بعد اجتماعی، ظرفیت تحمل، سطحی از رشد گردشگری است که ساکنان محلی عدم تعادل در هزینههای غیر قابل قبول اجتماعی توسعه گردشگری را ملاحظه نمایند. از این بعد ظرفیت تحمل زمانی به آستانه خود میرسد که ساکنان محلی یک حوزه، به خاطر این که گردشگری درحال تخریب محیط، تهدید فرهنگ محلی، در حال ایجاد ازدحام و شلوغی و سایر اثرات نامطلوب است، به افزایش شمار گردشگران تمایلی نداشته باشند. از جمله شاخصهای کلیدی در بررسی آستانه ظرفیت تحمل مقاصد گردشگری، نحوه نگرش جامعه میزبان به گردشگری و اثراتی که آنها درک میکنند، میباشد(رهنمایی، فرهودی، دیتمان و قدمی، ۱۳۸۷).
با توجه به اینکه یکی از موضوعاتی که توسعه موفق گردشگری در جامعه میزبان در گرو آن میباشد، ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میباشد و این ظرفیت تحمل در صورتی که وجود ندارد، باید ایجاد شود و یا در صورت وجود، باید ارتقا داده شود، سازمانهای بسیاری بدین منظور برای توسعه ظرفیت جوامع بر روی یادگیری، نوآوری و دانش، به سرمایه گذاری پرداختهاند. از طریق توسعه جوامع و گردشگری، آنها برای رسیدن به اهدافی از قبیل مشارکت محلی در توسعه و طرحهایی با سرمایهگذاری محلی و دیگر منابع عمومی، در جامعه ظرفیت سازی میکنند. همچنین این ظرفیتسازی در گردشگری به منظور توانمندسازی جوامع در برآوردن نیازهای صنعت گردشگری و توسعه موفق آن، صورت میگیرد. در مورد گردشگری، تمرکز بر ظرفیت سازی و آموزش جامعه به منظور کمک به همه ذینفعان (دولتها، بومیان و جوامع محلی) برای تجزیه و تحلیل و تفسیر اطلاعات پایه و ارزیابی اثرات میباشد. به منظور اینکه توسعه ظرفیت تحمل مؤثر باشد، راه حل منطقی این است که کار به صورت مشارکت جامعه میزبان انجام شود و نیازمندیهای جامعه میزبان در سطح محلی ایجاد شود. با این حال، مشابه همه عناصر دیگر مرتبط با توانمند سازی، محدودیتهایی برای دستیابی کامل به ظرفیتسازی جامعه که به طور عمده بستگی به حال و گذشته جامعه و تلاشهای ظرفیت سازی انجام گرفته در گذشته دارد، وجود دارد. با توجه به این که توسعه ظرفیت تحمل یکی از عناصر توانمند سازی است، حمایت سطوح سیاستگذاری بالاتر جوامع سطوح عمومی را میطلبد (بیتون[۳۹]، ۲۰۰۶). شماری از مفاهیم مختلف برای ارزیابی ظرفیت جوامع و الزامات ساخت ظرفیت محلی مطرح شدهاند که شامل، نگرش مثبت، آگاهی و اطلاعات، مهارت، تحصیلات و آموزش، دسترسی به منابع، اشتراک، رابطه و همکاری، فعالیتهای مدنی، مشارکت و حضور، مهارتها و فرایندهای حل تعارض، چشم انداز مشترک، پشتیبانی محلی و ارتباطات میشود. علاوه بر موارد قبل، به موضوعات رهبری، آموزش و تحصیلات، برنامهریزی و همکاری، زیرساختها و تسهیلات گردشگری، مشارکت مثبت و انجام هماهنگی بین سازمانهای غیر دولتی، بخش خصوصی، سازمانهای دولتی و مردم محلی و آگاهی مردم محلی در مورد گردشگری، نیز اشاره شده است (بنت و همکارن[۴۰]، ۲۰۱۲). این دامنه وسیع از مفاهیم خود بیانگر این موضوع است که ابزاری که دارای مقبولیت عمومی در بین پژوهشگران این حوزه باشد، برای ارزیابی ظرفیت مشارکت جوامع در توسعه گردشگری، مشخص نشده است. با این حال با توجه به مفاهیم اشاره شده در ادبیات این حوزه، آنچه مشخص است این است که در راستای توسعه گردشگری نیاز به رعایت ظرفیت محلی در توسعه، ظرفیت سازی و توانمندسازی جامعه محلی است و با توجه به اینکه حمایت و مشارکت در گردشگری متأثر از ادراک جامعه محلی از پیامدهای اجتماعی فرهنگی توسعه گردشگری است، نیاز به ظرفیت سازی در بعد اجتماعی میباشد.
