۹/۵
۳/۱۱
مأخذ:WTTC,1994)).
۲ – ۱۳ – ۱ – ۵ - سایر آثار
علاوه بر مواردی که در بالا توضیح داده شد به عواملی مانند: جریان سرمایه ها، توازن حساب، دولت، انباشت سرمایه ها، سرمایه گذاری یکی از بزرگترین آثار اقتصادی صنعت گردشگری اشاره کرد.
۲ – ۱۳ – ۱ – ۶ - آثار منفی
اگر بخواهیم تنها از آثار مثبت اقتصادی ناشی از گردشگری برای کشورهای پذیرا سخن بگوییم دچار وهم و خیال شده ایم. در ذیل به دو عاملی که در بعضی مناطق به صورت عامل منفی ظاهر شده اند اشاره می کنیم:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
الف- منافع دروغین مالی در صورت سرمایه گذاری خارجی
در کشور های در حال توسعه برای پذیرایی از جهانگردان و ساخت مهمانسراها و تجهیزات آنها، ایجاد توقفگاهها و پایانه های مجهز و ایجاد مکان هایی برای تفریح و خوشگذرانی معمولاً از سرمایه گذاران خارجی استفاده می شود. بدیهی است که در این میان از جهانگردی درآمدی کسب خواهد شد اما چه کسی یا چه کسانی از آن بهره مند می شوند؟
باید گفت در چنین حالتی سرمایه، حالت دورانی پیدا می کند. یعنی سرمایه گذار خارجی سرمایه ی خود را در عالیترین شرایط و در بهترین و خوش آب و هواترین مناطق کشور در حال توسعه سرمایه پذیر به کار می اندازد و از گردشگران سود کلانی به دست می آورد و به کشور متبوع خود می فرستد.
ب- کاهش توان خرید جمعیت بومی
اگر در طرح های توسعه گردشگری همه امکانات بالفعل در نظر گرفته نشود، ورود انبوه گردشگران، کاهش چشمگیر توان خرید بخش مهمی از جمعیت بومی را به دنبال دارد، زیرا به علت کمبود مواد وکالاها مصرفی که مورد تقاضای شدید واحدهای گردشگری است، بالا رفتن قیمت ها را در پی دارد. ورود بدون برنامه ریزی و پیشبینی نشده گردشگران موجب بالا رفتن بهای زمین و بسیاری از کالاها از جمله فراورده های غذایی، لوازم منزل و صنایع دستی می شود و ارزش خدمات را نیز به شدت بالا می برد. افزایش بهای ارزاق، حمل و نقل، کرایه منزل و … در فصول گردشگری در شهرهای شمالی ایران نمونه روشنی از این مورد است.
۲ – ۱۳ – ۲ - تأثیرات اجتماعی، فرهنگی صنعت گردشگری
هر جا و مکانیکه در آن به روی گردشگران گشوده می شود، تحت تأثیر گردشگران تغییرات و تحولات فراوانی به خود می بیند. در ذیل به برخی آثار مثبت و منفی اجتماعی و فرهنگی گردشگری اشاره می شود:
۲ – ۱۳ – ۲ – ۱ - آثار مثبت
- گردشگری راهی برای تنش زدایی و ایجاد تفاهم بین المللی.
- تأثیر گردشگری بر محیط زیست انسانی و طبیعی و تأثیر گردشگری بر فضای مردم جهانگرد پذیر.
- تأثیر گردشگری بر عمران و آبادانی شهرها.
- گردشگری عامل زنده نگه داشتن سنت ها و آداب و رسوم گذشته.
- گردشگری عامل حفظ آثار تاریخی.
۲ – ۱۳ – ۲ – ۲ - آثار منفی
- به ابتذال کشیدن مقدسات، باورها و همشکل سازی.
- گردشگری و سوداگری.
- تأثیر نامطلوب گردشگری بر طبیعت(آلودگی جنگل ها، پارک ها، دشت ها و دریا ها).
- آلودگی هوا و آلودگی صوتی.
- گردشگری و کشتار انسانها(تصادفات شدید رانندگی در ایام تعطیل)(اکبری و کلباسی،۱۳۸۱: ۱۱).
