۳- وزن ها : متغیرهای مختلف ورودی به شبکه، ارزش های مختلفی دارند که به کمک وزن ها به آنها اختصاص می یابد. این وزن ها که قبل از لایه خروجی و لایه های پنهانی لحاظ می شوند با روش اعداد تصادفی تولید و در استفاده از شبکه تصحیح می شوند.
۴- توابع تبدیل (توابع فعالیت) : توابع تبدیل نیز در لایه خروجی و لایه های پنهان شبکه عصبی در نظر گرفته می شوند و با توجه به وزن های هر ورودی ، محاسبه کلی خروجی را امکان پذیر می سازند. توابع فعالیت انواع گوناگونی دارند که برحسب موضوع پژوهش توسط طراح انتخاب می شوند.در توابع تبدیل لایه خروجی و لایه های پنهان شبکه عصبی در نظر گرفته می شوند و با توجه به وزن های هر ورودی، محاسبه کلی خروجی را امکان پذیر می سازند . توابع فعالیت انواع گوناگونی دارند که برحسب موضوع پژوهش توسط طراح انتخاب می شوند معروف ترین این توابع عبارتند از:
تابع خطی: در ادبیات شبکه های عصبی منظور از یک تابع فعالیت خطی، یک تابع خطی همانی است.
f (z) = z
تابع آستانه ای دو مقداره حدی :
تابع آستانه ای دو مقداره متقارن :
تابع سیگموئید :
تابع تانژانت هیپربولیک :
شکل ۲-۴- توابع تبدیل در یک شبکه عصبی
۲-۲-۸-۲- سبک های معماری شبکه های عصبی
طرح اتصالات بین نرون ها در یک شبکه عصبی به سبک معماری شبکه عصبی معروف است. از حیث سبک معماری، انواع مختلفی از شبکه های عصبی وجود دارند که در یک طبقه بندی کلی به مدل های ایستا و پویا تقسیم می شوند. در مدل های ایستا مسیر پردازش اطلاعات از داده ها به ستاده ها است، بدون اینکه بازگشتی در سیستم ارتباطی واحدها وجود داشته باشد؛ درحالی که در مدل های پویا مسیرهای بازگشتی از بردار ستاده ها یا بردار واحدهای میانی به بردار داده ها نیز وجود دارد. این مسیرهای بازگشتی را می توان به متغیرهای تأخیری در مدل رگرسیون تشبیه نمود؛ زیرا در این صورت ستاده ها نه تنها تابع داده ها، بلکه تابع خود ستاده ها که در مرحله قبل ایجاد شده اند نیز می باشند(قدیمی، ۱۳۸۱).
شبکههای ایستا را شبکههای پیشخور[۳۷] و شبکههای پویا را شبکههای پسخور[۳۸] یا برگشتی گویند. بنابراین تفاوت شبکه های پسخور با شبکه های پیشخور در این است که در شبکه های پسخور حداقل یک سیگنال برگشتی از یک نرون به همان نرون یا نرون های همان لایه یا لایه قبل وجود دارد.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
شبکه های پرسپترون[۳۹] از معروفترین شبکه های پیشخور و شبکه های هاپفیلد از جمله شبکه های پسخور می باشند. شبکه های رقابتی همینگ نیز از حیث لایه ورودی و خروجی از نوع پیشخور و از حیث لایه میانی از نوع پسخور می باشند(یالاما، ۲۰۰۷).
۲-۲-۸-۳- قابلیت ها و ویژگی های خاص شبکه عصبی
قابلیت یادگیری: شاید یکی از مهمترین قابلیت های مغز انسان توانایی یادگیری باشد. یعنی مغز انسان می تواند بر اساس تجربیات گذشته مانند تشویق و تنبیه یا به طور کلی باز خورد عمل در مورد اعمال آینده خود تصمیم گیری کند. بنابر این یکی از منحصر به فردترین خواص شبکه های عصبی که آن را از سایر مدل ها و شبکه ها متمایز می سازد توانایی شبکه های عصبی در یادگیری است. قابلیت یادگیری در شبکه ، یعنی توانایی تنظیم پارامتر های شبکه (وزن های سیناپتکی) در مسیر زمان که محیط شبکه تغییر می کند و شرایط جدید را تجربه می کند، با این هدف که اگر شبکه برای یک وضعیت خاص آموزش دید و تغییر کوچکی در شرایط محیطی (وضعیت خاص) رخ داد، شبکه بتواند با آموزش مختصر برای شرایط جدید نیز کارآمد باشد. زمانی که یک شبکه عصبی رفتار خود را تغییر می دهد و بهبود می بخشد، مقادیر بردار های ورودی از درون شبکه به دفعات عبور داده می شوند و در هر عبور شبکه وزن های خود را به گونه ای اصلاح می کند، که با توجه به ورودی ها، بتواند خروجی مورد نظر را تولید نماید. به بیان ساده تر، آموزش شبکه ی عصبی رویه ای است که در آن با ارائه ی بخشی از داده ها به شبکه و دریافت خروجی از آن و مقایسه خروجی های شبکه با داده های تجربی، وزن های ارتباطات شبکه تصحیح می شوند تا خروجی های شبکه به داده های تجربی مورد نظر نزدیک شود. داده های آموزش مربوط به بخشی از داده های مربوط به گذشته است که خروجی های تجربی آن موجود است، در اینجا مدل ساز با توجه به تجربیات گذشته، بخشی از داده های موجود را برای آموزش شبکه استفاده می کند و بخشی را برای آزمون دقت شبکه به کار می برد. بنابراین دقت پیش بینی آینده در شبکه ی عصبی به کیفیت آموزش شبکه وابستگی مستقیم دارد(آساره و همکاران، ۲۰۱۱).
