در سوره نحل خداوند میفرماید:
«وَ الأَْنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ»[۹۷]
یعنی: چهارپایان را آفرید که برای شما از آنها گرما (جامههای گرم) و سودهای دیگر فراهم میآید و از آنها میخورید.
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در همین سوره خداوند همچنین میفرماید:
«هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً…» [۹۸]
یعنی: اوست (خدایی) که از آسمانها آب فرستاد که از آن میآشامید و بدان درخت و گیاه میروید، که در آن (روییدهها)، دامهای خود را میچرانید.
و در آیه بعد میفرمایند:
«ینْبِتُ لَکُمْ بِهِ الزَّرْعَ وَ الزَّیتُونَ وَ النَّخِیلَ وَ الأَْعْنابَ وَ مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ»[۹۹]
یعنی: و با آن برایتان کشتزارها و درختهای زیتون و خرما و انگور و همه گونه محصول میرویاند.
در سوره نمل نیز خداوند میفرماید:
«وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَهٍ»[۱۰۰]
یعنی: برای شما از آسمان آب فرستاد، پس با آن آب، بوستانهایی شادیانگیز رویانیدیم.
این دسته از آیات که در قرآن فراوان هستند، همه یک پیام دارند و آن این که آنچه از عناصر محیط زیست در روی زمین است، برای انسانهاست و همه انسانها حق دارند از این الطاف الهی بهرهمند شوند و هیچکس نمیتواند این حق خدادادی را از آنها سلب کند.
تعبیراتی نظیر: «لکم = برای شما»، «الناس = مردم» و «الانام = همگان»، آشکارا بر این مطلب دلالت دارند، که این نعمتها، برای همه مردم و حق همه آنهاست ـ صرفنظر از هرگونه عاملی، همچون مذهب، جنسیت، تابعیت و… ـ و همه حق دارند تا از این نعمت ارزشمند الهی بهرهمند شوند و در پناه آن، زندگی سالم و امنی داشته باشند.
۳. آیاتی از قرآن که محیط زیست و عناصر آن را مسخّر انسان میداند
دستهای از آیات قرآن هستند که در آنها از واژه «تسخیر» در مورد عناصر محیط زیست برای انسانها به کار رفته است. در این آیات، آفتاب و ماه، باد و باران، کوهها و درّهها، جنگلها و سبزهزارها، حیوانات و سایر منابع زمینی و خلاصه همه موجودات را در خدمت انسان در آورده و همه را فرمانبردار انسان ساخته است تا او بتواند از همه آنها بهره برده و زندگی سعادتمندی را داشته باشد.
در فرهنگ قرآن، واژه تسخیر به دو معنی آمده است: یکی در خدمت منافع و مصالح انسان بودن مانند تسخیر خورشید و دیگری زمام اختیارش در دست بشر بودن مانند دریاها و بسیاری از موجودات زمین.
برای این که حق انسان در استفاده و بهرهبرداری از طبیعت را در این قسم از آیات بیان کنیم، به چند نمونه اشاره میکنیم:
خداوند در سوره نحل میفرمایند:
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ…»[۱۰۱]
یعنی: خداوند، خورشید و ماه را مسخّر شما ساخت.
و در سوره دیگر چنین میفرماید:
«وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیلَ وَ النَّهارَ…»[۱۰۲]
یعنی: خداوند، شب و روز را برای شما تسخیر کرد.
و در جای دیگر اشاره میکند:
«أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَْرْضِ…»[۱۰۳]
یعنی: آیا ندیدید که خداوند آنچه در آسمانها و زمین است، مطیع شما کرد.
در جای دیگر نیز، خداوند با مضامین مشابه قبل میفرمایند:
«أَ لَمْتر أَنَّ اللّهَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الأَْرْضِ…»[۱۰۴]
یعنی: آیا ندیدی خداوند آنچه را در زمین است، مسخّر شما ساخت.
و موارد فراوان دیگری که بر همین معنا دلالت دارند.
استاد شهید مرتضی مطهری، در مورد این آیات میفرمایند:
«در قرآن از مسخّر کردن ماه، خورشید، شب، روز، دریا، نهرها، کوهها، باد و هر چه در آسمان و زمین است، یاد شده است. بدیهی است که در همه این موارد، مقصود این است که این امور طوری آفریده شدهاند که رام انسان و مورد استفاده و بهرهبرداری انسان هستند»[۱۰۵].
از آنچه گفته شد معلوم میشود که طبیعت و محیط زیست در متون دینی، حق همه انسانها در همه دورانهاست. بنابراین، در مقابل حق استفادهای که خداوند برای انسان در محیط زیست و طبیعت قائل شده است، وظیفهای نیز بر عهده او گذاشته است که آن، حفظ و حمایت و بهرهبرداری صحیح از محیط زیست است؛ زیرا هدف خداوند از در اختیار گذاشتن طبیعت برای انسان این است که جهت رفاه، آسایش و تکامل خود از آن بهرهمند شود. بنابراین، اگر در استفاده از این امکانی که در اختیار او قرار گرفته، زیادهروی کند، بر خلاف آن هدف متعالی اقدام کرده که نتیجهاش به خطر افتادن حیات خود او و دیگران و بازماندن از سیر تکاملی در مسیر سعادت دنیا و آخرت خواهد بود[۱۰۶].