۳-۲- اثرات گردشگری
اثرات گردشگری حاصل تعاملات پیچیده میان مقصد، صنعت و گردشگران است و در آن فضاهای گسترده و پویای اقتصادی، اجتماعی و سیاسیای که رخ میدهد، باید بررسی شود و معمولاً تحت سه عنوان کلی اثرات اقتصادی، اثرات کالبدی (زیست محیطی) و اثرات اجتماعی- فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرند(شارپلی و تلفر، ۱۳۹۱). اثراتی که صنعت جهانگردی بر جامعه میگذارد میتواند به صورت فیزیکی، اقتصادی و فرهنگی- اجتماعی باشد. از آنجا که معمولاً رهآوردهای صنعت جهانگردی بسیار پیچیده و به یکدیگر وابستهاند، بنابراین اغلب، هر یک از این اثرات در بیش از یک طبقه یا گروه قرار میگیرد(چاک و فایوسولا، ۱۳۷۷). اثرات اجتماعی و فرهنگی شامل تعداد زیادی از اثرات مشاهده شده، ناشی از گردشگری که از سوی ساکنان درک شده، میباشد (کرامپتون و آپ[۴۱]، ۱۹۹۴). گرچه میتوان بیان کرد که تمایز روشنی بین پدیدههای اجتماعی و فرهنگی وجود ندارد و بسیاری از نظریه پردازان اثرات اجتماعی - فرهنگی را در زمینهای وسیع طبقه بندی میکنند.
۱-۳-۲- اولویت بندی اهیمت اثرات
اینکه کدام یک از اثرات، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی – اجتماعی اهمیت بیشتری دارند، میتوان بیان کرد که هرکدام در جایگاه خود دارای اهمیت بسزایی در توسعه پایدار دارند و شاید نتوان بدون در نظر گرفتن یک مورد مطالعه خاص با هدفی مشخص در مورد آنها قضاوت نمود، لیکن از نقطه نظر مشارکت و حمایت جامعه میزبان از توسعه گردشگری که برخاسته از ادراک آنان از اثرات گردشگری در منطقه است، در تحقیقی که استایلیدس و همکاران در منطقه کاوالا در انجام دادند، نشان دادند که در این منطقه نقش اثرات اجتماعی و اقتصادی نسبت به اثرات زیست محیطی در شکل دادن حمایت ساکنین از توسعه گردشگری بیشتر است. آنها دلایل مختلفی را در توضیح این موضوع بیان کردهاند، از جمله اینکه این منطقه در مرحله اولیه از توسعهاش است و دوم اینکه موضوعات اقتصادی برای افراد منطقه ملموستر و مورد توجهتر است (استایلیدیش[۴۲]، ۲۰۱۴). هدف از بیان نتیجه پژوهش آنها در این پژوهش این بود که شاید بتوان بیان کرد که اثرات فرهنگی – اجتماعی به این دلیل که به طور مستقیم با وجه انسانی و افراد جامعه میزبان سروکار دارد، در ارزیابی نسبت به توسعه گردشگری سریعتر خود را نشان داده و مسیر توسعه را جهت میدهد.