قابلیت تعمیم: پس از آنکه مثال های اولیه به شبکه آموزش داده شد، شبکه می تواند در مقابل یک ورودی آموزش داده نشده قرار گیرد و یک خروجی مناسب ارائه نماید. این خروجی بر اساس مکانیسم تعمیم که همانا چیزی جز فرایند درونیابی نیست به دست می آید. به عبارت روشنتر، شبکه تابع را یاد می گیرد، الگوریتم را می آموزد یا رابطه تحلیلی مناسبی برای تعدادی نقاط در فضا به دست می آورد. این ویژگی که می توان گفت به نحوی منتج از توانایی یادگیری شبکه است، برای بالا بودن دقت پیش بینی های آینده ضروری است(اکونومو و همکاران، ۲۰۱۰).
پردازش موازی: هنگامی که شبکه عصبی در قالب سخت افزار پیاده می شود سلول هایی که در یک تراز قرار می گیرند می توانند به طور همزمان به ورودی های آن تراز پاسخ دهند. این ویژگی باعث افزایش سرعت پردازش می شود. در واقع در چنین سیستمی، وظیفه کلی پردازش بین پردازنده های کوچکتر مستقل از یکدیگر توزیع می گردد. در مورد داده های مصرف حامل های انرژی که حجم داده های ورودی بالاست، این ویژگی توانایی و سرعت شبکه را برای پردازش داده ها ، بالا خواهد برد(آساره و همکاران، ۲۰۱۱).
۲-۲-۹-حقوق صاحبان سهام
حقوق صاحبان سهام معرف علایق صاحبان اصلی موسسه نسبت به خالص دارائی های موسسه است . حقوق صاحبان سهام باقیمانده منافع صاحبان اصلی موسسه را در دارائی های موسسه که پس از کسر بدهی های آن موسسه بدست آمده است نشان می دهد. دریک موسسه تجاری حقوق صاحبان سهام دراصل منافع صاحبان اصلی موسسه را نشان میدهد. در حسابداری حقوق صاحبان سهام اهداف اصلی زیر دنبال می شود(ایستوود و همکاران، ۲۰۰۸):
تعیین منابع سرمایه موسسه
تعیین سرمایه قانونی و ثبت شده
تعیین سود سهامی که می تواند بین صاحبان سهام توزیع شود.
۲-۲-۱۰- بازده دارایی
بازده دارایی ها یک شاخص از چگونگی سودآوری شرکت وابسته به کل دارایی های آن شرکت می باشد .
بازده دارایی یک ایده درباره مدیریت کارآمد در رابطه با بهره گرفتن از دارایی ها در جهت تولید سود (دارایی های مولد) به ما می دهد،که از طریق تقسیم سود سالیانه به کل دارایی شرکت محاسبه می شود.
بازده دارایی به شما میگوید چه مقدار سود از دارایی های سرمایه گذاری شده بدست آمده است . بازده دارایی به شدت وابسته به صنعت می باشد و به این دلیل هنگامی که از بازده دارایی به عنوان مقیاسی برای مقایسه استفاده می شود بهتر است در برابر مقدار بازده دارایی های گذشته شرکت یا بازده دارایی شرکت مشابه، مقایسه ای صورت پذیرد(شارما و همکاران، ۲۰۰۷).
۲-۲-۱۱-بهره وری
به نظر می رسد اصطلاح بهرهوری، برای اولین بار در نوشته ها و عقاید اندیشمندان اقتصادی مکتب مرکانت یلیسم (سوداگری) مطرح شده باشد، اما در اینکه ابتدا این واژه چگونه وارد ادبیات اقتصادی شده است دیدگاه های مختلفی وجود دارد که در این میان اظهار نظر ژان فوراسیته از اهمیت خاصی برخوردار است. او مینویسد ظاهرا در آثار قدما، اولین بار این واژه در کتابی از آگری کولا به نام متالیکا مطرح شده است (خاکی، ۱۳۸۲). از اوایل قرن بیستم، واژه بهره وری به عنوان رابطه بین ستانده و داده(عوامل و وسایل به کار رفته برای تولید) استفاده و بر این اساس تعاریف مختلفی برای آن ارائه شده است.