به عنوان مثال، علم و فناوری، مهمترین ابزار تصرف انسان در طبیعت است. تلاش علمیو به کارگیری فناوری در طبیعت و محیط زیست برای این است، که انسان بتواند از محیط زیست و طبیعت، جهت فراهم آوردن یک زندگی سعادتمندانه همراه با امنیت و آرامش استفاده کند؛ اما اگر انسان در استفاده از علم و فناوری برای تصرف در محیط زیست زیاده روی کند، ثمرهای جز مقهوریت و مغلوبیت او در مقابل سلطه زندگی ماشینی و صنعتی نخواهد داشت. این همان چیزی است که امروزه شاهد آن هستیم و به طور قطع هم خلاف دستورات و تعالیم اسلام است؛ زیرا اسلام، تسلط بر طبیعت را میخواهد، اما زیادهروی در این امر باعث شده که کار از دست انسان خارج شود؛ به گونهای که سلامت، امنیت و انسانیت او در میان پیچ و مهرههای این زندگی صنعتی و ماشینی گم شده است[۱۰۷].
با این همه، تصرف در محیط زیست باید به گونهای باشد که انسان را در جهت دستیابی به حیات طیبه و توسعه متعادل که ضامن ارتقای وضع جسمیو روحی بشر است، یاری کند. به عبارت دیگر، تصرف در محیط زیست باید به شیوهای باشد که آدمیرا به غایت و هدف خلقت برساند. بدین جهت، استفاده از آن به طور دلخواه و بدون در نظر گرفتن این که این نعمتها وسیلهاند نه هدف، خود باعث گمراهی و انحراف انسان از مسیر حق خواهد بود. انسان به عنوان موجودی مختار، باید به این واقعیت تن دهد، که زمین همانگونه که محل رشد تکوینی و جسمیاوست، باید محیط تکامل روحی و معنوی او نیز باشد؛ و چون اسباب و مقدمات تکامل روحیاش، ارادی و اختیاری است، پس باید به شیوهای عالمانه و مدبّرانه از محیط زیست، برای این هدف متعالی استفاده کند؛ زیرا رسیدن به تکامل روحی و معنوی بدون بهرهمندی از محیط زیستی امن و سالم امکانپذیر نخواهد بود.
۴. حق بر محیط زیست، تکلیف و مسئولیت در برابر محیط زیست را در پی دارد
تا اینجا بیان کردیم که انسان حق دارد از محیط زیست سالم برخوردار باشد و آیات قرآن هم بر همین امر دلالت میکرد. اما نکته مهم این است، که هر حقّی، تکلیفی را در پی دارد؛ یعنی همان طور که انسان حق دارد از محیط زیست سالم بهرهمند باشد، این تکلیف را نیز دارد که این حق را برای دیگران به رسمیت بشناسد و از هر عملی که دیگران را از داشتن محیط زیستی سالم، محروم کند، خودداری نماید.
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند:
«هدف متعالی اسلام، برخوردار ساختن همه نسلها از نعمت های الهی، و ایجاد جامعهای سالم و به دور از فاصله طبقاتی، و مستعد برای رشد و شکوفایی است و الزامات شرعی، برای حفظ تعادل و توازن در استفاده از مواهب طبیعی، با پرهیز از زیادهروی، و تعبّد به عدم اضرار به غیر را، فراهم آورده است.»
بنابراین، تصرف انسان در طبیعت و محیط زیست مطلق و نامحدود نیست؛ بلکه مقید به چارچوب هایی است که باید آنها را رعایت کند. از جمله: عدم اضرار به غیر، رعایت حقوق دیگران و حفظ حقوق نسلهای آینده. عواملی همچون ایمان و اخلاق اسلامیاز اموری است که میتواند رابطهای مسالمتآمیز بین انسان و محیط زیست برقرار کرده و به سلامتی و شادابی انسان و محیط زیست منجر شود.
بر همین اساس، در قرآن کریم، خداوند همان طور که حق بهرهبرداری از محیط زیست و طبیعت را برای انسان قرار داده، مسئولیت عمران و آبادانی زمین را هم بر عهده او گذاشته است. در سوره هود آمده است:
«هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الأَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها»[۱۰۸]
یعنی: خداوند شما را از زمین پدید آورد و آبادی آن را به شما واگذاشت.
از این آیه استفاده میشود که محافظت، عمران و آباد کردن محیط زیست از وظایف انسان است و هر عملی که با آبادانی محیط زیست منافات داشته باشد، ممنوع است.
نکته ظریفی که در این آیه وجود دارد آن است که قرآن نمیگوید، خداوند زمین را آباد کرد و در اختیار شما گذاشت؛ بلکه میفرماید: عمران و آبادانی زمین را به شما واگذار کرد. پس انسان مسئولیت عمران و آبادانی زمین را بر عهده دارد و مفهوم آیه این است که تخریب محیط زیست و نابودی آن، مخالف عمران و آبادانی است، پس باید از آن پرهیز نمود.
قرآن کریم بارها بر رفتارهای سازنده و اصلاحگرانه تأکید کرده ـ که به طور قطع، یکی از رفتارهای اصلاحگرانه در زمین حفظ و حراست از طبیعت و محیط زیست است ـ و در مقابل، از رفتارهای فسادانگیز نهی کرده است. در قرآن کریم در بسیاری موارد، واژه «صلاح» در مقابل «فساد» آمده است. خداوند در قرآن کریم میفرمایند: