دوم) فهم درست از مراد متکلم تا مفسّرین بتوانند غرض متکلم را به درستی تشریح و تبیین کرده، کلام را بر خلاف منظور تفسیر نکنند.
وی لازمه تحقق شرط نخست را اجتهاد و تحقیق کامل در لغات، و تحصیل معانی حقیقی کلمات میداند، به خصوص در مورد قرآن مجید زیرا کلمات استفاده شده درباره مفاهیم حقیقی است که در آن مجاز راه ندارد تا موجب گمراهی، تحیّر و یا اشتباه در فهم مراد متکلم شود.[۲۲۷] از طرف دیگر مجازگویى در قرآن مجید، کتاب إلهى را از اعتبار و قاطعیّت ساقط کرده، و براى افراد منحرف فرصت خواهد داد که مطابق رأى باطل و نظر فاسد خود از آیات قرآن مجید استفاده کنند.[۲۲۸]
استاد بر این عقیده است که تحقق شرط دوم متوقّف است بر تحقّق بصیرت قلبی، ارتباط معنوىّ و انقطاع از علائق دنیوی تا نور معرفت و محبّت و ارتباط در وی حاصل گردد و در پرتو آن راه برای فهم درست از مراد خدای تعالی برای مفسر میسر گردد.[۲۲۹] وی در مقدمه تفسیر روشن در اینباره مینویسد:
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
«کسیکه میخواهد آیات و کتاب خداوند متعال را تفسیر و توضیح بدهد، میباید قلب روحانى و پاک و باطن نورانى داشته، و با نور إلهى محیط، حقائق کلمات پروردگار متعال را إدراک نموده، و از معارف لاهوتى و عوالم غیبى آگاه باشد. خداوند متعال در آیه أوّل و دوّم از [سوره بقره] قرآن مجید میفرماید: «الم* ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ» در این کتاب آسمانی هیچگونه موضوع شبههدار و مشکوکى نیست، و همه مطالب آن یقینى و حق باشد، و با داشتن حقیقت تقوى و با خوددارى از افکار و أخلاق و أعمال ناصالح، در مورد هدایت قرآن میشود قرار گرفت.» [۲۳۰]
نقد تفاسیر رایج
آقای مصطفوی بر اساس فقدان دو شرط مهمی که برای تفسیر بیان شد به نقد تفاسیر رایج پرداخته است.[۲۳۱] وی تفاسیر قرآن مجید را در به دو گروه کلی تقسیم میکند، گروه اول تفاسیری هستند که بر اساس فهم مردم عادی و مکالمات عرفی تألیف شدهاند، به عبارت دیگر در این آثار نظر به استفاده عموم و همه اهل عرف از طبقات مردم است، در این صورت آنچه در مکالمات و تعبیرات عرفی متداول است، همه را در نظر گرفته، و در شرح جملات قرآن مجید جاری شده است. در این تفاسیر آنچه از نظر اهل عرف و عموم طبقات مردم دور است با بهره گرفتن از تأویل، مجاز، حذف و زیادی کلمه تطبیق به معانی عرفی شده و برای تفهیم عموم تنزل داده میشود. اشکال عمده این تفاسیر از نظر استاد این است که در این حالت قرآن مجید در سطح سایر کتابهای حدیث، بلکه چون کتب اخلاقی و عرفانی دیگر خواهد بود. در این شرایط حقایق، معارف، لطائف و دقائق قرآن مجید در این نوشته ها به کلی پوشیده و متروک مانده، خصوصیات الفاظ و لطائف تعبیرات و جملات نیز قابل بحث نیست، و در نتیجه این عوامل بسیاری از نشانه های اعجاز قرآن کریم پوشیده میمانند.
گروه دوم تفاسیر، آثاری هستند که با توجه به جنبه اعجاز قرآن مجید نگارش یافتهاند، استاد معتقد است، این کتابها از سطح کتب عرفی و معمولی (خواه علمی باشد یا غیر علمی) بیرون بوده، و در سطح فهم و استفاده خواص و طالبین حقیقت است. در این تفاسیر علاوه بر آنکه عامه مردم از مطالب عمومی و کلیات احکام و امثال آن استفاده میکنند، خواص و اهل معرفت نیز از حقایق و معارف و دقائق و لطائفی که در سطح بالا است، با قلوب منور خود استفاده خواهند کرد.