براساس تعریف سازمان همکاری اقتصادی اروپایی، بهره وری خارج قسمت بازده به یکی از عوامل تولید است. به عنوان نمونه بهره وری سرمایه و بهره وری مواد خام چنانچه بازده در ارتباط با سرمایه یا مواد خام باشد. طبق نگرش سازمان بین المللی کار، محصولات مختلف با ادغام چهار عامل اصلی زمین، سرمایه، کار و نیروی انسانی و سازماندهی تولید می شوند. که از بین آنها بهره وری نیروی انسانی و بهره وری سرمایه جزو مهمترین و اساسی ترین معیارهای جزئی هستند.
ایسترفیلد بهرهوری را نسبت بازده سیستم تولیدی به مقداری که از یک یا چند عامل تولید به کار گرفته شده است، می داند.
استاینر از بهرهوری به عنوان معیار عملکرد یا قدرت و امکانات موجود برای تولید کالا یا خدمات معین سخن می راند(راماناتان و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۲-۱۲- ارزش دفتری و بازاری سهام
ارزش دفتری هر سهم از تقسم مجموع حقوق صاحبان سهام بر تعداد سهام منتشره بدست می آید. در واقع مبنای تعیین ارزش دفتری سهام، ارزش دفتری دارایی ها منهای بدهی هاست. معمولا در هنگام تاسیس شرکت ارزش دفتری و ارزش اسمی با هم برابرند. اما با گذشت زمان و تحت تاثیر عملکرد شرکت به دلیل ایجاد یا افزایش عواملی مانند اندوخته ها، سود یا زیان انباشته بین ارزش دفتری و اسمی تفاوت ایجاد می شود(ننکرخ، ۲۰۱۲).
در شرایط تورمی و با گذشت زمان، ارزش دفتری به عنوان یک معیار بررسی عملکرد به دلیل اینکه متکی بر ارقام تاریخی حسابداری است تا حدودی ارزش خود را از دست می دهد. البته اگر تجدید ارزیابی صورت گیرد این مشکل مرتفع خواهد شد(کاپرارو و همکاران، ۲۰۱۲). ارزش دفتری سهام از جمع کل حقوق صاحبان سهام که در ترازنامه عنوان شده است، بدست می آید.
ارزش بازار سهام، قیمتی است که در بازار با توجه به میزان عرضه و تقاضا تعیین می شود. و خرید و فروش سهام بر اساس ان صورت می گیرد. ارزش بازاری سهام از ارزش بازار(قیمت تابلو تالار بورس) در تعداد سهام بدست می آید(کاپرارو و همکاران، ۲۰۱۲).
۲-۳- پیشینه و سوابق پژوهش
۲-۳-۱- پژوهش های انجام شده در داخل کشور
مدهوشی و اصغرنژاد امیری ( ۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان ” سنجش سرمایه فکری و بررسی رابطه آن با بازده مالی” ارتباط بین ارزش سرمایه فکری و بازده مالی شرکت های سرمایه گذاری فعال در بورس اوراق بهادار تهران را برای دوره زمانی ۶ ساله ۸۵-۱۳۸۰ ارزیابی کردند. این پژوهش از نوع توصیفی و از حیث هدف، پژوهشی کاربردی می باشد. شرکت های سرمایه گذاری منتخب شامل ۱۶ شرکت است. داده های مورد نیاز پژوهش از طریق مراجعه به صورت های مالی و یاداشت های همراه حسابرسی شده سالانه شرکت های سرمایه گذاری مورد مطالعه گردآوری شده است. شاخص های مورد نظر برای بازده مالی در این پژوهش بازده کل سهام عادی ، سود هر سهم و بازده حقوق صاحبان سهام می باشد.
با توجه به نتایج، به طور کلی یک رابطه معنادار مثبت بین بازده مالی و ارزش سرمایه فکری وجود دارد. بین بازده حقوق صاحبان سهام و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، یک رابطه مثبت معنادار وجود دارد به خصوص که سرمایه ارتباطی در کسب بازده حقوق صاحبان سهام از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. بین سود هر سهم و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، یک رابطه مثبت معنادار وجود دارد. ضمن اینکه سرمایه ارتباطی در کسب سود هر سهم از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. در مورد متغیر وابسته بازده کل سهام عادی، اثر تک تک متغیرهای مستقل بر بازده کل سهام عادی نشانگر این مطلب است که از اعتبار آماری برخوردار نیستند.
پس از مطالعات و بررسی مشخص شد که در سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ به دلیل مشکلات سیاسی و اقتصادی غیرعادی، شاخص سهام بورس اوراق بهادار تهران، همچنین ارزش بازاری سهام بسیاری از شرکت ها، به ویژه شرکت های سرمایه گذاری حاضر در بورس اوراق بهادار به طور قابل ملاحظه ای نسبت به سال ۱۳۸۳ کاهش یافته است. لذا تصمیم بر آن شد که این آزمون فرض برای سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ مورد آزمون مجدد قرار بگیرد که نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت معنادار بین بازده کل سهام عادی در سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۳ و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، و بخصوص تاثیر بسزای سرمایه انسانی در کسب بازده سهام عادی شرکت ها نسبت به سایر اجزای سرمایه فکری است.
بعلاوه بین بازده مالی آتی و ارزش سرمایه فکری شرکت های مورد مطالعه، رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین بین بازده حقوق صاحبان سهام آتی و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، رابطه مثبت معنادار وجود دارد و سرمایه ساختاری در کسب بازده حقوق صاحبان سهام آتی از سایراجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. بین سود هر سهم آتی و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، رابطه مثبت معنادار وجود دارد و سرمایه ساختاری در کسب سود هر سهم آتی از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. بین بازده کل سهام عادی آتی و ارزش سرمایه فکری شرکت ها، رابطه مثبت معنادار وجود دارد و سرمایه انسانی در کسب بازده سهام عادی آتی شرکت ها از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد.
در نهایت رابطه معنادار مثبت بین نرخ رشد بازده مالی آتی و ارزش سرمایه فکری شرکت های مورد مطالعه، وجود دارد. نرخ رشد سرمایه ساختاری در رشد بازده حقوق صاحبان سهام آتی از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. سرمایه انسانی در نرخ رشد سود هر سهم آتی بالا از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد. رشد سرمایه ارتباطی در کسب نرخ بازده سهام عادی آتی شرکت ها از سایر اجزای سرمایه فکری موثرتر می باشد.
نمازی و ابراهیمی (۱۳۸۸) در پژوهش “بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی جاری و آینده شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی را بررسی کردند. دوره زمانی مورد مطالعه سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵ و نمونه انتخابی شامل ۱۲۰ شرکت است. این بررسی نه تنها در سطح کل شرکت ها، بلکه در سطح صنایع مختلف نیز صورت گرفته است.
نتایج حاکی از وجود رابطه معنادار بین سرمایه فکری و عملکرد مالی جاری شرکت است. همچنین بین سرمایه فکری و عملکرد مالی آتی شرکت رابطه معنادار وجود دارد.
مجتهد زاده و دیگران (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان “رابطه سرمایه فکری (انسانی، مشتری و ساختاری) و عملکرد صنعت بیمه (از دیدگاه مدیران)” به بررسی رابطه سرمایه فکری (و اجزای آن) و عملکرد صنعت بیمه از دیدگاه مدیران می پردازند. مدیران اداره های مرکزی شرکتهای بیمه، نمونه ها را تشکیل دادند( تمامی اطلاعات مربوط به شعب تهران و شهرستان ها در دفاتر مرکزی شرکت های بیمه موجود است ). به دلیل گستردگی صنعت بیمه در کل کشور و عدم دسترسی به تمامی شرکتهای مرتبط، نمونه گیری آماری به صورت تصادفی انجام شد.
نتایج حاکی از وجود رابطه معنادار بین عملکرد با سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری است. درحالیکه بین سرمایه مشتری(رابطه ای) و عملکرد رابطه معنادار وجود ندارد. در بیانی کلی براساس نتایج آزمون های آماری، می توان اظهار داشت که متغیرهای سرمایه انسانی، سرمایه مشتری (رابطه ای) و سرمایه ساختاری هنگامی که به طور مستقل مورد بررسی قرار می گیرند، رابطه مثبتی با عملکرد شرکت دارند. اما در بررسی تأثیر همزمان این سه متغیر بر عملکرد، تنها سرمایه های انسانی و ساختاری عوامل تأثیرگذار بر عملکرد هستند.
رضا قاروئی آهنگر (۲۰۱۱) در پژوهشی تحت عنوان “ارتباط بین سرمایه فکری و عملکرد مالی: بررسی تجربی در شرکت ایرانی” ٬ نقش سرمایه فکری را در عملکرد سازمانی به خصوص عملکرد مالی بررسی کرد. او معیارهای عملکرد مالی را سودآوری، بهرهوری نیروی کار و رشد فروش (تفاوت فروش سال گذشته و جاری) در نظر گرفت.