۲-۳-۲- دسته بندی اثرات گردشگری
۱-۲-۳-۲- اثرات اقتصادی گردشگری
توسعه فیزیکی گردشگری با گسترهای از اثرات محیطی و اقتصادی همراه است و آثار این توسعه بر مناطق میزبان بیش از هرچیز خود را درفرایندهای توسعه اقتصادی و کالبدی نشان میدهد؛ اما پیوند آن با مباحث اقتصادی، قطعی و انکارناپذیر است(ویلیامز، ۱۳۸۸). گردشگری به طرق مختلف اثرات مثبتی در افزایش رشد اقتصادی بلند مدت داشته است. اول، گردشگری باعث کسب ارز خارجی قابل توجه شده است، اجازه پرداخت برای کالاهای سرمایهای وارداتی و یا ورودیهای اساسی مورد استفاده در فرایند تولید را میدهد. دوم، گردشگری نقش مهمی در ارتقای سرمایهگذاری در زیرساختهای جدید و رقابت بین شرکتهای محلی و شرکتهای کشورهای توریستی دیگر دارد. سوم، گردشگری سایر صنایع اقتصادی را از طریق اثرات مستقیم، غیر مستقیم والقایی به حرکت میاندازد. چهارم، از اثرات گردشگری بر جامعه میزبان این است که منجر به ایجاد اشتغال و افزایش درآمد میشود و همچنین به عنوان مورد پنجم، گردشگری میتواند باعث بهره برداری مثبت اقتصادهای در مقیاس شرکتهای ملی شود (فرانز و همکاران[۴۳]، ۲۰۱۱). از مزایای اقتصادی غیر مستقیم جهانگردی میتوان از فعالیتهای ساختمانی، صنایع دستی هنری، کشاورزی باغداری، ماهیگیری، خدمات و کالاهای مصرفی نام برد. توسعه و بهبود تجهیزات زیربنایی مانند جادهها، خطوط ارتباطی و سیتم حمل و نقل از دیگر موارد آن میباشد(الوانی و پیروز بخت، ۱۳۸۵). مزایای اقتصادی ناشی از گردشگری در ارتباط با جامعه میزبان جبران خسارتهای وارده به مردم محلی که به تحمل بسیاری از هزینههای غیر مستقیم ناشی از محدودیتهای استفاده از زمین در ارتباط با وضعیت حفاظت از یک منطقه خاص را در بر میگیرد (مایر و همکاران[۴۴]، ۲۰۱۰). گرچه همچنین میتواند اثرات منفی از قبیل، افزایش وابستگی به سرمایهگذران و شرکتهای خارجی، ایجاد بی ثباتی و ضعف در بازار کار و تغییر جهت سرمایه گذاری از سایر مناطق توسعه یافته را به همراه داشته باشد، لیکن در تحقیقات انجام گرفته بیشتر به اثرات مثبت اقتصادی و برجسته کردن آنها پرداخته شده است. گرچه با دیدگاه سیستمی، اقتصاد گردشگری همانطور که اشاره شد، جدا از مجموعه دیگر فعالیتها و صنایع اقتصادی نیست و متأثر و تأثیرپذیر است. همچنین در مورد اثرات منفی و مثبت آن بر روی جامعه میزباننیز میتوان اشاره کرد که فعالیتهای اقتصادی جامعه و مردم محلی و میزبان گردشگری بر اقتصاد گردشگری اثرگذار و متأثر نیز میباشد. در مجموعه، در هم تنیدگی فعالیتهای اقتصادی حول محور گردشگری با دیگر شاخصهای اقتصادی به حدی است که به عنوان مثال رشد اقتصادی موجب رشد گردشگری و افول اقتصادی موجب افول گردشگری است. از ان رو تقویت ارتباط بین گردشگری و سایر بخشهای اقتصاد اهمیت زیادی دارد(نجفی اسدالهی و رضا زاده، ۱۳۸۹).
۲-۲-۳-۲- اثرات زیست محیطی گردشگری
توسعه گردشگری مانند همه انواع توسعه نشان داده است که میتواند اثرات مثبت و منفی بر روی محیط زیست جامعه میزبان داشته باشد. توسعه گردشگری و زیرساختهای مورد نیاز این صنعت، اثرات مستقیم و غیر مستقیم قابل توجهی روی سواحل، جنگلها و دیگر منابع طبیعی داشته است. اثرات آن روی اکوسیستم از طریق افزایش جنگلزدایی، فرسایش، افزایش جریان آلایندهها و مواد اضافی آلوده کننده در آبهای ساحلی و زیرزمینی، آلودگیهایی که مانع نور خورشید و در نتیجه آسیب به گیاهان میشوند، گسترش پیدا کرده است (دویرون و ویسنبرگر[۴۵]، ۲۰۱۴). گردشگری به مراتب بیش از آنکه تیرویی برای تقویت محیط باشد، نشان داده است که میتواند مهمترین عامل ایجاد مشکلات زیست محیطی است و از پتانسیل بالایی برای تخریب منابعی برخوردار است که به آنها متکی است. در نتیجه امروزه توجه بیشتری معطوف به درک اثرات محیطی گردشگری و ایجاد اشکال پایداری از توسعه گردشگری شده است(ویلیامز، ۱۳۸۸). گردشگری خود باید هماهنگ با بخشی از محیطهای طبیعی و فرهنگی و انسانی باشد تا تعادل بین آنها را حفظ کند، زیرا بخش عظیمی از فعالیتهای تف فعالیتهای یمی ا را حفظ کندنتیجه آسیب به گیاهان میتوجهی روی گردشگری اثرگذار و متأثر نیز مییع اقتصادی نیست و ریحی به طور مستقیم به منابع طبیعی در مقصد وابسته است. اثرات محیطی تأثیر مستقیمی بر کیفیت زندگی جامعه میزبان دارد و لذا به طور مستقیم در ارتباط با نوع نگرش و برخورد جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری خود را نشان میدهد. استفاده بیش از حد از منابع طبیعی مناطق میزبان، انحصاری و محدود شدن مناطق بکر در جهت استفاده گردشگران و افزایش هزینه دسترسی به این منابع برای جامعه میزبان، در نتیجه توسعه گردشگری، باعث بازخوردهای منفی از سوی جامعه میزبان میشود. افزایش انواع آلودگیها و تخریب منابع طبیعی، افزایش پراکندگی زباله در جنگلها و افزایش ترافیک شهری و بین شهری در روزهای تعطیل، تغییر کاربری اراضی شهری و روستایی نارضایتی ساکنان منطقه میزبان را به دنبال دارد(باباخانزاده، ۱۳۹۲) که به نظر میرسد حتی موضوعاتی مانند پارکهای ملی که در راستای برقراری تعادل ایجاد شده است نیز نتوانسته در راستای گردشگری پایدار به طور کامل با موفقیت گام بردارد و نارضایتیهایی را از سوی جامعه میزبان به دنبال داشته است. به عنوان مثال مایر بیان میکند که مخالفت محلی از ویژگیهای مشترک در طراحی پارکهای ملی جدید، به ویژه در مناطق پر جمعیت در اروپا است. این مخالفت با وجود ایجاد مزایایی برای جوامع محلی مانند دسترسی آسان به طبیعت بکر از طریق مسیرهای دوچرخه سواری و پیاده روی، مسیرهای پیاده روی به منظور تفریح و سرگرمی، بهبود کیفیت زیست محیطی و زیبایی مناظر، رخ میدهد (مایر و همکارن، ۲۰۱۰). بنابراین، هرگونه اقدام در راستای توسعه پایدار زیست محیطی همانطور که اشاره شد برای موفقیت نیاز دارد تا با یک رویکرد سیستمی جامعه میزبان را نیز مدنظر قرار قرار دهد و تنها با فراهم آوردن تک بعد مزایایی برای جامعه میزبان که با دیگر منافع آنها در تضاد باشد نمیتوان به موفقیت دست یافت. لذا داشتن رویکردی سیستمی به مدیریت توسعه پایدار گردشگری میزان موفقیت آن را افزایش میدهد.
۳-۲-۳-۲- اثرات اجتماعی – فرهنگی گردشگری
مقصود از اثرات اجتماعی تغییراتی است که در زندگی مردم جامعه میزبان رخ میدهد و این تغییر بیشتر به سبب تماس مستقیم اهالی و ساکنان آن دیار و جهانگردان صورت میگیرد. مقصود از اثرات فرهنگی نیز تغییراتی است که در هنر، عادات، رسوم و معماری مردم ساکن جامعه میزبان رخ میدهد، این تغییرات بلندمدتتر است و در نتیجه رشد و توسعه صنعت جهانگردی رخ خواهد داد. از آنجا که نتیجه یا رهآورد صنعت جهانگردی موجب تغییراتی در زندگی روزانه و فرهنگ جامعه میزبان میشود، اصطلاح «اثرات اجتماعی-فرهنگی» را به معنی تغییراتی به کار میبرند که در تجربههای روزانه، ارزشها، شیوه زندگی و محصولات هنری و فکری جامعه میزبان رخ میدهد(چاک و فایوسولا، ۱۳۷۷). نتایج ارزیابیهای متعددی بیانگر این موضوع است که گردشگری هم اثرات مثبت و هم اثرات منفی بر روی جوامع میزبان و فرهنگشان برجای میگذارد. برخی مطالعات با نشان دادن رفاه اقتصادی حاصل از گردشگری و بیان اینکه گردشگری به ارزشهای اصیل فرهنگ بومی توجه میکند، بر این موضوع که گردشگری به پایداری جامعه محلی کمک میکند، تأکید میکنند. برخی مطالعات نیز با بیان اینکه گردشگری اقتصاد محلی را به هوی و هوس مصرف کنندگان گردشگری وابسته میکند و آسیبهای اجتماعی حاصل از گردشگری، تعامل جامعه میزبان و گردشگر را به طور بالقوه زیانآور تلقی میکنند.
۴-۲-۳-۲- تعریف فرهنگ
در اینجا یکی از دسته بندیهایی که در مورد تعاریف فرهنگ صورت گرفته است ارائه شده است (جدول ۱-۲) و مشاهده میشود که فرهنگ ابعاد مختلفی دارد و آن را میتوان از ابعاد مختلفی تعریف کرد و در واقع این تعریف که (فرهنگ یعنی همه چیز) و اینکه جاذبه اصلی گردشگریست را شاید بتوان در این گستردگی تعاریف مشاهده کرد(همایون، ۱۳۹۱) و در اینجا اهمیت دارد که با یک نگاه سیستمی مشخص میشود که تغییر در فرهنگ ولو از یک بعد، باعث تغییر در فرهنگ از ابعاد دیگر نیز میشود، اما الزاماً این تغییر را نمیتوان تغییر منفی تلقی کرد. ولی چه بسا تغییر مثبتی در یک بعد از فرهنگ، دارای اثراتی منفی در بعد دیگر آن باشد و یا فی نفسه تغییری منفی از نگاه از بعد دیگر به فرهنگ باشد.
جدول ۱-۲- تعاریف مختلف فرهنگ (بادلی، ۱۵: ۱۹۹۴) - [۴۵] | |
موضوعی | فرهنگ، منطبق با موضوعات متعددی از جمله سازمان اجتماعی، مذهب یا اقتصاد است. |
تاریخی | فرهنگ، میراث اجتماعی و سنتهایی است که به نسلهای آتی منتقل میشود. |
رفتاری | فرهنگ پدیده ای است مشترک بین افراد جامعه، رفتار انسانی آموخته شده و روش زندگی. |
هنجاری | فرهنگ عبارت است از آرمانها، ارزشها یا قواعدی برای زندگی. |
کارکردی | فرهنگ روشی است که براساس آن انسانها مشکلات خود را برای انطباق با محیط یا زندگی، با یکدیگر حل میکنند. |