از نظر استاد معارف و حقائق قرآن مجید را نمی شود مطابق فهم و در محدوده معرفت شخصی تفسیر کرد و تحصیل علوم اکتسابی از معقول و منقول، فلسفه، ادبیات و امثال آن، و تبحر و تحقیق در آنها، هرگز نتواند وسیله کشف حقائق و شهود معارف الهی به نحو حقیقت باشد، زیرا همه این علوم اکتسابی در حدود افکار و نظریات افراد محدود است. استاد در استدلال برای این مطلب مینویسد:
«زیرا مطالب قرآن مجید تجلی انوار الهی و ظهور معارف لاهوتی است که به عالم ناسوت نازل و تنزل پیدا کرده، و با نورانیت روحانی که از جانب خداوند متعال افاضه میشود، قابل شهود خواهد بود، و این معنی بدون تحقق تزکیه کامل از همه رذایل صفات نفسانی و حتی از صفت مهلک إنانیت، امکان پذیر نخواهد بود «هدی للمتقین»[۲۳۲] پس اگر فردی اقدام به تفسیر قرآن مجید با هدف تفسیری همه جانبه و کامل کند دست به عملی جاهلانه، مخالف عقل، نقل و حقیقت زده است.»[۲۳۳]
از نظر استاد مفسر میتواند از جهات ادبی، یا احکام، یا تاریخ، یا اخلاقیت، یا مطالب اجتماعی یا معارف الهی تا آن حدی که برای او یقین صد در صد است، بحث کند. و در نهایت اینکه تفاسیر در محدوده علم و معرفت شخص مفسّر نوشته میشود، و زحمات همه آنان قابل تقدیر و تجلیل است.[۲۳۴]
روش تفسیری استاد مصطفوی
همانطور که در مقدمه بحث تفسیر ذکر شد، اصول و روشی که هر محقق در پایه ریزی تفسیر خود مدّ نظر قرار میدهد مهمترین تأثیر را در نتیجه نهایی کار خواهد داشت. در مورد مبانی قرآنی استاد مصطفوی در فصل دوم به تفصیل سخن گفته شد. آنچه ذکر آن در اینجا لازم است توجه به روش تفسیری وی میباشد. روش تفسیری استاد به صورت مجزا در پایان نامهای با عنوان «بررسی مبانی و روش تفسیری علامه مصطفوی»[۲۳۵] مورد بررسی قرار گرفته است. بدین جهت در این قسمت تنها به صورت خلاصه به مطالبی که در این پایان نامه به تفصیل آمده است اشاره میشود. استاد برای پرده برداری از مراد قرآن سعی کرده از تمام روش های سه گانه (عقلی، نقلی، ادبی) بهره برده است. نکات مورد توجه وی در هر حوزه و روشهایی که به فراخور در تفسیر به کار بسته شدهاند، بدین قرار است:
استفاده از روش تفسیر قرآن به قرآن
الف) تبیین مراد و مقصود آیه ای با آیه(ها)ی دیگر
ب) شرح و تفصیل برخی از آیات به وسیله صراحت یا ظهور لفظی آیات دیگر
ج) توجه به مفهوم «تدبر» و استفاده از آن در پیوند معنایی آیات
د) تفسیر آیه با توجه به قرائن لفظی موجود در آیه
ه) پی بردن به جزء محذوف به کمک قرائن پیوستهی لفظی یا قرائن نا پیوسته موجود در آیات دیگر
و) تفسیر آیه با توجه به قرائن ناپیوسته (لفظی) در آیات دیگر
ز) استمداد از آیات دیگر برای بیان نکات هدایتی، تفسیری در آیه
ح) توجه به اهمیت سیاق در تفسیر از نظر:
۱) تعیین مراجع ضمیر
۲) ترکیب آیات
۳) تبیین و شرح واژه
۴) تفسیر آیه
۵) فهم کلمه یا جمله محذوف
روش قرآن به سنت
محقق ارجمند آقای مصطفوی در بهرهگیری از کلام معصومین علیهم السلام زاویه نگاه های مختلفی با توجه به مضمون و سیاق روایات در نظر داشته است. انواع این نگرشها را میتوان در دسته های زیر عنوان کرد:
الف) احادیث در بیان بطن و تأویل آیات
ب) روایات مربوط به معنی آیه
ج) روایات مربوط به تفسیر واژگانی
د) روایات بیان مراد آیه
ه) روایات مؤید و موافق ظواهر آیات
و) روایات بیان تمام معنا و مصداق حقیقی
ز) روایات بیان اظهر و احسن مصادیق
ح) روایات بیان مصداق لفظ عام
ط) روایات تطبیق آیه بر مصداق خاص
ی) روایات مربوط به رفع تعارض ظاهری
ک) روایات در تفسیر و توضیح آیه از نوع قرآن به قرآن
ل) روایات استطرادی که به مناسبتی ذیل آیه مورد تفسیر ذکر میشود
م) روایات بیان آیات ناسخ و منسوخ
ن) بیان شأن نزول آیات در احادیث
س) روایات برای تبیین آیات مجمل
ع) بیان روایات مربوط به فضائل و خواص آیات و سور
روش تفسیر قرآن به عقل
علاوه بر استفاده از دو منبع عظیم قرآن و سنت، استاد محقق، مصطفوی از روش های عقلی و اجتهادی نیز در شرح کلام ربّانی استفاده کرده است. در این روشها محور و مبناها در استنباط مختلف هستند. محورهای اصلی در روش عقلی و اجتهادی استاد عبارتند از:
الف) با تکیه بر لغت
ب) با بهره گرفتن از براهین فلسفی