۲-۱۴- آثار محیطی صنعت گردشگری
رابطه بسیار نزدیکی بین گردشگری و محیط زیست وجود دارد که سه شکل آن به شرح زیر است :
۱- بعضی از اشکال محیط زیست فیزیکی جاذبه ای برای گردشگران محسوب می شوند .
۲- تسهیلات و زیربناهای گردشگری بخشی از محیط زیست ساخته شده را تشکیل می دهند .
۳- توسعه گردشگری و استفاده گردشگران از یک ناحیه اثرات زیست محیطی ایجاد می کند .
اثرات زیست محیطی گردشگری عمدتاً به این دلیل است که در محیط هایی که حساس و شکننده است این فعالیت توسعه یافته است، مانند جزایر، سواحل، نواحی کوهستانی، نواحی مرتفع، کنار سایتهای تاریخی و باستانی زیرا این نوع مکانها منابع مهم و جاذبه های گردشگری توریست را تشکیل می دهند ( قادری،۱۳۸۰ : ۹۶).
حضور گردشگران در کشور مانند یک شمشیر دو لبه است. از یک سو عاملی است که موجب حفاظت از ثروتهای طبیعی و یادمانهای باستانی و مذهبی کشور می شود و از سوی دیگر عامل تخریب و حتی نابودی منابع است. لذا در توسعه حضور جهانگردان بین المللی لزوماً باید تشویق اثرات مثبت و محدود سازی آثار منفی این توسعه حضور را مد نظر داشت.
آثار مثبت جهانگردی بر محیط زیست : جهانگردی به حفظ و حراست از منابع طبیعی کمک می کند. مثلاً برای حفاظت از پوشش گیاهی و حیات وحش مناطق حفاظت شده، پارک ملی و منطقه ای ایجاد می شود. بعلاوه حضور جهانگردان خارجی علاقه مند به این منابع موجب بیداری مردم نسبت به ارزش میراث طبیعی کشور و اشکال مختلف بهره برداری از آنها خواهد شد. همچنین در مقایسه با سایر صنایع بویژه تولیدات کارخانه ای، آلودگی های کمتری به دنبال دارد و نیز دلیل موجهی برای بهسازی محیطی نقاط و چشم اندازهایی است که تا پیش از این به دست فراموشی سپرده شده بودند(www.nomadictourism.blogfa.com).
آثار منفی توسعه گردشگری برمحیط زیست : اینگونه آثار عمدتاً عبارتند از خساراتی که جهانگردان بر عناصر مختلف زیست محیطی که یک منبع مهم جهانگردی هستند وارد میآورند، مانند تخریب زیستگاههای حیات وحش، تخریب چشم اندازهای طبیعی، تخریب یادمانهای باستانی، آلودگی هوای شهر، آب رودخانه و دریاها و منابع زیر زمینی (ضرغام، ۱۳۷۶ : ۱۱۴ ) .
۲- ۱۵- روند تحول صنعت گردشگری در جهان
بنابر اطلاعات تاریخی، مسافرتهای تفریحی از اوایل قرن شانزدهم شروع شد، سفرهای تفریحی بتدریج گسترش یافت و در قرن هیجدهم و نوزدهم به دنبال دگرگونیهای اجتماعی – اقتصادی اروپا، شکل تازه ای پیدا کرد. پیدایش راه آهن و اتومبیل در قرن نوزدهم و ایجاد بزرگ راه ها جابجایی را آسان کرد. در قرن بیستم هواپیما نیز به شبکه حمل و نقل پیوست و امکان پروازهای( فرا قاره ای) را فراهم آورد و شرایط آمد و رفت را از بنیاد دگرگون ساخت. گسترش روزافزون شهرنشینی، ارتقای سطح بینش اجتماعی، کم شدن زمان کار و اصلاح قوانین کار، نیاز به گذراندن اوقات فراغت، ایجاد تأسیسات اقامتی، پیدایش مؤسسات و دفاتر جهانگردی و تبلیغات توریستی، جهانگردی را رونق بخشید(رضوانی،۱۳۸۲: ۶۸). افزایش جمعیت و طولانیتر شدن متوسط عمر در اثر توسعه بهداشت نیز جهانگردی را تحت تأثیر قرار داد(الوانی،۱۳۷۳: ۲۱۸). گسترش جهانگردی تا سال ۱۹۸۰م ادامه یافت ولی از دهه های ۸۰ تا سال ۲۰۰۵ م عوامل چندی باعث عدم تعادل در میزان تقاضای گردشگری گردید که از آن جمله می توان به رکود اقتصاد جهانی، حادثه چرنوبیل، فعالیتهای تروریستی و کاهش ارزش دلار در دهه های ۸۰، جنگ خلیج فارس و رکود فعالیتهای اقتصادی ناشی از آن در دهه ی ۹۰ (کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۱۰۵ – ۱۰۷)، حوادث ۱۱ سپتامر سال ۲۰۰۱، شیوع بیماری(سارس) و نوسانات نرخ برابری ارزی در سال ۲۰۰۳، جنگ افغانستان و جنگ عراق و رکود اقتصاد جهانی در پی افزایش بهای نفت(پیام سیاحت،۱۳۸۳: ۲۹)، حادثه ی(سونامی) جنوب شرقی آسیا در سال ۲۰۰۴ و انفجارهای لندن در سال ۲۰۰۵(رنجبران و زاهدی،۱۳۸۴: ۴۴) اشاره کرد. با این وجود هیچ یک از موارد یاد شده نتوانست بر روند رشد کلی گردشگری تأثیر عمده بگذارد. این صنعت در سال ۲۰۰۵ جابجایی نزدیک به یک میلیارد نفر گردشگر را به عهده داشته و درآمد حاصل از آن به ۸۲۰ میلیارد دلار می رسد(پیام سیاحت،۱۳۸۳: ۱۹).
سازمان جهانی جهانگردی پیشبینی می کند که تعداد گردشگران در سال ۲۰۱۰ به میزان ۴/۱۰۰۶ میلیون نفر با درآمدی بالغ بر هزار میلیارد دلار و در سال ۲۰۲۰ بیش از ۶/۱ میلیارد نفر با درآمد دو هزار میلیارد دلار برسد. الگوی رشد مقاصد و بازارهای جهانگردی نشانگر آن است که در بین ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰، اروپا و آمریکا مناطق عمده پذیرای گردشگر بوده اند. شرق آسیا و اقیانوس آرام ناحیه ای است که بیشترین نرخ رشد سالانه(۱۳ درصد)را بین سالهای ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ تجربه کرده و خاورمیانه و آفریقا با نرخ رشد نسبی ۸ تا ۱۰ درصد همچنان سهم خود را در دوران ۱۹۵۰ تا ۲۰۰۰ افزایش داده اند. اگر چه سهم آنها اساساً کم بوده است(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۰: ۹ و ۳۳)، طبق پیشبینی سازمان جهانی جهانگردی در سال ۲۰۲۰ سه ناحیه ی برتر پذیرای گردشگر بین المللی عبارتند از: اروپا، خاورمیانه و جنوب آسیا(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۳: ۱۳۲).
ناحیه ی جنوب آسیا در سال ۲۰۲۰ پذیرای ۸/۱۸ میلیون توریست می باشد و نرخ رشد سالانه ۲/۶ درصد در طول سالهای ۲۰۲۰ – ۱۹۹۵ را نشان می دهد که بیشتر از متوسط جهانی ۱/۴ درصد است. در نتیجه سهم این ناحیه به ۱/۱ درصد در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید. در این ناحیه هندوستان اولین مقصد با پذیرش ۹ میلیون و ایران دومین مقصد با پذیرش ۴/۳ میلیون گردشگر بین المللی می باشد و پس از آن نپال، سری لانکا، مالدیو و پاکستان قرار دارند که بین یک تا دو میلیون گردشگر را در سال ۲۰۲۰ پذیرا می گردند(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۰: ۲۵،۳۳و ۴۰).
شیوه ها و انگیزه های گردشگری نیز از گذشته تاکنون تغییرات زیادی داشته است. روند رشد (گردشگری توده) از اوایل دهه ی ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به ثبت رسیده و پس از آن نوعی تغییر در بازار ایجاد گشته است. گردشگر جدید به تعمق بیشتر در خصوص تاریخ و فرهنگ مقاصد علاقه نشان می دهد و آگاهی بیشتری نسبت به تأثیر خود در محل دارد(لومسدن،۱۳۸۰: ۳۸۶). روند جهانی صنعت گردشگری به سوی حرفه ای شدن مشتریان است. اکنون افراد بیشتر از گذشته سفر می کنند و قابلیتهای مسافران امروزی در برقراری ارتباط با محیطهای جدید گردشگری مانند استفاده از زبان مشترک، تکنولوژی های روزآمد و تطبیق با ویژگیهای فرهنگی مقصد بیشتر افزایش می یابد. گسترش شبکه جهانی اینترنت به آگاهی بیشتر بازار هدف منجر شده و گردشگر با توجه به انبوه اطلاعاتی که در دسترس او قرار می گیرد، در قبال پول و زمانی که صرف می کند انتظارات بیشتری خواهد داشت. در مقابل عرضه کنندگان نیز به کمک فن آوریهای روزآمد قادر خواهند بود نسبت به بخش بندی بازار یا برخورد تخصصی با نیاز مشتری اقدام نمایند و از (محصول گرایی) به (بازار گرایی) روی آورند. گسترش فن آوری امکان انتخاب مقصد و خرید مستقیم و کاهش هزینه های پولی و زمانی را به متقاضیان خواهد داد، بنابر این در چنین شرایطی میان تور گردانان و مشتریان رقابتی در می گیرد که حاصل آن به صورت حاکمیت مصرف کننده، کاهش در هزینه ها، بهبود کیفیت و افزایش در سرعت عمل نمود می یابد(رنجبران و زاهدی،۱۳۸۴: ۲۵۱، ۲۶۱ و ۲۶۲).
نیاز به کارایی در بازار جهانگردی بین المللی موجب تسریع در پیدایش مؤسسات چند ملیتی ارائه دهنده ی خدمات در کشورهای مختلف خواهد شد و نیاز به برنامه ریزی و مدیریت مناسب آشکارتر خواهد گشت. تعطیلات سنتی خانوادگی به تدریج جای خود را به مسافرتهای چند منظوره خواهد داد و تورهای دربستی به نفع جهانگردی مستقل یا حده اقل فرم سفارش تر جهانگردی تنزل خواهد یافت. انگیزه های سفر نیز از حالت منفعل به سمت انگیزه های آموزش و تحصیل وکنجکاوی حرکت می نماید(کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۴۷۱، ۴۷۷). بازار توریستی اشخاص بازنشسته و سالمند رشد می کند و مشارکت اجتماعی در جهانگردی مورد توجه قرار می گیرد. توجه به سلامت جسم، انجام ورزشهای روحی و استفاده از غذاهای طبیعی و گیاه خواری نیز بر روند رشد گردشگری تأثیر می گذارد(گی و فایو – سولا،۱۳۷۷: ۱۸۵) و نارضایتی از مقاصد تخریب شده و تأکید بیشتر بر کیفیت محیط زیست، توجه به توسعه پایدار جهانگردی را ضروری می سازد(لومسدن،۱۳۸۰: ۳۸۹). علاوه بر تمام موارد انتظار می رود سفرهای فضایی نیز در قرن بیست و یکم برای جهانگردان عملی گردد، زیرا تحقیقات آن از سال ۱۹۹۳ آغاز شده و اگر منابع لازم بدون توقف آماده شوند طرحی برای سال ۲۰۳۰ تهیه گردیده است(کولینز،۲۰۰۳: ۵ و۶). به علاوه با نوع آوری فن آوری فضایی چه بسا(سفرهای مجازی) روزی جایگزین تجربه واقعی سفر شوند(کوپر و دیگران،۱۳۸۰: ۴۷۷).
۲-۱۶- روند گردشگری در ایران
در ایران اگر چه اولین نهاد مربوط به فعالیت جهانگردی در سال ۱۳۴۱ تحت عنوان(اداره جلب سیاحان خارجی و تبلیغات) در وزارت داخله آن زمان تأسیس شد، اما صنعت جهانگردی برای اولین بار در برنامه چهارم عمرانی کشور(۵۱- ۱۳۴۶) جایگاهی یافت. مطالعات(طرح جامع توسعه جهانگردی در ایران) که در سال ۱۳۵۱ انجام گرفت نشان داد که ایران از نظر اکثر جهانگردان بالقوه در سراسر جهان کشوری ناشناخته است و به طور کلی قسمتی از دنیای عرب محسوب شده و اغلب با عراق اشتباه گرفته شده(سازمان برنامه و بودجه،۱۳۵۱: ۵۹). بنابراین در برنامه پنجم(۵۷ – ۱۳۵۲) شناخت و معرفی فرهنگ ایران و ایجاد وسایل رفاهی برای گردشگران مد نظر قرار گرفت.
در مجموع طی دو برنامه چهارم و پنجم عمرانی، ساختار صنعت جهانگردی کشور شکل گرفت، در این سال تعداد جهانگردان از ۲۴۱۱۹۸ نفر در سال ۱۳۴۸ به ۵۰۲۲۷۸ نفر در سال ۱۳۵۷ و درآمد حاصل از آن نیز از ۱/۲۴ میلیون دلار به ۲/۲۳۵میلیون دلار افزایش یافته است.
بعد از انقلاب اولین برنامه توسعه در سال ۱۳۶۸ آغاز شد. در این سال صنعت جهانگردی کشور به دلیل مشکلات ناشی از جنگ و بحرانهای سیاسی اوایل انقلاب در بدترین شرایط به سر می برد و تعداد جهانگردان خارجی و درآمد ارزی آن در فاصله بین برنامه عمرانی پنجم و برنامه توسعه اول، به طور متوسط در هر سال ۸% کاهش یافته است، بگونه ای که در سال ۱۳۶۷ برابر ۷۰ هزار نفر و درآمد حاصله تنها ۲۹ میلیون دلار بوده است. طی برنامه اول و دوم توسعه(۷۲ – ۱۳۶۸) و (۷۷ – ۱۳۷۳) میانگین تعداد جهانگردان ورودی به کشور ۳۰ درصد رشد داشته و از ۹۳ هزار نفر در سال ۱۳۶۸ به یک میلیون نفر در سال ۱۳۷۷ افزایش یافته است. درآمده ارزی حاصل شده نیز بارشد ۳۲ درصدی از ۵/۳۸ به ۷/۴۱ میلیون دلار افزایش یافته است.
تغییرات، حاکی از این واقعیت است که وجود ظرفیتهای خالی سالهای گذشته، موجب شد تا صنعت جهانگردی به رشد ۳۰ درصدی برسد. برنامه ریزان کشور در فضای امیدوار کننده ی ناشی از نرخ های رشد بالای جهانگردان وارده به ایران، در برنامه اول و دوم، به تدوین برنامه سوم(۸۳ – ۱۳۷۸) پرداختند که تعداد ۴ میلیون نفر جهانگرد ورودی و ۲۰۳۶ میلیون دلار درآمد ارزی حاصل از آن را پیشبینی می کرد، لیکن تحقق نیافتن اهداف برنامه در همان سال اول، نشان دهنده ضعف در برآورد اهداف و ناتوانی دولت در اجرای برنامه های پیشبینی شده بود. وقوع حادثه ۱۱ سپتامر و تنشهای منطقه ای متعاقب آن نیز باعث دور از دسترس ماندن اهداف برنامه در سالهای بعد شد(فرزین،۱۳۸۲: ۳۵، ۳۶، ۴۱). افزون بر آن در سالهای قبل از انقلاب، نه تنها تعداد بلکه جغرافیای جهانگردی و ترکیب خارجییانی که به ایران آمده اند نیز دگرگون شده است. بدین معنا که سهم ایران از جهانگردان آمریکایی و اروپایی که دو بازار مهم جهانی گردشگری را تشکیل می دهند، به شدت کاهش پیدا کرده است. ایران توفیق چندانی نیز در بازار جهانگردی خاورمیانه نداشته است.
کشورهای آسیای جنوب شرقی و جنوبی – چه در قبل و چه در بعداز انقلاب – سهمی در خور توجه در جهانگردی ایران داشته اند، اما باید توجه داشت که اکثر آنان را مسافران گذری و مرزنشینان افغانستان و پاکستان تشکیل می دهند(که آمارهای رسمی آنان را جزء جهانگردان به شمار آورده اند). سهم ایران از کشورهای آسیای شرقی و اقیانوس آرام نیز با کاهش روبرو بوده است. تغییر بسیار مهمی که قابل ملاحظه است، افزایش تعداد گردشگران کشورهای آسیای میانه و قفقاز می باشد.
در سالهای قبل از انقلاب به دلایل سیاسی آمد و رفت چندانی میان مسافران از این مبدأ به ایران شده است چنانچه انگیزه سفر، ترکیب و ساختار اقتصادی و اجتماعی مسافران مورد بررسی قرار گیرد، مشخص می گردد که بیشتر ورودی های مرزی کشور در اصل گردشگر نیستند و هیچگونه فایده ی گردشگری از حضور آنان به دست نمی آید. اگر مسافران میهمان دولت و سازمانهای مختلف را که برای شرکت در مراسم و مناسبتهای مختلف به ایران دعوت می شوند، به این تعداد اضافه کنیم خواهیم دید که تعداد زیادی از مسافران ورودی به ایران دارای انگیزه گردشگری نیستند و فقط چون از مرز کشور وارد شده اند توریست به شمار آمده اند(رهنمایی،۱۳۸۲: ۲۵ و ۲۶). همچنین بررسی آمار مسافران خروجی از کشور طی برنامه های اول و دوم توسعه بعد از انقلاب، نشانگر تراز مبادله منفی در بخش جهانگردی می باشد(رهنمایی،۱۳۷۷: ۶۶).
وضعیت گردشگری داخلی نیز چندان رضایت بخش نیست. به دلیل شفاف نبودن ایرانگردی در برنامه اول و دوم توسعه و نبود آمار قابل اعتماد در خصوص ایرانگردی، ارزیابی عملکرد این دو برنامه در زمینه ایرانگردی بسیار دشوار خواهد بود. در برنامه سوم توسعه نیز تنها کمیت گردشگری داخلی مورد توجه قرار گرفته که بر اساس ضریب اشتغال تأسیسات اقامتی توسط گردشگران داخلی به میزان ۵/۲ درصد رشد سالیانه پیشبینی شده بود. البته برنامه ریزان در آن سالها تورم اقتصادی و ناتوانی مالی آحاد جامعه را هم پیشبینی کرده و رکود در صنعت گردشگری داخلی چندان دور از انتظار نبود(فرزین،۱۳۸۲: ۳۹ و ۴۲).
در حالی که در سالهای اخیر شاهد ورود گردشگران بین المللی بیشتری به ایران بوده ایم اما وضعیت ایران در چرخه ی عمر گردشگری با نمادهای مرحله(اکتشاف) مطابقت می کند، زیرا در مرحله اکتشاف تعداد گردشگران محدود است و ساکنین کشور میزبان روابط دوستانه ای با گردشگران دارند. مضافاً اینکه جامعه میزبان از مراوده با گردشگران خارجی لذت برده و ورود آنان را به عنوان پنجره ای به جهان خارج تلقی می کنند(ملکمی،۱۳۸۱: ۱۶).
در مجموع سهم ایران در ناحیه جنوب آسیا به تناسب سالهای مختلف قبل از انقلاب اسلامی بین حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد و بعد از آن بین ۵ تا ۷ درصد در نوسان بوده(زمانی فراهانی،۱۳۷۹: ۴۱) و در سالهای اخیر به حدود ۲۲ درصد رسیده است(سازمان جهانی جهانگردی،۲۰۰۲: ۸).